فصل دوم
۱۲۶۳ - [۱۰] (صَحِیح)
عَن غُضَیْف بن الْـحَارِث قَالَ: قُلْتُ لِعَائِشَةَ: أَرَأَیْتِ رَسُولَ الـلّٰهِ ج كَانَ یَغْتَسِلُ مِنَ الْـجَنَابَةِ فِی أَوَّلِ اللَّیْلِ أَمْ فِی آخِرِهِ؟ قَالَتْ: رُبَّمَا اغْتَسَلَ فِی أَوَّلِ اللَّیْلِ وَرُبَّمَا اغْتَسَلَ فِی آخِرِهِ قُلْتُ: اللهُ أَكْبَرُ الْـحَمْدُ لِـلّٰهِ الَّذِی جَعَلَ فِی الْأَمْرِ سَعَةً قُلْتُ: كَانَ یُوتِرُ أَوَّلَ اللَّیْلِ أَمْ فِی آخِرِهِ؟ قَالَتْ: رُبَّمَا أَوْتَرَ فِی أَوَّلِ اللَّیْلِ وَرُبَّمَا أَوْتَرَ فِی آخِرِهِ قُلْتُ: اللهُ أَكْبَرُ الْـحَمْدُ لِـلّٰهِ الَّذِی جَعَلَ فِی الْأَمْرِ سَعَةً قُلْتُ: كَانَ یَجْهَرُ بِالْقِرَاءَةِ أَمْ یَخْفُتُ؟ قَالَتْ: رُبَّمَا جَهَرَ بِهِ وَرُبَّمَا خَفَتَ قُلْتُ: اللهُ أَكْبَرُ الْـحَمْدُ لِـلّٰهِ الَّذِی جَعَلَ فِی الْأَمْرِ سَعَةً. رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ وَرَوَى ابْنُ مَاجَهْ الْفَصْلَ الْأَخِیرَ [۳۴].
۱۲۶۳- (۱۰) غُضیف بن حارث س گوید: خطاب به عایشه ل گفتم: آیا میدانی که رسول خدا ج برای غسل جنابت، در آغاز شب غسل میکردند یا در آخر آن؟ عایشه ل گفت: پیامبر ج به هردو صورت عمل کردهاند؛ این طور که گاهی در اول شب و گاهی نیز در آخر شب، از جنابت غسل میکردند. غُضیف س گوید: من به عایشه ل گفتم: خداوند از همه چیز و همه کس برتر و بزرگتر است! سپاس و ستایش خداوندی را سزاست که در این کار، گشایش قرار داده است.
[غُضیف س گوید:] باز گفتم: آیا رسول خدا ج نماز وتر را در آغاز شب میگزاردند یا در آخر آن؟ عایشه ل در پاسخ گفت: آن حضرت ج به هردو صورت عمل کردهاند؛ این طور که گاهی نماز وتر را در آغاز شب و گاهی نیز در آخر شب میگزاردند. من عرض کردم: خدا از همه چیز و همه کس، برتر و بزرگتر است! سپاس و ستایش خداوندی را سزاست که در این کار، گشایش قرار داده است.
(دوباره از عایشه ل پیرامون چگونگی قرائت پیامبر ج در نماز شب پرسیدم و بدو) گفتم: آیا قرائت آن حضرت ج در نماز شب، بلند بود یا آهسته؟ وی در پاسخ گفت: پیامبر ج به هردو صورت تلاوت میفرمودند؛ این طور که گاهی بلند و گاهی نیز آهسته، به قرائت در نماز شب میپرداختند. من عرض کردم: خدا از همه چیز و همه کس، برتر و بزرگتر است! سپاس و ستایش خداوندی را سزاست که در این کار، گشایش قرار داده است.
[این حدیث را ابوداود روایت کرده است؛ و ابن ماجه نیز قسمت آخر - از «کان یجهر بالقراءة ام یخفت؟» - را روایت کرده است].
شرح: «اَرأیت»: آیا آگاهی؟؛ آیا دیدهای؟؛ دیدن در اینجا به معنای آگاهی یافتن و شناختن است.
«ربّما»: چه بسا؛ گاهی اوقات؛ این حرف بنا بر مفهومی که در سیاق کلام از آن مستفاد میشود، بر تقلیل یا تکثیر نیز دلالت میکند.
«سعة»: گشایش؛ گنجایش؛ عدم عُسر و حَرَج.
به هر حال؛ رسول خدا ج همواره جانب تیسیر و تخفیف و سهولت و آسانگیری را بر جانب تشدید و تشدّد و سختگیری ترجیح میدادند؛ چون به خوبی میدانستند که مبنای شریعت مقدّس اسلام، پیوسته بر آسانگیری و رفع عُسر و حَرَج از بندگان است.
۱۲۶۴ - [۱۱] (صَحِیح)
وَعَن عبد الله بن أبی قیس قَالَ: سَأَلْتُ عَائِشَةَ: بِكَمْ كَانَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج یُوتِرُ؟ قَالَتْ: كَانَ یُوتِرُ بِأَرْبَعٍ وَثَلَاثٍ وَسِتٍّ وَثَلَاثٍ وَثَمَانٍ وَثَلَاثٍ وَعَشْرٍ وَثَلَاثٍ وَلَمْ یَكُنْ یُوتِرُ بِأَنْقَصَ مِنْ سَبْعٍ وَلَا بِأَكْثَرَ مِنْ ثَلَاث عشرَة. رَوَاهُ أَبُو دَاوُد [۳۵].
۱۲۶۴- (۱۱) عبدالله بن ابی قیس س گوید: از عایشه ل پرسیدم: رسول خدا ج چند رکعت نماز وتر میگزاردند؟ وی در پاسخ گفت: چهار و سه رکعت (در مجموع هفت رکعت)؛ شش و سه رکعت (در مجموع نُه رکعت)؛ هشت و سه رکعت (در مجموع یازده رکعت)؛ و ده و سه رکعت (در مجموع سیزده رکعت) نماز وتر میگزاردند؛ و از هفت رکعت کمتر و از سیزده رکعت بیشتر، نماز وتر نمیگزاردند.
[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].
شرح: در ابتدای بحث، یادآور شدیم که کلمهی «وتر» و «ایتار» به دو معنا به کار رفته است:
فقط به معنای نماز وتر.
به معنای تمامی نماز تهجّد.
روایتی که اکنون مورد بحث قرار دارد، در آن، کلمهی «ایتار» به معنای «نماز تهجّد» است. از این رو، برخی از صحابه و یاران رسول خدا ج نیز مجموع نماز تهجّد و وتر را «وتر» میگفتند؛ و روش عایشه ل نیز بر آن بود که بر مجموع آنها (تهجّد و وتر)، واژی «وتر» را اطلاق میکرد. عایشه ل در این حدیث، پاسخ عبدالله بن قیس س را بنا به همین شیوه و روش داده است؛ بدین معنا که رسول خدا ج پیش از سه رکعت وتر، گاهی چهار رکعت نماز تهجّد و گاهی شش رکعت و گاهی هشت رکعت و گاهی نیز یازده رکعت نماز شب میگزاردند ولی از چهار رکعت کمتر و از ده رکعت بیشتر، نماز تهجّد نمیخواندند؛ و بعد از نماز تهجّد، نماز وتر را سه رکعت میگزاردند.
