ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد چهارم

فهرست کتاب

فصل سوم

فصل سوم

۱۲۷۷ - [۲۴] (صَحِیح)

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قِیلَ لَهُ: هَلْ لَكَ فِی أَمِیر الْـمُؤمنِینَ مُعَاوِیَة فَإِنَّهُ مَا أَوْتَرَ إِلَّا بِوَاحِدَةٍ؟ قَالَ: أَصَابَ إِنَّهُ فَقِیهٌ

وَفِی رِوَایَةٍ: قَالَ ابْنُ أَبِی مُلَیْكَةَ: أَوْتَرَ مُعَاوِیَةُ بَعْدَ الْعِشَاءِ بِرَكْعَةٍ وَعِنْدَهُ مَوْلًى لِابْنِ عَبَّاسٍ فَأَتَى ابْنَ عَبَّاسٍ فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ: دَعْهُ فَإِنَّهُ قَدْ صَحِبَ النَّبِیَّ ج. رَوَاهُ الْبُخَارِیُّ [۴۸].

۱۲۷۷- (۲۴) از عبدالله بن عباس س روایت است که از وی پرسیده شد: آیا در مورد عمل امیر مؤمنان، معاویه س، نظر یا جواب و یا افتایی داری؟ چرا که او فقط با یک رکعت، وتر می‌گزارد؟ عبدالله بن عباس س گفت: معاویه س درست عمل کرده است؛ زیرا او، فقیه و دانشمند است.

و در روایتی دیگر، چنین آمده است: ابن ابی مُلیکة س گوید: معاویه س پس از نماز عشاء، (نماز وتر را) یک رکعت گزارد و این در حالی بود که (کریب،) برده‌ی آزاد کرده شده‌ی ابن عباس س به نزد وی بود. برده‌ی آزاد شده‌ی ابن عباس س به نزد وی رفت و موضوع را برای ابن عباس س بازگو نمود؛ ابن عباس س گفت: او را به حال خود واگذار؛ چرا که معاویه س با پیامبر ج همراه و همنشین و مصاحب و دوشادوش بوده است (و از زمره‌ی صحابه‌ی آن حضرت ج به شمار می‌آید؛ و پرواضح است که در این موضوع، نسبت به شما، آگاه‌تر و باخبرتر است)!

[این حدیث را بخاری روایت کرده است].

شرح: «هل لك»: این عبارت به «هل لك جواب» یا «هل لك افتاء» ترجمه می‌شود؛ یعنی آیا برای تو در مورد عمل وی، جواب یا افتایی وجود دارد؟

«ما اوتر الّا بواحدة»: ظاهر این عبارت،‌ بیانگر آن است که معاویه س، فقط به خواندن یک رکعت وتر اکتفا و بسنده می‌نموده است؛ و این احتمال نیز وجود دارد که یک رکعت را به دو رکعت پیش از آن، پیوست و ضمیمه نموده باشد؛ و چون وی، به خواندن نماز وتر اکتفا می‌کرده و تهجّد را ترک می‌نمود، از این رو، بدو ایراد گرفتند و لب به انتقاد گشودند.

و این احتمال نیز وجود دارد که اعتراض و ایراد، به خاطر ترک سنّت عشاء بوده باشد.

«اصاب»: حق با او بود؛ کار درست را انجام داده است؛ سخن درستی گفته است؛ به هدف رسیده است.

«فقیه»: فقه خوانده؛ عالم روحانی؛ دانا؛ دانشمند؛ عالم به اوامر و فرامین الهی،‌ تعالیم و آموزه‌های نبوی، احکام و دستورات شرعی و حقایق و مفاهیم والای قرآنی؛ متخصّص در علم فقه.

«و عنده مولی لابن عباس»: مراد از برده‌ی آزاده شده‌ی ابن عباس س، همان «کُریب» است.

۱۲۷۸ - [۲۵] (ضَعِیف)

وَعَن بُرَیْدَة قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الـلّٰهِ ج یَقُولُ: «الْوَتْرُ حَقٌّ فَمَنْ لَمْ یُوتِرْ فَلَیْسَ مِنَّا الْوَتْرُ حَقٌّ فَمَنْ لَمْ یُوتِرْ فَلَیْسَ مِنَّا الْوَتْرُ حَقٌّ فَمَنْ لَمْ یُوتِرْ فَلَیْسَ مِنَّا». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ [۴۹].

