ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد چهارم

فهرست کتاب

فصل اول

فصل اول

۱۳۲۲ - [۱] (مُتَّفَقٌ عَلَیهِ)

وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج لِبِلَالٍ عِنْدَ صَلَاةِ الْفَجْرِ: «یَا بِلَالُ حَدِّثْنِی بِأَرْجَى عمل عملته فِی الْإِسْلَام فَإِنِّی سَمِعت دق نعلیك بَین یَدی الْـجَنَّةِ». قَالَ: مَا عَمِلْتُ عَمَلًا أَرْجَى عِنْدِی أَنِّی لم أتطهر طهُورا مِنْ سَاعَةٍ مِنْ لَیْلٍ وَلَا نَهَارٍ إِلَّا صَلَّیْتُ بِذَلِكَ الطُّهُورِ مَا كُتِبَ لِی أَنْ أُصَلِّیَ [۱۱۸].

۱۳۲۲- (۱) ابوهریره س گوید: رسول خدا ج هنگام نماز صبح به بلال س فرمودند: «ای بلال! از امیدوارکننده‌ترین عملی که در اسلام انجام داده‌ای، با من بگو؛ چون من صدای کفش‌هایت را پیشاپیش خویش در بهشت شنیدم»!.

بلال س عرض کرد: هیچ کاری انجام نداده‌ام که در نزد من، امیدوارکننده‌تر از این باشد؛ چون من در هیچ لحظه‌ای از شب یا روز، پاکیزگی حاصل نمی‌کردم (وضو نمی‌گرفتم)، مگر این که در حدّ توان و آنچه برایم مقدّر شده بود، نماز می‌گزاردم.

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

شرح: «دفّ»: صدای کفش در حال حرکت بر زمین.

در حدیثی - به نقل از صحیح مسلم و سُنن ترمذی - از عمر س چنین روایت شده است که پس از وضو، خواندن کلمه‌ی شهادت و خواندن دعای «اللّهمّ اجعلنی من التوّابین واجعلنی من الـمتطهّرین»، فضیلت و برکت زیادی دارد.

و در حدیث بالا، خبری که رسول خدا ج از شنیدن صدای قدم‌ها و یا کفش‌های بلال س در بهشت داده‌اند، مربوط به خوابی است که آن حضرت ج دیده بودند؛ از این رو، این سؤال مطرح نشود که چگونه امکان دارد که بلال س در حال حیات، به بهشت رفته باشد؟!

البته خواب آن حضرت ج و بیان آن، شهادتی قطعی و گواهی یقینی بر این امر است که بلال س از بهشتیان است. و پیام خاصّ این حدیث و روح راستین آن، این است که انسان، عادت داشته باشد که همیشه پس از هر بار وضو - بر حسب توفیق - نماز بگزارد؛ خواه نماز فرض باشد، یا سنّت و نفل.

۱۳۲۳ - [۲] (صَحِیحٌ)

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ الـلّٰهِ قَالَ: كَانَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج یُعَلِّمُنَا الِاسْتِخَارَةَ فِی الْأُمُورِ كَمَا یُعَلِّمُنَا السُّورَةَ مِنَ الْقُرْآنِ یَقُولُ: «إِذَا هَمَّ أَحَدُكُمْ بِالْأَمْرِ فَلْیَرْكَعْ رَكْعَتَیْنِ مِنْ غَیْرِ الْفَرِیضَةِ ثُمَّ لْیَقُلْ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَخِیرُكَ بِعِلْمِكَ وَأَسْتَقْدِرُكَ بِقُدْرَتِكَ وَأَسْأَلُكَ مِنْ فَضْلِكَ الْعَظِیمِ فَإِنَّك تَقْدِرُ وَلَا أقدر وَتعلم وَلَا أعلم وَأَنت علام الغیوب اللَّهُمَّ إِنَّ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ هَذَا الْأَمْرَ خَیْرٌ لِی فِی دِینِی وَمَعَاشِی وَعَاقِبَةِ أَمْرِی - أوقال فِی عَاجِلِ أَمْرِی وَآجِلِهِ - فَاقْدُرْهُ لِی وَیَسِّرْهُ لِی ثُمَّ بَارِكْ لِی فِیهِ وَإِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ هَذَا الْأَمْرَ شَرٌّ لِی فِی دِینِی وَمَعَاشِی وَعَاقِبَةِ أَمْرِی - أَوْ قَالَ فِی عَاجِلِ أَمْرِی وَآجِلِهِ - فَاصْرِفْهُ عَنِّی وَاصْرِفْنِی عَنْهُ وَاقَدُرْ لِیَ الْـخَیْرَ حَیْثُ كَانَ ثُمَّ أَرْضِنِی بِهِ». قَالَ: «ویسمی حَاجته». رَوَاهُ البُخَارِیّ [۱۱۹].