و به طور کلّی، نماز شب رسول خدا ج در روایات صحیح، هفت، نُه، یازده، سیزده و پانزده رکعت نقل شده است که در صورت اخیر - یعنی پانزده رکعت - دو رکعت سنّت صبح هم به حساب آمده است.
و آنچه مسلم است آن است که نماز شب، عبادتی است که هر چه بیشتر باشد، بهتر خواهد بود؛ و رسول خدا ج نیز در حالتهای مختلف از قبیل: بیماری، بزرگسالی، خستگی و غیره، هفت، نه، یازده، و سیزده رکعت و بیشتر اوقات، دو رکعتی خواندهاند؛ و گاهی هم برای بیان جواز، چند رکعت را با یک سلام گزاردهاند.
به هر حال، - چنان که پیشتر نیز بیان شد - احادیث و روایات رسیده به ما از پیامبر ج دربارهی وتر، دارای اختلاف زیاد میباشند و از یک رکعت تا هفده رکعت روایت شدهاند.
برخی از علماء و صاحبنظران دینی، همهی روایات و احادیث را جمع کردهاند و به بهترین روش، آنها را با یکدیگر تطبیق دادهاند؛ بدین ترتیب که گفتهاند: عادت پیامبر ج بر آن بود که برای شروع نماز تهجّد، ابتدا دو رکعت کوتاه میگزاردند که از مقدّمات و مبادی نماز تهجّد به شمار میآمد؛ بعد از آن، هشت رکعت طولانی میگزاردند که این هشت رکعت، اصل نماز تهجّد را تشکیل میداد.
پس از آن، سه رکعت وتر میگزاردند؛ آنگاه دو رکعت دیگر به طور نشسته میخواندند که این دو رکعت، از توابع وتر، به شمار میآمد. سپس - به هنگام طلوع صبح صادق - دو رکعت سنّت صبح را میگزاردند؛ و بدین ترتیب، تعداد رکعتها به هفده رکعت میرسد.
از این رو، صحابههایی که همهی رکعتهای فوق را یک جا ذکر کردهاند، گفتهاند: «اوتر بسبع عشرة».
و برخی نیز، دو رکعت کوتاه اول را حساب نکردهاند و دو رکعت بعد از وتر را به عنوان سنّت صبح به شمار آوردهاند و گفتهاند: «اوتر بثلاث عشرة»؛ و برخی دیگر نیز، دو رکعت ابتدا و دو رکعت بعد از وتر و سنّتهای صبح را بیرون کرده و گفتهاند: «احدی عشرة رکعة».
و چون وزن رسول خدا ج در آخر عمر شریفشان، اندکی بیشتر شده بود، به همین جهت شش رکعت نماز تهجّد و سه رکعت وتر میگزاردند که در مجموع نُه رکعت میشدند و کسانی که این عمل را روایت کردهاند، گفتهاند: «اوتر بتسع».
و پس از آن، پیامبر ج تعداد رکعتهای نماز را کمتر کردند و فقط چهار رکعت نماز تهجّد میگزاردند؛ از این رو در برخی از روایات چنین آمده است: «اوتر بسبع».
و علاوه بر این، - چنان که پیشتر بیان کردیم - واژهی «ایتار» به دو معنا به کار رفته است:
۱- نماز وتر
۲- تمامی نماز تهجّد.
روایتها و احادیثی که اکنون مورد بحث و بررسی قرار گرفت، کلمهی «ایتار» در آنها، به معنای «نماز شب» (تهجّد) است. البته روایاتی که در آنها «اوتر بخمس» آمده بود (پنج رکعت وتر گزارد)، منظور از «ایتار»، فقط نماز وتر است و دو رکعت بعد از وتر را تابع وتر گفتهاند که هردو را با هم ذکر کردهاند.
و روایات «اوتر بثلاث» (سه رکعت وتر گزارد)، همان سه رکعت وتر هستند؛ و منظور از «اوتر بواحدة» (یک رکعت وتر خواند)، این است که پیامبر ج نماز تهجّد را دو رکعت دو رکعت میخواند و در آخر به هنگام خواندن وتر، به همراه دو رکعت، یک رکعت اضافه کرده و بدین ترتیب، وتر را به جای میآورد؛ نه این که فقط یک رکعت وتر بخواند.
و بدینسان، در میان همهی روایتها، تطبیق صورت میگیرد.
ناگفته نماند که از حدیث عبدالله بن قیس س (به شماره ۱۲۶۴) به خوبی معلوم میشود که تعداد رکعتهای تهجّد آن حضرت ج تغییر میکرد و گاهی کم و زیاد میشد، امّا رکعتهای وتر در عدد سه ثابت بودند و هیچ گونه تغییری در آنها به وجود نمیآمد. از این رو، این حدیث، بر سه رکعت بودن نماز وتر، تأکید میکند.
آیا سه رکعت نماز وتر، با یک سلام گزارده میشود یا با دو سلام؟
در این باره که آیا سه رکعت نماز وتر، با یک سلام خوانده میشود یا با دو سلام، در میان علماء و صاحبنظران فقهی، اختلاف وجود دارد؛ حنفیها میگویند: سه رکعت با یک سلام گزارده میشود؛ به دلیل این که در احادیثی که بر سه رکعت بودن وتر دلالت دارند، هرگز ذکری از دو بار سلام دادن، به میان نیامده است.
البته از حدیث مستدرک حاکم نیشابوری که شبابۀ بن سوار/آن را از عایشه ل روایت کرده است، معلوم میشود که پیامبر ج بعد از خواندن دو رکعت، سلام دادهاند و سپس رکعت سوم وتر را گزاردهاند. الفاظ حدیث مستدرک حاکم، چنین آمده است: «کان یوتر برکعة وکان یتکلّم بین الرکعتین والرکعة»؛ «پیامبر ج با یک رکعت، وتر میخواندند و در بین دو رکعت و یک رکعت، سخن میگفتند».
و علماء و صاحبنظران احناف، در توجیه این حدیث، چنین گفتهاند: سخن گفتن پیامبر ج در وسط دو رکعت وتر و یک رکعت آن، نبوده است، بلکه میان نماز وتر و سنّتهای صبح بوده است؛ اینطور که آن حضرت ج پس از پایان نماز وتر و قبل از شروع سنّتهای صبح، سخن گفتهاند. حدیث مستدرک حاکم، دارای دو عبارت است: یکی: «کان یوتر برکعة»؛ و دیگری «کان یتکلم بین الرکعتین والرکعة»؛ و هریک از این دو عبارت، عبارتی مستقل است؛ عبارت اول (کان یوتر برکعته)، این مطلب را میرساند که پیامبر ج یک رکعت وتر میگزاردند؛ یعنی به دو رکعت قبل، این رکعت را اضافه و سه رکعت را کامل میکردند.