۱۲۷۸- (۲۵) بریدة (اسلمی) س گوید: از رسول خدا ج شنیدم که می‌فرمودند: «نماز وتر، حقّ (واجب) است؛ پس هرکس نماز وتر نگزارد، از ما نیست؛ نماز وتر، حق است و کسی‌که آن را نخواند، از ما نیست؛ نماز وتر، حق است و هرکس که آن را نگزارد، از ما نیست».

[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].

شرح: «حقّ»: از دیدگاه امام ابوحنیفه و پیروانش، نماز وتر، فقط سنّت نیست، بلکه واجب می‌باشد؛ عدّه‌ای از علماء و صاحب نظران اسلامی گفته‌اند که از جمله‌ی «الوتر حق»، وجوب وتر ثابت نمی‌شود؛ چون «حقّ» به معنای «ثابت» است؛ در پاسخ چنین گفته شده است که در جاهای متعددی از روایات و احادیث، واژه‌ی «حق» به معنای «واجب» آمده است؛ و در این جا نیز مراد از «حق»، همان واجب است؛ چنان که ابوایوب انصاری س حدیثی را از پیامبر ج نقل می‌کند که در آن آمده است: «الوتر حقٌ واجبٌ علی کلّ مسلم»(احمد بن حبّان، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)؛ «وتر، حقّی واجب بر هر مسلمان است».

و دلایل امام ابوحنیفه و جمهور در مورد وجوب و عدم وجوب نماز وتر، پیش‌تر در شرح حدیث خارجة بن حذافة س (حدیث شماره ۱۲۶۷) گذشت.

۱۲۷۹ - [۲۶] (صَحِیحٌ)

وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «من نَام عَن الْوِتْرِ أَوْ نَسِیَهُ فَلْیُصَلِّ إِذَا ذَكَرَ أَوْ إِذا اسْتَیْقَظَ». رَوَاهُ التِّرْمِذِیّ

أَبُو دَاوُد وَابْن مَاجَه [۵۰].

۱۲۷۹- (۲۶) ابوسعید خدری س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «هر کس از نماز وتر به خواب رفت (و بر اثر خواب رفتگی، نماز وترش قضا شد،) یا آن را فراموش کرد (و نگزارد)؛ پس هر گاه به یادش آمد، یا از خواب بیدار شد، باید آن را بخواند».

[این حدیث را ترمذی، ابوداود و ابن ماجه روایت کرده‌اند].

شرح: از آن جا که از دیدگاه احناف، نماز وتر واجب است، به جای آوردن قضای آن نیز واجب می‌باشد؛ و از دیدگاه امام مالک، امام شافعی و امام احمد بن حنبل، چون نماز وتر واجب نیست، به جای آوردن قضای آن نیز لازم نیست.

دلیل احناف، حدیث ابوسعید خدری س می‌باشد؛ اما امام مالک، امام شافعی و امام احمد بن حنبل بر سند حدیث مذکور، انتقاد کرده‌اند و گفته‌اند که مدار این حدیث بر شخصی به نام عبدالرحمن بن زید بن اسلم است که از لحاظ روایت حدیث، ضعیف است.

در پاسخ باید گفت که عبدالرحمن بن زید در این حدیث، متفرّد نیست، بلکه دو مُتابع دارد؛ اولین متابع او، برادرش به نام عبدالله بن زید است که امام ترمذی درباره‌ی او از امام احمد بن حنبل چنین نقل می‌کند: «اخوه (ای اخو عبدالرحمن بن زید) عبدالله، لابأس به». امام ترمذی هم‌چنین قول امام بخاری را نقل کرده است: «عبدالله بن زید بن اسلم ثقة».

و دومین متابع وی، شخصی به نام محمد بن مطرّف است که امام ابوداود، حدیثش را در سنن خود ذکر کرده است (در باب «الدعاء بعد الوتر»)؛ تا جایی که در سنن دار قطنی، علاوه از محمد بن مطرّف، عبدالله بن سلمه نیز از وی متابعت کرده است (در باب «من نام عن وتره و نسیه»)

از این رو، حدیث ابوسعید خدری س، بدون شک قابل استدلال است و حدیث در ضمن این که بر وجوب قضای وتر دلالت می‌کند، بر وجوب خود وتر نیز دلالت دارد.