۱۳۲۳- (۲) جابر (بن عبدالله) س گوید: رسول خدا ج استخاره در تمام کارها را به ما می‌آموختند؛ همان‌گونه که سوره‌ای از قرآن را به ما یاد می‌دادند، و می‌فرمودند: «هرگاه کسی از شما خواست کار مهمّی را انجام دهد، دو رکعت نماز غیرفرض (یعنی دو رکعت نماز نفل) بگزارد؛ سپس بگوید:

«اللهمّ انّی استخیرك بعلمك واستقدرك بقدرتك واسألك بفضلك العظیم، فانك تقدر ولا اقدر وتعلم ولا اعلم، وانت علّام الغیوب؛ اللهمّ ان کنت تعلم انّ هذا الامر خیرلی فی دینی ومعاشی وعاقبة امری، (او قال: عاجل امری وآجله)، فاقدره لی ویسّره لی ثم بارك لی فیه؛ وان کنت تعلم انّ هذا الامر شرّ لی فی دینی ومعاشی وعاقبة امری (او قال: عاجل امری وآجله)، فاصرفه عنی واصرفنی عنه واقدر لی الخیر حیث کان ثم ارضنی به».

«پروردگارا! به سبب علمت، از تو طلب خیر می‌کنم و به سبب قدرتت، از تو قدرت می‌طلبم و از فضل بی‌پایانت، بهره می‌جویم؛ زیرا که تو، توانایی و من ناتوانم و تو می‌دانی و من نمی‌دانم و تو بسیار دانای غیبی.

بار خدایا! اگر تو می‌دانی که این کار... به خیر دین، دنیا و عاقبت کارم - یا فرمودند: به خیر حال و آینده‌ام - می‌انجامد، پس آن را برای من مقدّر کن و آسان گردان و در آن، برای من، برکت ارزانی کن؛ و اگر می‌دانی که این کار... به مصلت دین، دنیا و عاقبت کارم - یا فرمودند: به مصلحت حال و آینده‌ام - نیست، پس آن را از من دور کن و مرا نیز از آن دور گردان (مرا از آن، منصرف کن) و خیر را هر جا که هست، برایم مقدّر فرما و مرا از آن خشنود بگردان».

و پس از این دعا، نیاز و حاجتش را بیان کند.

[این حدیث را بخاری روایت کرده است].

شرح: یکی از محسّنات و مزایای اسلام و دستورات آن در مورد گذشت و سهل‌گیری‌اش با مردم، این است که هرگاه چیز مضرّی را حرام کرده باشد، در مقابل آن، چیز دیگری را که بهتر و مفیدتر از آن است، حلال نموده که جای آن را پر می‌کند و موجب بی‌نیازی از آن می‌گردد.

ابن قیم/این موضوع را به نحو شایسته و بایسته چنین بیان می‌کند: خداوند بخت‌آزمایی با تیر (اَزلام) را حرام نموده است و در مقابل، نماز و دعای استخاره را به منظور انتخاب مصلحت به مسلمانان بخشیده است. اسلام به مسلمانان دستور داده است که هرگاه بخواهند کاری را انجام دهند، مشورت و استخاره نمایند و هرکس استخاره کند، پشیمان نخواهد شد و کسی‌که مشورت نماید، پشیمان نمی‌گردد. و معنای استخاره این است که از خداوند درخواست شود که شخص را به بهترین امر از اموری که در انتخاب آن‌ها تردید دارد، هدایت نماید.