و عبارت دوّم (و کان یتکلم بین الرکعتین والرکعةنیز عبارتی مستقل و جدا است؛ این طور که مراد از «رکعتین»، سنّتهای صبح و منظور از «رکعة»، رکعت پایانی وتر است؛ و مراد از «رکعتین»، هرگز دو رکعت انتهایی وتر نبوده است؛ به دلیل این که در حدیث بالا چنین نیامده است: «و کان یتکلّم بین الرکعتین والرکعة من الوتر».
به هر حال، حدیث مستدرک حاکم، بر ظاهر الفاظش، معنا نمیشود و توجیه و تأویل در آن، ضروری مینماید و اگر چنانچه حدیث طبق ظاهر خویش معنا و تفسیر شود در آن صورت بابسیاری از احادیث، تعارض به وجود میآید؛ چون حدیث، به اعتبار الفاظش، بیانگر وجود فاصله بین دو رکعت اول وتر با یک رکعت باقی مانده است، در حالی که احادیث دیگر بر عدم فصل و متّصل بودن سه رکعت دلالت دارند؛ به عنوان مثال: در حدیث عایشه ل آمده است: «ثمّ اوتر بثلاث لایفصل بینهنّ»(مسند احمد)؛ «سپس پیامبر ج سه رکعت وتر خواندند و در بین آنها، هیچ گونه فاصلهای ایجاد نکردند».
و در روایتی دیگر، عایشه ل گوید: «ان رسول الله ج کان لایسلّم فی رکعتی الوتر»(سنن نسایی)؛ «رسول خدا ج در دو رکعت وتر، سلام نمیدادند».
و علماء و صاحبنظران، برای حدیثی که در مستدرک حاکم روایت شده است، توجیه دیگری نیز کردهاند؛ و آن، این که: امکان دارد که این حدیث، بر قبل از ممنوعیت «صلاة البتیراء» (نماز یک رکعتی) حمل شود.
به هر حال، حدیث عایشه، که در مستدرک حاکم نیشابوری روایت شده است، ظرفیت پذیرش هردو توجیه را دارا میباشد.
و اگر عملکرد و روش پیامبر گرامی اسلام ج در دوبار سلام دادن در نماز وتر بود، در آن صورت به خاطر غیرمعمولی بودن آن، حتماً اصحاب آن را نقل میکردند و توضیح میدادند؛ و از آن جایی که در احادیث، ذکری از دوبار سلام دادن نیست، چنین به نظر میرسد که پیامبر ج نماز وتر را به روش معمولی آن، یعنی مثل نماز مغرب با یک سلام میخوانده است.
از عایشه ل روایت است که گفت: «انّ رسول الله ج کان لایسلّم فی رکعتی الوتر»(نسایی، باب کیف الوتر بثلاث، ج ۱ ص ۲۴۸)؛ «رسول خدا ج در سر دو رکعتی وتر، سلام نمیدادند».
و در حدیثی دیگر از عایشه ل روایت شده است که گفت: رسول خدا ج فرمودند: «الوتر ثلاث رکعات کثلاث المغرب» (طبرانی در معجم الوسط)؛ «نماز وتر به سان مغرب، سه رکعت است».
این حدیث با وجود ضعیف بودن «ابوبحر بکراوی» (یکی از راویان آن) قابل استدلال میباشد؛ زیرا مفهوم حدیث از صحابهی متعددی از قبیل: عبدالله بن مسعود س و عبدالله بن عباس س به طور موقوف روایت شده است.
و از میان صحابه، فقط عبدالله بن عمر س نماز وتر را با دو سلام میخواند و این عمل را به پیامبر ج نسبت میداد و از حدیث «الوتر رکعة من اخر اللیل» استدلال میکرد؛ اینطور که وی از این حدیث چنین برداشت میکرد که یک رکعت وتر، جداگانه خوانده میشود؛ و از آن جایی که سه رکعت وتر از پیامبر ج ثابت شده است، ابن عمر س هر دو قول را با همدیگر تطبیق داده و گفته است: سه رکعت وتر با دو بار سلام دادن گزارده شوند.
علماء و صاحبنظران فقهی احناف، مفهوم حدیث «الوتر رکعة من اخر اللیل» را چنین بیان میکنند: پیامبر گرامی اسلام ج به دو رکعت آخر نماز تهجّد، یک رکعت دیگر اضافه میکردند و سه رکعت میخواندند؛ نه این که یک رکعت جداگانه را وتر قرار دهند. علماء و صاحبنظران احناف، در تأیید مسلک خویش، از دلایل زیر استدلال میکنند:
۱- عبدالله بن عباس س راوی حدیث «الوتر رکعة من اخر اللیل»(مسلم) است و با وجود این، باز هم خودش، قائل به گزاردن سه رکعت وتر با یک سلام است؛ زیرا در حدیثی، داستان شب گذراندن خویش را در خانهی خالهاش میمونه ل به تصویر کشیده و بعد از بیان نماز شب پیامبر ج، میگوید: «ثم اوتر بثلاث»؛ «سپس پیامبر ج سه رکعت وتر خواندند». (مسلم)
از این روایت، معلوم میشود که پیامبر ج سه رکعت وتر را با یک سلام گزاردهاند و عبدالله بن عباس س نیز در نماز شرکت داشته است. و همچنین در موطأ امام محمد، در باب «السلام فی الوتر» از عبدالله بن عباس س روایت شده است که گفت: «الوتر کصلاة المغرب»؛ «نماز وتر همانند نماز مغرب است». یعنی عبدالله بن عباس س در نماز وتر، همانند نماز مغرب، قائل به یک سلام بوده است.
۲- عایشه ل نسبت به نماز وتر رسول خدا ج داناترین و آگاهترین مردم بود؛ از این رو وی، به طور مطلق، سه رکعت نماز وتر را ذکر کرده و هرگز عبارتی دربارهی دوبار سلام دادن آن حضرت ج بیان نکرده است؛ البته به استثنای حدیثی که مستدرک حاکم آن را نقل کرده است که پاسخ و توجیه آن، پیشتر گذشت.
۳- دربارهی عبدالله بن عمر س نیز ثابت نشده است که خود وی به طور مستقیم، شاهد نماز شب یا نماز وتر رسول خدا ج بوده باشد؛ امّا عایشه ل همواره آن حضرت ج را در حال گزاردن نماز وتر مشاهده کرده است و همچنین عبدالله بن عباس س نیز آن حضرت ج را در حال خواندن نماز وتر دیده است؛ از این رو، دیدگاه این دو بزرگوار بر نظریهی ابن عمر س ترجیح دارد.
البته از حدیثی که در «مسند احمد بن حنبل» روایت شده است، چنین به نظر میرسد که خود عبدالله بن عمر س نیز شاهد خواندن نماز وتر رسول خدا ج بوده است؛ چون در آن روایت، میگوید: «کان رسول الله ج یفصل بین الوتر والشفع بتسلیمة ویسمعناها».
در پاسخ این روایت چنین گفته شده است که این، تفرّد خود عبدالله بن عمر س است؛ زیرا دیگر صحابه مانند عبدالله بن مسعود س، ابیبن کعب س، انس بن مالک س و عایشه، روایتکنندهی احادیث و روایات «سه رکعت با یک سلام» هستند و بر همین نیز عمل میکردند؛ از این رو، دیدگاه و روایات آنها بر دیدگاه و روایت عبدالله بن عمر س ترجیح دارد.
