ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد چهارم

فهرست کتاب

فصل سوم

فصل سوم

۱۳۶۳ - [۱۰] (حسن)

عَنْ أَبِی لُبَابَةَ بْنِ عَبْدِ الْـمُنْذِرِ قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ج: «إِنَّ یَوْمَ الْـجُمُعَةِ سَیِّدُ الْأَیَّامِ وَأَعْظَمُهَا عِنْدَ الـلّٰهِ وَهُوَ أَعْظَمُ عِنْدَ الـلّٰهِ مِنْ یَوْمِ الْأَضْحَى وَیَوْمِ الْفِطْرِ فِیهِ خَمْسُ خِلَالٍ: خَلَقَ اللهُ فِیهِ آدَمَ وَأَهْبَطَ اللهُ فِیهِ آدَمُ إِلَى الْأَرْضِ وَفِیهِ تَوَفَّى اللهُ آدَمَ وَفِیهِ سَاعَةٌ لَا یَسْأَلُ الْعَبْدُ فِیهَا شَیْئًا إِلَّا أَعْطَاهُ مَا لَمْ یَسْأَلْ حَرَامًا وَفِیهِ تَقُومُ السَّاعَةُ مَا مِنْ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَلَا سَمَاءٍ وَلَا أَرْضٍ وَلَا رِیَاحٍ وَلَا جِبَالٍ وَلَا بَحْرٍ إِلَّا هُوَ مُشْفِقٌ مِنْ یَوْمِ الْـجُمُعَةِ». رَوَاهُ ابْن مَاجَه [۱۹۹].

۱۳۶۳- (۱۰) ابولبابة بن عبدالمنذر س گوید: پیامبر خدا ج فرمودند: «بی‌گمان، روز جمعه، از زمره‌ی برترین روزها و بزرگترین آن‌ها در پیشگاه خداوند بلندمرتبه به شمار می‌آید که به نزد خدا، بزرگتر از روزهای عید قربان و عید فطر است؛ و در این روز، پنج خصلت و ویژگی وجود دارد (که در سایر روزها وجود ندارد): در آن روز، خداوند بلندمرتبه، آدم÷را آفرید و در آن روز، خداوند، آدم÷را به زمین پایین آورد و در آن روز، او را می‌راند و در آن روز، لحظه‌ای وجود دارد که هر بنده‌ای، چیزی را از خداوند در آن وقت بخواهد، قطعاً خداوند آن خواسته را بدو عنایت می‌کند؛ البته مشروط بر آن که چیز حرام و ناروایی را از خداوند درخواست نکند.

و در روز جمعه، قیامت برپا می‌شود؛ و تمام فرشتگانِ مقرّب خدا، آسمان، زمین، بادها، کوه‌ها و دریاها، از روز جمعه، هراسان و بیمناک هستند؛ (زیرا می‌دانند که قیامت در روز جمعه، برپا خواهد شد)».

[این حدیث را ابن ماجه روایت کرده است].

۱۳۶۴ - [۱۱] (حسن)

وَرَوَى أَحْمَدُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ: أَنَّ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ أَتَى النَّبِیَّ ج فَقَالَ: أَخْبِرْنَا عَنْ یَوْمِ الْـجُمُعَةِ مَاذَا فِیهِ مِنَ الْـخَیْرِ؟ قَالَ: «فِیهِ خَمْسُ خلال» وسَاق الحَدِیث [۲۰۰].

۱۳۶۴- (۱۱) و احمد بن حنبل از سعد بن عباده س روایت کرده که وی گفته است: مردی از انصار، به نزد رسول خدا ج آمد و گفت: از روز جمعه برایم بگویید که چه امور خیری در آن به وقوع پیوسته است؟ آن حضرت ج فرمودند: «در روز جمعه، پنج خصلت و ویژگی وجود دارد (که در سایر روزها وجود ندارد)؛ و سعد بن عباده س، بقیه‌ی این حدیث را (به سان حدیث پیشین) تا آخر بیان نموده است.