و هم‌چنین خداوند ربا را حرام کرده است ولی در عوض، تجارت پرسود را مباح گردانیده است؛ قمار در اسلام حرام است، امّا در مقابل، شرط‌بندی در مسابقات سودمند، مانند اسب و شتردوانی و تیراندازی، حلال است؛ پوشیدن لباس ابریشم برای مرد، حرام و در عوض، انواع لباس‌های پشمی، کتانی و پنبه‌ای برایش حلال است؛ زنا و لواط در اسلام حرام می‌باشند، ولی در مقابل، ازدواج حلال را به مسلمانان سفارش کرده است؛ روزی‌های ناپاک، آلوده و زیان‌آور حرام، ولی روزی‌های پاکیزه و مفید، حلال است.

اگر با دقّت تمام، احکام و دستورات اسلام را مورد بررسی قرار دهیم، می‌بینیم که هرگاه خداوند بلندمرتبه، با تحریم امر مضرّی برای انسان، تنگنایی به وجود آورده باشد، در مقابل، با حلال نمودن چیزی بهتر از آن، گشایش بیشتری برای او به وجود آورده است. خداوند بلندمرتبه نمی‌خواهد بشر را در گمراهی، مضیقه و ناراحتی قرار دهد، بلکه اراده‌ی او همیشه بر خیر و برکت و رحمت و گشایش بر بندگانش می‌باشد.

خداوند بلندمرتبه می‌فرماید:

﴿ يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمۡ وَيَهۡدِيَكُمۡ سُنَنَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ وَيَتُوبَ عَلَيۡكُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ٢٦ وَٱللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيۡكُمۡ وَيُرِيدُ ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلشَّهَوَٰتِ أَن تَمِيلُواْ مَيۡلًا عَظِيمٗا٢٧ يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمۡۚ وَخُلِقَ ٱلۡإِنسَٰنُ ضَعِيفٗا٢٨ [النساء: ۲۶-۲۸].

«خداوند می‌خواهد (به وسیله‌ی احکام و دستوراتی که برای شما فرستاده است، راه خیر و صلاح را) برای شما روشن سازد و شما را به راه (انبیاء و صالحان) آنان که پیش از شما بوده‌اند هدایت نماید و (به واسطه‌ی عمل به این دستورات و احکام) از گناهان شما گذشت کند؛ همانا خداوند عالم و دستکار است. خداوند می‌خواهد (پیروی از احکام او را، وسیله‌ای برای تزکیه‌ی نفس و پاکی قلب خود قرار دهید تا) شما را مورد عفو قرار دهد؛ امّا کسانی که به پیروی از فرمان هوای نفس (احکام خدا را نادیده می‌گیرند،) می‌خواهند شما آشکارا از راه حق منحرف و گمراه شوید؛ خداوند می‌خواهد مشکلات و سختی‌ها را برای شما آسان و سهل نماید؛ و انسان ذاتاً ضعیف و ناتوان، آفریده شده است».

(ر.ک: روضة المحبّین ص ۱۰؛ و اعلام الموقعین ج ۲ ص ۱۱۱)

در عصر جاهلیت، رسم مردمان بر این بود که هرگاه برای شخصی از آنان، سفری پیش می‌آمد یا کاری همانند معامله، ازدواج و سایر نیازها پیش می‌آمد، جهت پیش‌بینی فایده یا ضرر آن (به زعم خود) آینده‌نگری می‌کرد و از «استقسام بالازلام» کار می‌گرفت و کاری را که در آینده‌نگری مفید و سودمند تشخیص می‌داد، آن را انجام می‌داد و کاری را که در آینده‌نگری، مضرّ بودنش مشخص می‌شد، ترک می‌نمود.