و همچنین حدیث نهی از «نماز بتیراء» (نماز یک رکعتی) معارض با حدیث عبدالله بن عمر س است؛ و به دو علّت بر روایت عبدالله بن عمر س ترجیح دارد:
الف) حدیث نهی از «بتیراء»، قولی است و روایت عبدالله بن عمر س فعلی است؛ و پرواضح است که به اتفاق صاحبنظران فقهی و اسلامی، حدیث قولی بر حدیث فعلی ترجیح دارد.
ب) حدیث عبدالله بن عمر س «مباح کننده» و حدیث «بتیراء» (نهی از گزاردن نماز یک رکعتی) «حرامننده» است؛ از این رو،هرگاه «مباح کننده» با «حرام کننده» تعارض داشته باشد، در آن صورت «حرام کننده» ترجیح دارد.
۴- اگر برای حدیث «وتر خواندن با یک رکعت»، توجیهی غیر از توجیه احناف، اخذ شود، در آن صورت، این حدیث، معارض با حدیثی است که در آن آمده است: «انَّ سول الله ج نهی عن البتیراء؛ای ان یصلّی الرجل واحدة یوتر بها»؛ و اگر چه بر سند این حدیث انتقادهایی وارد آمده است ولی این حدیث با سندهای گوناگونی روایت شده است.
از این رو، این حدیث، به درجهی «حسن» ارتقاء پیدا میکند و به وسیلهی آن، ممنوعیت «بتیراء» ثابت میشود.
۵- جمع زیادی از صحابه، مانند: ابوبکر صدّیق س، عمر بن خطاب س، علی بن ابی طالب س، عبدالله بن مسعود س، عبدالله بن عباس س، حذیفة بن یمان س، انس بن مالک س و ابی بن کعب س، قائل به خواندن وتر با یک سلام بودهاند. روایات این بزرگان، در «مصنّف ابن ابی شیبة»، «طحاوی» و دیگر کتابهای حدیث موجودند؛ تا جایی که روایات عایشه ل در این باره، بخش مهمی از کتابهای حدیث را به خود اختصاص دادهاند. از این رو، دیدگاه احناف، با آثار صحابه نیز تأیید میگردد.
۶- در برخی از احادیث، به نماز مغرب «وتر النهار» و به نماز وتر، «وتر اللیل» اطلاق شده است. از این رو اگر چنانچه نماز وتر را به مغرب قیاس کنیم، در آن صورت لازم میآید که مانند آن، با یک سلام گزارده شود.
البته بر این دلیل، انتقادی وارد شده است؛ و آن، این که: پیامبر ج دربارهی وتر فرمودند: «لاتشبّهوا بصلاة المغرب»(سنن دارقطنی)؛ علامه طحاوی در پاسخ گفته است: مراد از این فرمودهی پیامبر ج آن است که در نماز وتر همانند مغرب، به سه رکعت اکتفا نکنید، بلکه قبل از آن تهجّد بخوانید؛ و عبارت کامل این حدیث نیز بدین ترتیب است: «عن ابی هریره س عن رسول الله ج قال: لا توتروا بثلاث، اوتروا بخمس، او بسبعٍ ولا تشبّهوا بصلاة الـمغرب».
خلاصه، احادیث و روایات رسیده دربارهی نماز وتر، یکی از مشکلترین و پیچیدهترین مباحث کتابهای حدیث هستند به طوری که هیچ مذهبی از مذهبهای چهارگانه، نتوانسته است بر تمامی احادیث وتر، بدون تکلّف عمل کند و هر مذهبی - به ناچار - در برخی احادیث، توجیه خلاف ظاهر آن احادیث را داشته است.
و در واقع، اگر با نگاهی کاوشگرانه به مجموعهی احادیث و روایاتی که دربارهی نماز وتر وارد شدهاند، بنگریم، متوجه میشویم که در احادیث، خواندن نماز وتر، به هردو طریق ثابت است، هم با یک بار سلام دادن و هم با دو بار سلام دادن.
امام ابوحنیفه/و پیروانش، در چنین موضوعاتی، راهی را در پیش میگیرند که مطابق با قواعد کلّی باشد؛ و از آن جایی که قاعدهی کلّی در سه رکعت، این است که با یک سلام و بدون فصل و جدایی خوانده شوند، امام ابوحنیفه/و پیروانش، این روش را اختیار کردهاند و روش فصل را ترک کردهاند.
از این رو، در باب «نماز وتر»، فقهاء و مجتهدان غیور و علمای مجاهد، براساس روایات و اخبار رسیده بدانها و بر مبنای مطالعه و بررسی احادیث و تحقیق و تفحّص تعالیم و آموزههای الهی، اوامر و فرامین نبوی و احکام و دستورات شرعی و طرز عمل پیامبر ج و صحابه ش، آن هم با صداقت و اخلاص و اعتقاد و عمل، قولی را انتخاب و اختیار نمودهاند.
پس تعدّد مذاهب و گوناگونی آرای فقیهان و مجتهدان اسلامی و دلایل مورد استناد هر کدام از آنها، بیانگر این است که هریک از آنها از دریای بیکران شریعت، با صداقت و اخلاص، جرعهای برگرفتهاند.
۱۲۶۵ - [۱۲] (صَحِیح)
وَعَنْ أَبِی أَیُّوبَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «الْوَتْرُ حَقٌّ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ فَمَنْ أَحَبَّ أَنْ یُوتِرَ بِخَمْسٍ فَلْیَفْعَلْ وَمَنْ أَحَبَّ أَنْ یُوتِرَ بِثَلَاثٍ فَلْیَفْعَلْ وَمَنْ أَحَبَّ أَنْ یُوتِرَ بِوَاحِدَةٍ فَلْیَفْعَلْ». رَوَاهُ أَبُو دَاوُد وَالنَّسَائِیّ وَابْن مَاجَه [۳۶].
۱۲۶۵- (۱۲) ابوایوب س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «گزاردن وتر بر هر فرد مسلمان و حقگرا، ثابت و واجب است؛ پس هرکس دوست دارد که پنج رکعت نماز وتر بگزارد، پس چنان کند؛ و هرکس دوست دارد که سه رکعت نماز وتر گزارد، پس چنان کند؛ و هرکس دوست دارد که یک رکعت نماز وتر گزارد، پس چنان کند».
[این حدیث را ابوداود، نسایی و ابن ماجه روایت کردهاند].
۱۲۶۶ - [۱۳] (حسن)
وَعَنْ عَلِیٍّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «إِنَّ اللهَ وَتْرٌ یُحِبُّ الْوَتْرَ فَأَوْتِرُوا یَا أَهْلَ الْقُرْآنِ». رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ وَأَبُو دَاوُدَ وَالنَّسَائِیّ [۳۷].
۱۲۶۶- (۱۳) علی بن ابی طالب س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «خداوند، وتر (فرد) است و وتر (عدد فرد) را دوست دارد؛ پسای اهل قرآن! نماز وتر بگزارید».
[این حدیث را ترمذی، ابوداود و نسایی روایت کردهاند].