۱۳۶۵ - [۱۲] (ضَعِیف)

وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: قِیلَ لِلنَّبِیِّ ج: لِأَیِّ شَیْءٍ سُمِّیَ یَوْمَ الْـجُمُعَةِ؟ قَالَ: «لِأَنَّ فِیهَا طُبِعَتْ طِینَةُ أَبِیكَ آدَمَ وَفِیهَا الصَّعْقَةُ وَالْبَعْثَةُ وَفِیهَا الْبَطْشَةُ وَفِی آخِرِ ثَلَاثِ سَاعَاتٍ مِنْهَا سَاعَةٌ مَنْ دَعَا الله فِیهَا اسْتُجِیبَ لَهُ». رَوَاهُ أَحْمد [۲۰۱].

۱۳۶۵- (۱۲) ابوهریره س گوید: از پیامبر خدا ج پرسیده شد: به چه علّت، روز آدینه به «جمعه» نامگذاری شده است؟ آن حضرت ج فرمودند: «زیرا در آن روز، خوی و سرشت پدرت، حضرت آدم÷آفریده شد و در آن روز، صور اول برای میراندن مخلوقات و صور دوم برای برانگیختن آنان و مجازات‌های سخت قیامت رخ خواهد داد؛ و در سه ساعت آخر آن، لحظه‌ای وجود دارد که هرکس در آن، چیزی از خداوند بخواهد، قطعاً دعایش پذیرفته خواهد شد».

[این حدیث را احمد بن حنبل روایت کرده است].

«البطشة»: مجازات‌های سخت قیامت.

۱۳۶۶ - [۱۳] (صَحِیحٌ)

وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «أَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیَّ یَوْمَ الْـجُمُعَةِ فَإِنَّهُ مَشْهُودٌ تَشْهَدُهُ الْـمَلَائِكَةُ وَإِنَّ أحدا لن یُصَلِّی عَلَیَّ إِلَّا عُرِضَتْ عَلَیَّ صَلَاتُهُ حَتَّى یَفْرُغَ مِنْهَا» قَالَ: قُلْتُ: وَبَعْدَ الْـمَوْتِ؟ قَالَ: «إِنَّ اللهَ حَرَّمَ عَلَى الْأَرْضِ أَنْ تَأْكُلَ أَجْسَادَ الْأَنْبِیَاءِ فَنَبِیُّ الـلّٰهِ حَیٌّ یُرْزَقُ». رَوَاهُ ابْنُ مَاجَه [۲۰۲].

۱۳۶۶- (۱۳) ابودرداء س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «در روز جمعه، بر من زیاد درود و رحمت بفرستید؛ زیرا که روز جمعه، «مشهود» (گواهی‌داده شده) است که فرشتگان الهی در آن، حاضر می‌شوند؛ و بی‌گمان، هیچ‌کس بر من درود نمی‌فرستند مگر آن که درود فرستادنش بر من عرضه می‌شود تا آن که از درود فرستادن فارغ شود».

ابودرداء س گوید: خطاب به پیامبر ج گفتم: آیا پس از مرگتان نیز، درود بر شما عرضه می‌گردد؟ آن حضرت ج فرمودند: «بی‌گمان، خداوند بلندمرتبه، بر زمین حرام کرده است که جسد پیامبران را بخورد؛ از این رو، پیامبر خدا زنده است و بدو روزی داده می‌شود».

[این حدیث را ابن ماجه روایت کرده است].

شرح: «عُرضت علیّ صلاته»: در این حدیث، ضمن دستور به کثرت درود فرستادن، آن حضرت ج فرمودند که از جانب خداوند بلندمرتبه، برنامه‌ای ترتیب داده شده است تا درود امّت به من برسد و بر من عرضه گردد؛ و این ترتیب بعد از رحلت من از دنیا نیز باقی خواهد ماند. در برخی از احادیث و روایات، وارد شده است که فرشتگان، درود را به آن حضرت ج می‌رسانند.