«ازلام» جمع «زلم» است؛ «زلم» به تیری می‌گویند که در دوران جاهلیت، برای بخت‌آزمایی استفاده می‌شد. هفت عدد تیر بودند که بر یکی از آن‌ها، کلمه‌ی «نعم» (آری) و بر دومی، کلمه‌ی «لا» (خیر) و کلماتی دیگر بر تیرهای باقی‌مانده نوشته شده بود که نزد خادم بیت‌الله، نگهداری می‌شدند. هرگاه شخصی در صدد مشخّص کردن آینده‌ی مفید یا مضرّ کار یا سفر خود برمی‌آمد، پیش خادم بیت‌الله می‌آمد و مبلغی - به طور نذر یا صدقه - بدو می‌داد. خادم، از هفت عدد تیر موجود در تیر دادن، یکی یکی بیرون می‌آورد؛ اگر تیری بیرون می‌آمد که بر او «نعم» (آری) نوشته شده بود، در آن صورت، این کلمه، علامت مفید بودن آن کار بود؛ و اگر برعکس، تیر «لا» (خیر) بیرون می‌آمد، نشانه‌ی شوم بودن آن عمل بود. این یکی از صورت‌های «استقسام بالازلام» بود؛ و استقسام دارای انواع دیگری نیز می‌باشد.

قرآن کریم، استقسام - با همه انواعش - را برای پیروان خود ممنوع قرار داد؛ و از آن جایی که علم بشر ناقص است، بسا اوقات درباره‌ی کاری، مردّد می‌شود و درباره‌ی انجام دادن و انجام ندادن آن، متحیرانه به فکر فرو می‌رود و نمی‌داند کدام یک به نفع او می‌باشد. پیامبر گرامی اسلام ج بعد از ممنوعّیت استقسام، نماز استخاره را برای امّت خود هدیه آوردند و فرمودند: «هرگاه کسی از شما، کار مهمّی داشت، دو رکعت نماز نفل بخواند؛ سپس از خداوند، راهنمایی بخواهد و سرانجام نیک را فقط از او بطلبد».

آری؛ اگر انسان با اعتراف به کم علمی و اظهار ناتوانی خویش، از دانای کلّ و تنها قادر مطلق، راهنمایی و کمک بخواهد، از رحمت خداوندی بعید است که او را کمک و راهنمایی نکند. در حدیث بالا، به کیفیت و چگونگی راهنمایی خداوند، اشاره‌ای نشده است؛ امّا به وسیله‌ی تجربه‌ی بندگان نیک خدا، ثابت شده است که راهنمایی خداوند در خواب یا بیداری، با یک اشاره‌ی غیبی صورت می‌گیرد و گاهی شوق و علاقه‌ی انسان به سمت انجام آن کار، رو به ازدیاد می‌گذارد و یا برعکس، داعیه‌ی انجام کار از بین می‌رود و دل انسان به سمت آن تمایل نخواهد داشت. در هردو صورت، انسان باید آن حالت و کیفیت را از جانب خداوند و در نتیجه، دعای استخاره بداند. و اگر بعد از استخاره، حالت دو دلی و تردید، هنوز از بین نرفته بود و به هیچ سمتی تمایل نداشت، در آن صورت به طور مکرّر، استخاره را انجام دهد و تا زمانی که دل به سمتی مایل نشده است، اقدامی نکند.

و باید دانست که برای انجام واجب یا مستحب و عدم انجام حرام و عمل ناپسند، نیازی به استخاره نیست؛ زیرا در شریعت مقدّس اسلام، به انجام واجب و یا مستحّب و به پرهیز از حرام و مکروه، تأکید شده است؛ و استخاره برای ترجیح بین دو عمل مباح یا تعیین زمان واجبی که زمانش تعیین نشده است، تجویز گردیده است. [۱۱۸]- بخاری ۳/۳۴ ح ۱۱۴۹؛مسلم ۴/۱۹۱۰ ح (۱۰۸-۲۴۵۸)؛ و مسند احمد ۲/۳۳۳. [۱۱۹]- بخاری ۳/۵۱ ح ۱۱۴۹؛ ترمذی ۲/۳۴۵ ح ۴۸۰؛ و ابن ماجه ۱/۴۴۰ ح ۱۳۸۳.