شرح: «انّ الله وتر»: خداوند وتر است؛ یعنی در ذاتش، تنها و یگانه است و غیرقابل تجزیه و تقسیم میباشد؛ و در صفاتش نیز تنها است و هیچ شبیه و مانند برای او نیست؛ و در افعالش نیز تنها است و هیچ شریک و یاری دهندهای ندارد.
۱۲۶۷ - [۱۴] (ضَعِیف)
وَعَن خَارِجَة بن حذافة قَالَ: خَرَجَ عَلَیْنَا رَسُولُ الـلّٰهِ ج وَقَالَ: «إِنَّ اللهَ أَمَدَّكُمْ بِصَلَاةٍ هِیَ خَیْرٌ لَكُمْ مِنْ حُمْرِ النِّعَمِ: الْوَتْرُ جَعَلَهُ اللهُ لَكُمْ فِیمَا بَیْنَ صَلَاةِ الْعِشَاءِ إِلَى أَنْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ». رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ وَأَبُو دَاوُد [۳۸].
۱۲۶۷- (۱۴) خارجة بن حذافة س گوید: رسول خدا ج به نزد ما آمدند و فرمودند: «بیگمان خداوند بلند مرتبه برای شما، یک نماز اضافی ارزانی کرده است که برایتان از شتران سرخ موی نیز بهتر و ارزندهتر است؛ آن نماز، وتر است که خداوند، گزاردن آن را در وقت میان نماز عشاء تا طلوع صبح صادق، برای شما مقرّر کرده است؛ (یعنی در این وقت وسیع و فراخ، هر گاه بخواهید، میتوانید آن را بخوانید)».
[این حدیث را ترمذی و ابوداود روایت کردهاند].
شرح: «اَمَدَّکم»: برای شما افزوده است؛ برای شما یک نماز اضافی عطا کرده است.
«حُمر النعم»: شتران سرخ موی که در نزد اعراب، از کالاهای نفیس و ارزشمند به شمار میآمد.
آیا نماز وتر، واجب است یا خیر؟
مهمترین اختلاف دربارهی نماز وتر، دربارهی وجوب و عدم وجوب آن است؛ از دیدگاه امام مالک، امام شافعی و امام احمد بن حنبل، نماز وتر واجب نیست، بلکه سنّت است؛ و از دیدگاه امام ابویوسف و امام محمد بن حسن شیبانی نیز، وتر سنّت است؛ ولی امام ابوحنیفه بر این باور است که نماز وتر، واجب میباشد.
دلایل امام ابوحنیفه، به شرح زیر است:
۱- عبدالله بن بریدة س از پدرش روایت میکند که گفت: «سمعتُ رسول الله ج یقول: الوتر حق، فمن لم یوتر فلیس منّا؛ الوتر حقّ فمن لم یوتر فلیس منّا؛ الوتر حق فمن لم یوتر فلیس منّا»(ابوداود؛ باب فیمن لم یوتر)؛ «از رسول خدا ج شنیدم که سه بار فرمودند: وتر حق است؛ هرکس آن را نخواند، از ما نیست».
۲- ابوایوب ج گوید: پیامبر ج فرمودند: «الوتر حق واجب علی کلّ مسلم»(احمد بن حنبل، صحیح ابن حبان، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)؛ «وتر، حقّ واجبی بر هر مسلمان است».
۳- ابوسعید خدری س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «من نام عن وتره او نسیه فلیصلّه اذا اصبح»(ترجمه و شرح این حدیث در حدیث شماره ۱۲۶۸ خواهد آمد).
در این حدیث، پیامبر ج دستور به انجام قضای وتر دادهاند، در حالی که قضا آوردن، فقط برای واجبات است نه سنّتها.
۴- روایت خارجة بن حذافة س (حدیث شماره ۱۲۶۷). در این حدیث، عبارت «اَمَدّ» به معنای «اضافه دادن» و «یاری کردن» آمده است و نسبت فاعلی آن نیز به طرف «الله» است که اگر چنانچه وتر سنّت بود، نسبت آن به طرف پیامبر ج میشد. همچنان که در حدیثی دیگر، آن حضرت ج میفرمایند: «کتب الله علیکم صیامه (ای شهر رمضان) وسنتُ لکم قیامه»(ابن ماجه)؛ «خداوند بر شما، روزه ماه رمضان را فرض کرده است و من نیز قیام آن را برای شما، سنّت قرار دادهام».
از این رو عبارت «انّ الله اَمَدَّکم» (در حدیث خارجة بن حذافة س، چون به طرف الله نسبت داده شده است، خود دلیلی بر وجوب نماز وتر میباشد.
۵- حدیث «انّ الله وتر یحبّ الوتر؛ فاوتروا یا اهل القران»(ترجمهی این حدیث در شماره ۱۲۶۶ گذشت). در این حدیث، صیغهی امر (فاوتروا = وتر بخوانید) به کار رفته است که بر وجوب دلالت میکند.
۶- همین که خود پیامبر ج، پیوسته نماز وتر را میخواندند و بر آن مواظبت و پایبندی مینمودند و هیچگاه آن را ترک نمیکردند و ترک کنندهی آن را با عبارت «من لم یوتر فلیس منّا»(آن که وتر نخواند از ما نیست) تهدید و تنبیه کردهاند، بیانگر وجوب آن است.
و دلایل جمهور بر عدم وجوب وتر، عبارتند از:
۱- علی بن ابی طالب س گوید: «الوتر لیس بحتم کصلاتکم الـمکتوبة ولکن سنّ رسول الله ج»(ترمذی)؛ «وتر، همانند نمازهای فرض شما حتمی نیست، بلکه سنّت رسول خدا ج میباشد».
احناف در توجیه این حدیث گفتهاند: در این حدیث، نفی از فرضیت نماز وتر شده است نه نفی از وجوب آن.
۲- دوّمین دلیل جمهور، روایاتی است که در آن، عدد پنج برای تعداد نمازهای روزانه، تعیین شده است؛ از این رو، این بزرگواران میگویند: اگر نماز وتر، واجب و حتمی میبود، در آن صورت تعداد نمازهای روزانه، به شش میرسید.
احناف در توجیه این برداشت گفتهاند: وتر، نماز مستقلی نیست، بلکه تابع نماز عشاء است؛ و عدد پنج، تعداد نمازهای فرضی را بیان میکند و وتر فرض نیست، بلکه واجب است.
۳- دلیل سوم جمهور، اثر عبادة بن صامت س است که در حضورش گفته شد که فلانی وتر را واجب میداند؛ وی در بیان اشتباه او گفت: «کذب»؛ «دروغ گفته است». (ابوداود)
و احناف در توجیه این حدیث نیز گفتهاند که عبادۀ بن صامت س در این حدیث، فرضیت وتر را نفی کرده است نه وجوب آن را.
و در حقیقت، اختلاف ائمه و پیشوایان دینی دربارهی وجوب و عدم وجوب نماز وتر، فقط اختلاف لفظی است که از یک اختلاف اصولی سرچشمه میگیرد؛ و علّت آن، این که از دیدگاه امام مالک، امام شافعی و امام احمد بن حنبل، میان «فرض» و «سنّت»، درجهی دیگری برای «مأمور به» وجود ندارد و از دیدگاه امام ابوحنیفه، میان فرض و سنّت، «واجب» قرار دارد.