برخی از یاران پیامبر ج، در قلوب آن‌ها این شبهه به وجود آمد که وقتی آن حضرت ج در این جهان، در قید حیات است، فرشتگان به نزد ایشان رفت و آمد می‌کنند و درود را بدیشان می‌رسانند - و این امر، کاملاً موجّه است - ولی بعد از وفات - چون جسد اَطهر پیامبر ج به خاک سپرده می‌شود و بر حسب قانون و نظام طبیعی - بدن رسول خدا ج در اثر تماس با خاک از بین می‌رود، پس چگونه درود بر آن حضرت ج عرضه می‌شود؟!

آن حضرت ج در پاسخ بدین شبهه فرمودند: به فرمان خداوند بلندمرتبه، اجساد پیامبران بعد از وفات آن‌ها، در قبرها سالم و صحیح باقی می‌مانند و زمین بر آن‌ها تأثیر طبیعی خود را نمی‌گذارد؛ یعنی همان‌طور که در دنیا به وسیله‌ی داروهای خاصّی، بعد از مرگ، می‌توان جسد مرده را صحیح و سالم نگه داشت، همین طور خداوند بلندمرتبه با قدرت و دستور خاصّ خود، بدن‌های پیامبران را بعد از وفات، در قبر برای همیشه سالم نگه می‌دارد و در آنجا به آن‌ها حیات و زندگی خاصّ و ویژه‌ای عنایت می‌شود که مطابق با قوانین آن جهان خواهد بود.

از این رو، برنامه‌ی رسانیدن و عرضه نمودن درود شریف، همچنان بر حال خود باقی خواهد بود.

تصحیح یک اشتباه:

در برخی از مساجد، مردم پس از پایان نماز جماعت (به ویژه پس از پایان نماز جمعه) همه با هم بلند می‌شوند و به صورت دسته‌جمعی و با صدای بلند با الفاظ ذیل بر پیامبر اکرم ج درود و سلام می‌فرستند: «صلّی الله علیك یا رسول الله؛ سلام علیك یا رسول الله».

و بسیاری از آن‌ها، چنین عقیده دارند که رسول خدا ج در آن مجلس حضور و تشریف دارند؛ یا این که آن حضرت ج در همه جا و همه حال، حاضر و نظاره‌گر اعمال ما انسان‌ها می‌باشند.

این دسته از مردم، می‌گویند: پیامبر اکرم ج درود ما را می‌شنوند و پاسخ می‌دهند. و اینان، کسانی را که در مراسم آنان شرکت نمی‌کنند، متّهم می‌نمایند و سعی در بدنام کردن آن‌ها دارند که در نتیجه، شاهد انواع اختلاف‌ها و درگیری‌ها در مساجد هستیم. این عمل، بدعت و ناروا و گمراهی و ضلالت است.

باید دانست که اجتماع بعد از نماز، جهت درود دسته‌جمعی و اهتمام ورزیدن بدان، نه از رسول خدا ج ثابت است و نه از صحابه و تابعان؛ و از علماء و صاحب‌نظران سَلَف و ائمه و پیشوایان مجتهد نیز کسی پیدا نمی‌شود که قائل به جواز این عمل بوده باشد؛ و اگر چنین عملی مورد پسند خداوند و پیامبر ج می‌بود، قطعاً صحابه، تابعان و ائمه‌ی مجتهد، با اهتمام به آن عمل می‌کردند؛ در حالی که یک نمونه از چنین عملی در تاریخ و سرگذشت زندگی آنان پیدا نمی‌شود؛ و این امر، خود نشانگر و بیانگر این است که آن بزرگواران، اجتماع برای درود و اهتمام به آن را بدعت و ناجایز می‌دانسته‌اند.

پیامبر اکرم ج درباره‌ی چنین اموری می‌فرمایند: «من احدث فی امرنا هذا ما لیس منه فهو ردّ» (مسلم)؛ «کسی که در کار دین و آیین ما بدعتی پدید آورد و چیزی را در دین ما ایجاد کند که جزو آن نیست، کارش مردود است و چنین چیزی از او پذیرفته نمی‌شود».

و نیز می‌فرماید: «من عمل عملاً لیس علیه امرنا فهو ردّ» (مسلم و اربعین نووی)؛ «کسی‌که در کار دین و آیین ما، عملی انجام داد که جزو آن نیست، کارش مردود است».

و حذیفة بن یمان س گوید: «کلّ عبادة لم یتعبّدها اصحاب رسول الله ج فلاتعبدوها... و خذوا بطریق من کان قبلکم» (جواهر الفقه ج ۱ ص ۲۱۴-۲۱۳؛ الاعتصام، امام شاطبی ج ۲ ص ۳۱۱)؛ «چنان عبادتی که صحابه آن را انجام نمی‌دادند، شما نیز آن را عبادت به شمار نیاورید؛ بلکه روش سلف خود (صحابه) را اختیار نمایید».

استفاده کردن الفاظ خطاب در درود، مانند: «یا رسول الله» و «یا نبی الله»؛ اگر از این عقیده سرچشمه گرفته باشد که پیامبر اکرم ج همانند خداوند بلندمرتبه در هر جا و هر مکان، حاضر و ناظر است و در هر زمان و مکان وجود دارد و تمام صداها را می‌شنود و تمام حرکت‌ها را زیر نظر دارد، این عمل، یک شرک آشکار است و اُلوهیت بخشیدن به پیامبر ج است؛ همان‌گونه که مسیحیان در مورد عیسی÷همین تصوّر و پندار را داشتند.

و اگر این عمل (خطاب کردن رسول خدا و بلند شدن) بر مبنای این عقیده باشد که رسول خدا ج در مجلس حضور دارند، چنین امری، گویا به صورت معجزه امکان‌پذیر است؛ امّا نیاز به دلیل از قرآن یا حدیث دارد که در قرآن و حدیث، چنین چیزی ذکر نشده است؛ تا جایی که احادیثی برخلاف این عمل، وارد شده است؛ ابوهریره س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «من صلّی علیّ عند قبری، سمعتُه ومن صلّی علیّ نائیاً ابلغته» (مشکاة المصابیح، باب الصلاة علی النبی ج و فضل‌ها)؛ «هرکس نزد روضه بر من درود بفرستد، من آن را می‌شنوم وکسی‌که از دوردست بر من درود بفرستد، فرشتگان آن را به من می‌رسانند».

و هم‌چنین عبدالله بن مسعود س گفته است: «انّ لله ملائکة سیاحین فی الارض یبلّغون من امتی السلام» (نسایی و دارمی)؛ ترجمه‌ی این حدیث، پیشتر در حدیث شماره‌ی ۹۲۴ گذشت.

به هر حال؛ بدون دلیل، نسبت دادن چنین معجزه‌ی ساختگی‌ای به پیامبر ج، دروغ و افتراء بزرگی به شمار می‌آید و چنین افرادی، مصداق حدیث پیامبر اکرم ج قرار می‌گیرند که فرمود: «من کذب علیّ متعمداً فلیتبوّأ مقعده من النار» (بخاری و مسلم)؛ «کسی که به عمد دروغی را به من نسبت دهد، باید جای خود را در دوزخ آماده سازد».

حال، اگر شخصی بدون اعتقاد به حاضر و ناظر بودن پیامبر ج یا حضور پیامبر ج به صورت معجزه، مبادرت به چنین عملی ورزد، خطارکار محسوب می‌شود؛ زیرا از این عمل، بوی شرک استشمام می‌شود و امکان گمراهی انسان و نفوذ عقیده‌ی فاسد به قلب وجود دارد؛ بنابراین، از چنین عملی نیز باید پرهیز کرد.