امام مالک، امام شافعی و امام احمد بن حنبل، نماز وتر را مؤکّدترین سّنت قرار دادهاند و امام ابوحنیفه نیز آن را فرض نمیداند و منکر آن را کافر نمیگوید. از این رو، همه (هر چهار امام) بر این امر اتفاق نظر دارند که وتر از سنّت مؤکّده بالاتر و از فرض پایینتر میباشد؛ و از آن جایی که از دیدگاه امام مالک، امام شافعی و امام احمد بن حنبل، مرتبهای در بین فرض و سنّت نیست، وتر را «سنّت» مینامند؛ و از دیدگاه امام ابوحنیفه، واجب به عنوان مرتبهای در بین سنّت و فرض است؛ از این رو، وی نماز وتر را واجب مینامد و چندان فرقی در بین این دو نظریه و دیدگاه نیست.
۱۲۶۸ - [۱۵] (حسن)
وَعَنْ زَیْدِ بْنِ أَسْلَمَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «مَنْ نَامَ عَنْ وَتْرِهِ فَلْیُصَلِّ إِذَا أَصْبَحَ». رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ مُرْسلا [۳۹].
۱۲۶۸- (۱۵) زید بن اسلم س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «هر کس از نماز وتر خویش به خواب رفت (و بر اثر خواب رفتگی، نماز وترش قضا شد،) پس هر گاه صبح کرد، باید آن را قضا بیاورد».
[این حدیث را ترمذی به صورت مُرسل روایت کرده است].
شرح: «فلیصلّ اذا اصبح»: از دیدگاه امام ابوحنیفه/، نماز وتر واجب است و به جای آوردن قضای آن نیز واجب میباشد. و در این موضوع، بعداً در شرح حدیث ابوسعید خدری س (حدیث شماره ۱۲۷۹) بیشتر توضیح داده خواهد شد.
۱۲۶۹ - [۱۶] (صَحِیح)
وَعَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ جُرَیْجٍ قَالَ: سَأَلْنَا عَائِشَةَ ل بِأَیِّ شَیْءٍ كَانَ یُوتِرُ رَسُولُ الـلّٰهِ ج؟ قَالَتْ: كَانَ یَقْرَأُ فِی الْأُولَى بِ [سَبِّحِ اسْم رَبك الْأَعْلَى]
وَفِی الثَّانِیَةِ بِ [قُلْ یَا أَیُّهَا الْكَافِرُونَ]
وَفَى الثَّالِثَةِ بِ [قُلْ هُوَ اللهُ أحد]
والمعوذتین وَرَوَاهُ التِّرْمِذِیّ وَأَبُو دَاوُد [۴۰].
۱۲۶۹- (۱۶) عبدالعزیز بن جُریج س گوید: از عایشه ل پرسیدیم: رسول خدا ج در نماز وتر، چه سورههایی میخواندند؟ وی در پاسخ گفت: آن حضرت ج در رکعت نخست وتر، سورهی «سبّح اسم ربّك الاعلی» و در رکعت دوم، سورهی «قل یا ایّها الکافرون» و در رکعت سوم، سورهی «قل هو الله احد»، «قل اعوذ بربّ الفلق» و «قل اعوذ بربّ الناس» را میخواندند.
[این حدیث را ترمذی و ابوداود روایت کردهاند].
۱۲۷۰ - [۱۷] (صَحِیح)
وَرَوَاهُ النَّسَائِیُّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبْزَى [۴۱].
۱۲۷۰- (۱۷) و نسایی نیز این حدیث را از عبدالرحمن بن ابزی س روایت کرده است.
۱۲۷۱ - [۱۸] (صَحِیح)
وَرَوَاهُ ألأحمد عَن أبی بن كَعْب [۴۲].
۱۲۷۱- (۱۸) و احمد بن حنبل آن را از اُبّی بن کعب س روایت نموده است.
۱۲۷۲ - [۱۹] (صَحِیح)
والدارمی عَن ابْن عَبَّاس وَلم یذكرُوا والمعوذتین [۴۳].
۱۲۷۲- (۱۹) و دارمی نیز آن را از عبدالله بن عباس س روایت کرده است؛ با این تفاوت که احمد بن حنبل و دارمی، عبارت «و المعوّذین» را ذکر نکردهاند.
شرح: به هر حال، از احادیث و روایات بالا، معلوم میشود که در روایت ابی بن کعب س و عبدالله بن عباس س، خواندن «مُعوّذتین» («قل اعوذ بربّ الفلق» و «قل اعوذ بربّ النّاس») در رکعت سوم، مذکور نیست؛ یعنی آن حضرت ج در رکعت اول نماز وتر، سورهی «اَعلی» و در رکعت دوم، سورهی «کافرون» و در رکعت سوّم، سورهی «اخلاص» را میخواندند.
ولی در روایت عایشه، همراه با سورهی «اخلاص»، «معوّذتین» نیز مذکور است؛ از این رو، معلوم میشود که آن حضرت ج گاهی در رکعت سوم، فقط سورهی «اخلاص» را میخواندند و گاهی نیز همراه با آن، «معوّذتین» را نیز میخواندند.
۱۲۷۳ - [۲۰] (صَحِیح)
وَعَنِ الْـحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ب مَا قَالَ: عَلَّمَنِی رَسُولُ الـلّٰهِ ج كَلِمَاتٍ أَقُولُهُنَّ فِی قُنُوتِ الْوَتْرِ: «اللَّهُمَّ اهدنی فِیمَن هدیت وَعَافنِی فِیمَن عافیت وتولنی فِیمَن تولیت وَبَارك لی فِیمَا أَعْطَیْت وقنی شَرَّ مَا قَضَیْتَ فَإِنَّكَ تَقْضِی وَلَا یُقْضَى عَلَیْك أَنه لَا یذل من والیت تَبَارَكت رَبَّنَا وَتَعَالَیْتَ». رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ وَأَبُو دَاوُدَ وَالنَّسَائِیُّ وَابْنُ مَاجَهْ والدارمی [۴۴].
۱۲۷۳- (۲۰) حسن بن علی س گوید: رسول خدا ج کلماتی را به من یاد دادند که آنها را در وتر بخوانم؛ و آن کلمات، عبارتند از:
«اللَّهُمَّ اهدنی فِیمَن هدیت وَعَافنِی فِیمَن عافیت وتولنی فِیمَن تولیت وَبَارك لی فِیمَا أَعْطَیْت وقنی شَرَّ مَا قَضَیْتَ فَإِنَّكَ تَقْضِی وَلَا یُقْضَى عَلَیْك أَنه لَا یذل من والیت تَبَارَكت رَبَّنَا وَتَعَالَیْتَ»
«بار خدایا! مرا از زمرهی کسانی قرار بده که آنها را هدایت کردهای؛ و مرا از جملهی کسانی قرار بده که آنان را عافیت و سلامتی دادهای؛ و مرا جزء آنانی قرار بده که دوست خویش قرار دادهای و در آنچه به من ارزانی داشتهای، برکت بده و از شرّ آنچه که مقدّر کردهای، مرا حفظ بفرما؛ چون تو قضاوت میکنی و بر تو حکم کرده نمیشود؛ و کسی را که تو دوست بداری، خوار و زبون نمیگردد. بار خدایا! دارای برکتهای بسیاری و در صفاتت، بلند مرتبه هستی».