به همین علّت است که پیامبر اکرم ج به کار بردن کلمه‌ی «ربّی» برای ارباب و «عبدی» برای غلام را ممنوع قرار دادند و فرمودند: «لایقل احدکم: ربّی؛ ولیقل: سیّدی ومولای؛ ولا یقل احدکم: عبدی وامتی؛ ولیقل: فتای وفتاتی» (مسلم).

همه‌ی این تعابیر، به خاطر این که موهم شرک و چند گانه پرستی‌اند، ممنوع شدند؛ بنابراین؛ به کار بردن کلمات خطاب - اگر چه از عقیده‌ی فاسدی هم نشأت نگرفته باشد - باز هم به خاطر این که بوی شرک و افتراء را دارد، ممنوع است؛ البته درود خواندن با کلمات خطاب در مقابل روضه‌ی شریف و اَطهر، از روایات و احادیث، ثابت و مستحب است؛ زیرا در آنجا شنیدن پیامبر ج و پاسخ گفتن ایشان، از احادیث ثابت شده است.

پیامبر ج در حدیثی می‌فرمایند: «من صلّی علی عند قبری سمعته و من صلّی علی نائباً ابلغته» (ترجمه‌اش پیشتر گذشت).

و نیز می‌فرماید: ‌«ما من احد یسلّم علیّ الّا ردّ الله علیّ روحی حتّی اردّ علیه السلام» (ترجمه‌اش پیشتر در باب «الصلاة علی النبیّ وفضلها»گذشت).

نکته‌ی دیگر این که، لازم دانستن ایستادن برای درود نیز غلط و اشتباه است؛ زیرا همان طوری که ذکر کردن، تلاوت قرآن کریم در حالت ایستاده، نشسته و خوابیده جایز است، درود نیز در هر حالتی صحیح و درست است و اگر شخصی، ایستادن برای درود را واجب بداند و خلاف آن را بی‌ادبی محسوب کند، به خاطر واجب قرار دادن یک امر غیرواجب، خطاکار محسوب می‌شود؛ آن هم در حالی که خود پیامبر ج در نماز، درود را به هنگام نشستن، سنّت قرار داده است؛ بنابراین، درود خواندن را در حالت نشسته، بی‌ادبی گفتن و لازم دانستن قیام برای آن، مخالف تعالیم و آموزه‌های گهربار آن حضرت ج می‌باشد. مثال آن، این است که بگوییم: قرآن کریم، فقط باید در حالت ایستاده تلاوت شود و تلاوت آن در حالت نشسته؛ بی‌ادبی به شمار می‌آید؛ و اگر ایستادن در مجلس درود و سلام یا جشن میلاد پیامبر ج از این عقیده، نشأت گرفته باشد که پیامبر ج تشریف می‌آورند و ایستادن جهت احترام پیامبر ج است، باز هم اشتباه است؛ زیرا تشریف فرمایی پیامبر ج به چنین مجالسی از نصوص ثابت نیست.

اکنون اگر این امر محال را ممکن فرض بگیریم که امکان تشریف فرمایی پیامبر ج وجود دارد، باز هم لزومی برای ایستادن وجود ندارد؛ زیرا پیامبر خدا ج در زندگی و حیات خویش دوست نداشته که کسی به خاطر احترام او بلند شود. انس بن مالک س گوید: «لـم یکن شخصٌ احبّ الیهم من رسول الله ج وکانوا اذا رأوه لـم یقوموا لـمـا یعلمون من کراهیته لذلك» (ترمذی)؛ «هیچ کس مانند پیامبر اکرم ج محبوب صحابه نبود؛ با این وجود، باز هم وقتی او را می‌دیدند که به سویشان می‌آید، در مقابل او بلند نمی‌شدند؛ چون می‌دانستند که پیامبر ج از این عمل، ناراحت می‌شود».

درود با صدای بلند در مساجد نیز صحیح نیست و بدعت و ناروا می‌باشد؛ زیرا مسجد، عبادتگاه مشترک همه مسلمانان است و نمازگزاران، علاوه از فرایض و واجبات، اجازه ندارند که با عمل شخصی خود، در عبادت، تلاوت، تسبیح و ذکر دیگر مسلمانان خلل ایجاد کنند؛ هر چند که درود، از بهترین و پسنده‌ترین عبادت‌ها باشد؛ فقهاء و صاحب‌نظران اسلامی، تلاوت قرآن و ذکر با صدای بلند در مسجد را به خاطر ایجاد مزاحمت برای دیگر نمازگزاران، ممنوع قرار داده است.

پس زمانی که تلاوت و ذکر با صدای بلند در مسجد ممنوع است؛ درود با صدای بلند به طریق اَولی ممنوع خواهد بود؛ درباره‌ی عبدالله بن مسعود س چنین نقل شده است: «انّه اخرج جماعة من الـمسجد یهلّلون ویصلّون علی النبیّ ج جهراً وقال لهم: ما اراکم الّا مبتدعین» (المنهاج الواضح ص ۱۲۷؛ به نقل از شامیه ۲/۳۵۰ و فتاوای بزازیة ۳/۳۷۵)؛ «عبدالله بن مسعود س گروهی را از مسجد بیرون کرد که فقط «لا اله الا الله» و درود را با صدای بلند می‌خواندند و آنان را بدعتگرا نامید».

اکنون برخی از مردم این عصر، برعکس سَلَف خویش عمل می‌کنند؛ اهل بدعت، کسانی را که در درود جهری، با آنان هم صدا و هم‌آواز نباشند، از مسجد بیرون می‌کنند، در حالی که عبدالله بن مسعود س، کسانی را که با صدای بلند، درود می‌گفتند، از مسجد بیرون می‌کرد و می‌گفت: از نظر من، شما بدعتی هستید.

«فنبیّ الله حیّ یرزق»: چگونگی زندگی و نوع خوراک پیامبران را خدا می‌داند و بس.

۱۳۶۷ - [۱۴] (حسن)

وَعَنْ عَبْدِ الـلّٰهِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَمُوتُ یَوْمَ الْـجُمُعَةِ أَوْ لَیْلَةَ الْـجُمُعَةِ إِلَّا وَقَاهُ اللهُ فِتْنَةَ الْقَبْرِ». رَوَاهُ أَحْمَدُ وَالتِّرْمِذِیُّ وَقَالَ: هَذَا حَدِیثٌ غَرِیبٌ وَلَیْسَ إِسْنَاده بِمُتَّصِل [۲۰۳].

۱۳۶۷- (۱۴) عبدالله بن عمرو س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «هیچ مسلمان و حقگرایی نیست که در روز یا شب جمعه بمیرد، مگر آن که خداوند بلندمرتبه، او را از فتنه و عذاب قبر، مصون می‌دارد».

[این حدیث را احمد بن حنبل و ترمذی روایت کرده‌اند؛ و ترمذی گفته است: این، حدیثی غریب است و اسناد آن متّصل نیست].

۱۳۶۸ - [۱۵] (صَحِیح)

وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ قَرَأَ: [الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لكم دینكُمْ] الْآیَةَ وَعِنْدَهُ یَهُودِیٌّ فَقَالَ: لَوْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ عَلَیْنَا لَاتَّخَذْنَاهَا عِیدًا فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: فَإِنَّهَا نزلت فِی یَوْم عیدین فِی وَیَوْم جُمُعَةٍ وَیَوْمِ عَرَفَةَ. رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ وَقَالَ هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ غَرِیبٌ [۲۰۴].