[این حدیث را ترمذی، ابوداود، نسایی، ابن ماجه و دارمی روایت کردهاند].
شرح: در برخی از روایات، پس از عبارت «انّه لایذلّ من والیتَ»، عبارت «و لا یعزّ مَن عادیتَ» نیز روایت شده است؛ و منظور این است که: با هرکس که تو دشمنی ورزی، او در هیچ حالی با عزّت نمیشود.
و در بعضی از روایات، بعد از عبارت «تبارکت ربّنا وتعالیتَ»، عبارت «اَستغفرك واتوب الیك» نیز روایت شده است؛ یعنی: ای پروردگار من! مغفرت و بخشش گناهان را از تو خواستارم و به سوی تو رجوع میکنم.
و در بعضی از روایات، بعد از عبارت توبه و استغفار، این درود هم اضافه شده است: «و صلّی الله علی النبیّ ج»؛ «خداوند بر پیامبرش رحمت نازل کند».
اکثر علماء و صاحب نظران اسلامی، برای نماز وتر، همین قنوت را اختیار نمودهاند. و قنوتی که در نزد احناف، رایج و متداول است، دعای «اللهم انّا نستعینك ونستغفرك ونؤمن بك..»است که آن را امام ابن ابی شیبه، امام طحاوی و دیگران از عمر بن خطاب س و عبدالله بن مسعود س روایت کردهاند.
علامه ابن عابدین شامی، از برخی از بزرگان احناف روایت کرده است که بهتر آن است که همراه با «اللهمّ انّا نستعینك ونستغفرك...»قنوت حسن بن علی س (یعنی «اللهم اهدنی فیمن هدیت...»نیز خوانده شود.
به هر حال، پیرامون «قنوت وتر»، سه مسألهی اختلافی وجود دارد:
۱- از دیدگاه احناف، قنوت وتر در طول سال، مشروع میباشد. و دیدگاه سفیان ثوری و امام اسحاق، و نظرگاه مشهور امام احمد و دیدگاه امام شافعی - در روایتی - مطابق با دیدگاه احناف است.
و از دیدگاه امام مالک، قنوت وتر، فقط در ماه رمضان واجب است؛ و شافعیها و حنبلیها بر این باورند که قنوت، فقط در نیمهی دوم ماه رمضان مشروع میباشد. (البته این دیدگاه مشهور امام شافعی و دیدگاه غیرمشهور امام احمد است). و برخی از علماء بر این باورند که قنوت وتر فقط در نصف اول ماه رمضان مشروع میباشد.
استدلال شافعیها و دیگران، از حدیث علی بن ابی طالب س است که ترمذی آن را در «سُنن» خویش به طور تعلیق ذکر کرده است؛ آنجا که میگوید: «انّه کان لایقنت الّا فی النصف الاخر من رمضان»؛ «وی فقط در نصف آخر ماه رمضان، قنوت وتر را میخواند».
و حنفیها، از حدیث حسن بن علی س استدلال میکنند که گفت: «علّمنی رسول الله ج کلماتٍ اقولهنّ فی الوتر...». این حدیث، عام است و ذکری از رمضان و غیر آن، نیامده است؛ و همچنین دربارهی عبدالله بن مسعود س آمده است که وی در تمام سال قنوت میخواند.
احناف دربارهی حدیث علی بن ابی طالب س گفتهاند که اجتهاد شخصی وی بوده است؛ یا این که، منظور از «قنوت»، ایستادن طولانی است؛ و مراد از حدیث و روایت وی، این است که علی بن ابی طالب س، در نصف دوم ماه رمضان، بیشتر از سایر روزها، ایستادن در نماز را طولانی میکرد.
۲- از دیدگاه امام ابوحنیفه، امام مالک، سفیان، عبدالله بن مبارک و امام اسحاق، قنوت وتر، قبل از رکوع است؛ ولی امام شافعی و امام احمد بن حنبل بر این باورند که قنوت وتر، بعد از رکوع است. و امام احمد - در روایتی دیگر - قائل به اختیار در قبل و بعد از رکوع میباشد.
دلیل شافعیها و حنبلیها، همان حدیث علی بن ابی طالب س است که در آن آمده است: «انّه کان لایقنت الّا فی النصف الاخر من رمضان وکان یقنت بعد الرکوع»(مصنّف ابن ابی شیبه)؛ «علی بن ابی طالب س فقط در نیمهی دوم رمضان قنوت میخواند و قنوت وی بعد از رکوع بود».
و دلیل احناف و دیگران، حدیث ابی بن کعب س است که ابن ماجه آن را روایت کرده است: «انّ رسول الله ج کان یوتر فیقنت قبل الرکوع»(ابن ماجه و نسایی)؛ «رسول خدا ج وتر میگزاردند و قبل از رکوع، قنوت میخواندند».
و همچنین از حدیث علقمه س که مصنّف ابن ابی شیبه آن را چنین نقل کرده است: «انّ ابن مسعود واصحاب النبیّ ج کانوا یقنتون فی الوتر قبل الرکوع»؛ «ابن مسعود س و دیگر یاران پیامبر ج قنوت وتر را قبل از رکوع میخواندند».
نکته قابل توجه این است که دیدگاه احناف، هم از حدیث مرفوع و هم از تعامل صحابه تأیید میگردد؛ در حالی که دلیل مخالفان آنها، فقط اثری از علی بن ابی طالب س میباشد که در جواب آن میتوان گفت که اجتهاد شخصی ایشان بوده است؛ و منشأ اجتهاد وی، این است که پیامبر ج را در حال خواندن قنوت نازله، پس از رکوع، مشاهده کرد و قنوت وتر را بر آن قیاس کرده است؛ و احناف نیز دربارهی قنوت نازله، قائل به خواندن آن پس از رکوع هستند.
۳- شافعیها در قنوت وتر، دعای «اللهمّ اهدنی فیمن هدیتَ...»را میخوانند و احناف، دعای «اللهمّ انّا نستعینك...»را برای خواندن در قنوت وتر، ترجیح میدهند. البته اختلاف مزبور، فقط دربارهی افضلیت و اَولی و عدم اَولی است و خواندن هریک از این دعاها طبق هردو مذهب جایز میباشد.
احناف دعای «استعانت» را بدین خاطر ترجیح میدهند که به قرآن شبیهتر است. علامه سیوطی در کتاب «الاتقان فی علوم القران» مینویسد: «دعای استعانت در ابتدای دو سورهی «الخلع» و «الحفد» بودهاند که بعدها تلاوت آنها منسوخ شده است».
امام محمد میگوید: «در قنوت، دعای مخصوص وجود ندارد و نمازگزار هر دعایی که خواست، میتواند بخواند؛ البته مشروط بر آن که دعایش مشتمل بر کلام و سخنان مردم نباشد».