۱۳۶۸- (۱۵) از عبدالله بن عباس س روایت است که وی این آیه را تلاوت کرد: ﴿...ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا...[المائدة: ۳] «امروز (احکام) دین شما را برایتان کامل کردمو (با عزّت بخشیدن به شما و استوار داشتن گامهایتان) نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آیین خداپسند برای شما برگزیدم».

این در حالی بود که به نزد عبدالله بن عباس س یک یهودی نیز وجود داشت؛ آن فرد یهودی گفت: اگر این آیه بر ما فرو فرستاده می‌شد، به یقین آن روز را روز جشن و عید قرار می‌دادیم؛ عبدالله بن عباس س گفت: به راستی این آیه در روزی فرو فرستاده شد که دو عید در آن گرد آمده بود: نخست در روز جمعه و دیگری، در روز عرفه؛ (یعنی عرفه در روز جمعه واقع شده بود و این آیه نیز در روز جمعه، نازل گردید).

[این حدیث را ترمذی روایت کرده و گفته است: این، حدیثی حسن و غریب است].

۱۳۶۹ - [۱۶] (ضَعِیف)

وَعَنْ أَنَسٍ قَالَ: كَانَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج إِذَا دَخَلَ رَجَبٌ قَالَ: «اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِی رَجَبٍ وَشَعْبَانَ وَبَلِّغْنَا رَمَضَانَ» قَالَ: وَكَانَ یَقُولُ: «لَیْلَةُ الْـجُمُعَةِ لَیْلَةٌ أَغَرُّ وَیَوْمُ الْـجُمُعَةِ یَوْمٌ أَزْهَرُ». رَوَاهُ الْبَیْهَقِیُّ فِی الدَّعَوَاتِ الْكَبِیرِ [۲۰۵].

۱۳۶۹- (۱۶) انس س گوید: عادت رسول خدا ج بر آن بود که چون ماه رجب فرا می‌رسید، می‌فرمودند: «اللهمّ بارك لنا فی رجب وشعبان وبلّغنا رمضان»؛ «بار خدایا! برای ما در ماه‌های رجب و شعبان، برکت و خیر ارزانی کن و ما را به ماه رمضان برسان».

انس بن مالک س در ادامه گوید: پیامبر ج پیوسته می‌فرمودند: «شب جمعه، شبی بزگ و باشکوه و روزش، روزی نورانی و درخشان است».

[این حدیث را بیهقی در «الدعوات الکبیر» روایت کرده است].

«اَغرّ»: این واژه در لغت به این معانی آمده است: شریف؛ نیک مرد؛ زیبا؛ سفید از هر چیز؛ مرد نکوکار؛ سرور و شریف قوم؛ بزرگ و باشکوه؛ اسب پیشانی سفید؛ یا اسبی که بر پیشانی، سفیدی دارد.

«از هر»: سفید و پاک؛ نورانی و درخشان؛ هر چیزی که رنگش روشن و درخشان باشد.

دو کلمه‌ی بالا، کنایه از بزرگی و شکوه و عظمت و سترگی و برکت و خیر در روز و شب جمعه است.

[۱۹۹]- ابن ماجه ۱/۳۴۴؛ ۳۴۵ ح ۱۰۸۴. [۲۰۰]- مسند احمد ۵/۲۸۴. [۲۰۱]- مسند احمد ۲/۳۱۱. [۲۰۲]- ابن ماجه ۱/۵۲۴ ح ۱۶۳۷. [۲۰۳]- ترمذی ۳/۳۸۶ ح ۱۰۷۴؛ و مسند احمد ۲/۱۶۹. [۲۰۴]- بخاری ۸/۲۷۰ ح ۴۶۰۶؛ و ترمذی ۵/۲۳۳ ح ۳۰۴۴. [۲۰۵]- بیهقی در «شعب الایمان» ۳/۳۷۵ ح ۳۸۱۵.