۱۲۷۴ - [۲۱] (صَحِیحٌ)
وَعَنْ أُبَیِّ بْنِ كَعْبٍ قَالَ: كَانَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج إِذَا سَلَّمَ فِی الْوتر قَالَ: «سُبْحَانَكَ الْـمَلِكِ الْقُدُّوسِ» رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ وَالنَّسَائِیُّ وَزَادَ: ثَلَاث مَرَّات یُطِیل فِی آخِرهنَّ [۴۵].
۱۲۷۴- (۲۱) ابی بن کعب س گوید: هر گاه رسول خدا ج از نماز وتر سلام میدادند، میفرموند: «سبحان الـملك القدّوس»؛ «خداوندِ پادشاه و پاک، از تمام ناتوانیها و ناشایستیها، منزّه است».
[این حدیث را ابوداود و نسایی روایت کردهاند و نسایی این عبارت را نیز افزوده است: پیامبر ج سه بار میگفتند: «سبحان الله الـملك القدّوس»، و در مرتبهی سوم، صدای خویش را بلند میکردند و آن را به صورت کشیده میخواندند].
۱۲۷۵ - [۲۲] (صَحِیح)
وَفِی رِوَایَةٍ لِلنَّسَائِیِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبْزَى عَنْ أَبِیهِ قَالَ: كَانَ یَقُولُ إِذَا سَلَّمَ: «سُبْحَانَ الْـمَلِكِ الْقُدُّوسِ» ثَلَاثًا وَیَرْفَعُ صَوْتَهُ بالثالثة [۴۶].
۱۲۷۵- (۲۲) و در روایتی از نسایی که عبدالرحمن بن ابزی س از پدر خویش نقل میکند، چنین آمده که وی گفته است: «هر گاه آن حضرت ج سلام نماز وتر را میدادند، سه بار میفرمودند: «سبحان الـملك القدّوس»؛ «خداوند پادشاه و پاک، از تمام ناتوانیها و ناشایستیها، منزّه است». و در مرتبهی سوم، صدای خویش را بلند میکردند.
۱۲۷۶ - [۲۳] (صَحِیح)
وَعَنْ عَلِیٍّ س قَالَ: إِنَّ النَّبِیَّ ج كَانَ یَقُولُ فِی آخِرِ وَتْرِهِ: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِرِضَاكَ من سخطك وبمعافاتك من عُقُوبَتك وَأَعُوذ بك مِنْكَ لَا أُحْصِی ثَنَاءً عَلَیْكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَیْتَ عَلَى نَفْسِكَ». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ وَالتِّرْمِذِیُّ وَالنَّسَائِیُّ وَابْنُ مَاجَهْ [۴۷].
۱۲۷۶- (۲۳) علی بن ابی طالب س گوید: رسول خدا ج در آخر نماز وتر خویش، این دعا را میخواندند:
«اللهمّ انّی اعوذ برضاك من سخطک و بمُعافاتك من عقوبتك و اعوذ بك منك، لااُحصی ثناءاً علیك، انت کمـا اثنیتَ علی نفسك».
«بار خدایا! من از خشم تو، به خشنودیات و از کیفرت به بخشایشت پناه میبرم و از تو به تو پناه میبرم؛ زبان به شمارش ستایش تو نمیگشایم؛ همان گونه هستی که خود را ستودهای».
[این حدیث را ابوداود، ترمذی، نسایی و ابن ماجه روایت کردهاند].
شرح: «کان یقول فی اخر وتره» [آن حضرت ج در آخر وتر خویش میفرمودند]: این عبارت، چند تفسیر میتواند داشته باشد:
این دعا را در رکعت سوّم به جای قنوت میخواندند. و برخی از علماء و صاحب نظران اسلامی نیز همین قول را اختیار کردهاند.
این دعا را در آخرین قعدهی وتر، پیش از سلام و یا بعد از سلام میخواندند.
این دعا را در آخرین سجدههای وتر میخواندند؛ همان طور که در صحیح مسلم از عایشه ل روایت است که یک بار در سجدهی نماز شب، همین دعا را از آن حضرت ج شنیده است.
و به طور کلّی، میتوان چنین گفت که تمامی این صورتها، صحیح و درست است.[۳۴]- ابوداود ۱/۱۵۳ ح ۲۲۶؛ و ابن ماجه ۱/۴۳۰ ح ۱۳۵۴. [۳۵]- ابوداود ۲/۹۷ ح ۱۳۶۲؛ و مسند احمد ۶/۱۴۹. [۳۶]- ابوداود ۲/۱۳۲ ح ۱۴۲۲؛ نسایی ۳/۲۳۸ ح ۱۷۱۲؛ و ابن ماجه ۱/۳۷۶ ح ۱۱۹۰. [۳۷]- بخاری ۱۱/۲۱۴ ح ۶۴۱۰؛ مسلم ۴/۲۰۶۲ ح (۸۵-۲۶۸)؛ ابوداود ۲/۱۲۷ ح ۱۴۱۶؛ ترمذی ۲/۳۱۶ ح ۴۵۳؛ نسایی ۳/۲۲۸ ح ۱۶۷۵؛ ابن ماجه ۱/۳۷۰ ح ۱۱۶۹؛ دارمی ۱/۴۴۸ ح ۱۵۸۰؛ و مسند احمد ۱/۱۰۰. [۳۸]- ابوداود ۲/۱۲۸ ح ۱۴۱۸؛ ترمذی ۲/۳۱۴ ح ۴۵۲؛ ابن ماجه ۱/۳۶۹ ح ۱۱۶۸؛ و دارمی ۱/۴۴۶ ح ۱۵۷۶. [۳۹]- ابوداود ۲/۱۳۷ ح ۱۴۳۱؛ و ترمذی ۲/۳۳۰ ح ۴۶۶. [۴۰]- ابوداود ۲/۱۳۲ ح ۱۴۲۳؛ ترمذی ۲/۳۲۶ح ۴۶۳؛ و ابن ماجه ۱/۳۷۱ ح ۱۱۷۳. [۴۱]- نسایی ۳/۲۴۴ ح ۱۷۳۱؛ ابن ماجه ۱/۳۷۰ ح ۱۱۷۱؛ و دارمی ۱/۴۵۱ ح ۱۵۸۹. [۴۲]- دارقطنی ۱/۳۱ ح ۳ «کتاب الوتر». [۴۳]- دارمی ۱/۴۴۹ ح ۱۵۸۶. [۴۴]- ابوداود ۲/۱۳۳ ح ۱۴۲۵؛ ترمذی ۲/۳۲۸ ح ۴۶۴؛ نسایی ۳/۲۴۸ ح ۱۷۴۵؛ ابن ماجه ۱/۳۷۲ ح ۱۱۷۸؛ و دارمی ۱/۴۵۲ ح ۱۵۹۳. [۴۵]- ابوداود ۲/۱۳۷ ح ۱۴۳۰؛ و نسایی ۳/۲۵۰ ح ۱۷۵۱. [۴۶]- نسایی ۳/۲۴۵ ح ۱۷۳۳. [۴۷]- ابوداود ۲/۱۳۴ ح ۱۴۲۷؛ و ابن ماجه ۱/۳۷۳ ح ۱۱۷۹.