۱۲۸۰ - [۲۷] (ضَعِیف)

وَعَنْ مَالِكٍ بَلَغَهُ أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ ابْنَ عُمَرَ عَنِ الْوِتْرِ: أَوَاجِبٌ هُوَ؟ فَقَالَ عَبْدُ الـلّٰهِ: قَدْ أَوْتَرَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج وَأَوْتَرَ الْـمُسْلِمُونَ. فَجَعَلَ الرَّجُلُ یُرَدِّدُ عَلَیْهِ وَعَبْدُ الـلّٰهِ یَقُولُ: أَوْتَرَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج وَأَوْتَرَ الْـمُسْلِمُونَ. رَوَاهُ فِی الْـمُوَطَّأ [۵۱].

۱۲۸۰- (۲۷) مالک س گوید: بدو خبر رسیده است که مردی، از عبدالله بن عمر س درباره‌ی نماز وتر پرسید که آیا نماز وتر واجب است یا خیر؟ عبدالله بن عمر س در پاسخ گفت: «بی‌گمان، پیامبر خدا ج و مسلمانان، نماز وتر را خوانده‌اند».

آن مرد، پیوسته این سؤال را تکرار می‌کرد و درباره‌ی وجوب نماز وتر از عبدالله بن عمر س می‌پرسید و عبدالله بن عمر س نیز در پاسخ وی می‌گفت: «بی‌تردید، پیامبر خدا ج و سایر مسلمانان، نماز وتر را خوانده‌اند».

[این حدیث را مالک در موطأ روایت کرده است].

شرح: «یردّد»: تکرار می‌کرد و به دنبال جواب صریح بود و به اشاره‌ها اکتفا و بسنده نمی‌نمود.

عبدالله بن عمر س از آن جهت، پاسخی صریح در مورد وجوب نماز وتر را بدان مرد نداد؛ زیرا وی، چیزی را در مورد وجوب نماز وتر، از پیامبر ج نشنیده بود؛ و این در حالی است که از دیگر صحابه، همچون ابوایوب انصاری و چند تن دیگر، نقل شده است که از پیامبر ج واژه‌ی «وجوب» را در مورد نماز وتر، روایت کرده‌اند؛ همچون: «الوتر حق واجب علی کلّ مسلم»(احمد؛ صحیح ابن حبّان؛ نسایی؛ ابن ماجه؛ ابوداود و ابوداود طیالسی).

۱۲۸۱ - [۲۸] (ضَعِیف جدا)

وَعَنْ عَلِیٍّ س قَالَ: كَانَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج یُوتِرُ بِثَلَاثٍ یَقْرَأُ فِیهِنَّ بِتِسْعِ سُوَرٍ مِنَ الْـمُفَصَّلِ یَقْرَأُ فِی كُلِّ رَكْعَةٍ بِثَلَاثِ سُوَرٍ آخِرُهُنَّ: (قل هوا لله أحد)

رَوَاهُ التِّرْمِذِیّ [۵۲].

۱۲۸۱- (۲۸) علی بن ابی طالب س گوید: رسول خدا ج سه رکعت نماز وتر می‌گزاردند و در این سه رکعت، نُه سوره از سوره‌های مفصّل قرآن می‌خواندند؛ این طور که در هر رکعت، سه سوره می‌خواندند که آخر آن‌ها، سوره‌ی «قل هو الله احد» بود.

[این حدیث را ترمذی روایت کرده است].

شرح: «آخرهنّ قل هو الله احد»: این عبارت، دو احتمال دارد:

۱- آخر سه رکعت وتر؛ یعنی پیامبر ج در رکعت آخر وتر، سه سوره می‌خواندند؛ این طور که در رکعت سوم وتر، دو سوره می‌خواندند و پس از آن دو سوره، سوره‌ی «قل هو الله احد» را نیز می‌افزودند و با آن، رکعت سوم را به پایان می‌رساندند.

۲- آخر سوره‌ها؛ یعنی پیامبر ج در هر رکعت از نماز وتر، سه سوره می‌خواندند؛ این طور که در هر رکعت، دو سوره می‌خواندند و پس از آن دو سوره، سوره‌ی «قل هو الله احد» را نیز می‌افزودند؛ و بدین ترتیب، قرائت هر رکعت از نماز وتر را با سوره‌ی «اخلاص» به پایان می‌رساندند. و احتمال اول، صحیح‌تر است.

«مفصّل»: به سوره‌های آخرین منزل قرآن، «مُفصّل» می‌گویند؛ یعنی از سوره‌ی «حجرات» تا آخر قرآن. و «مُفصّل» نیز به سه نوع تقسیم می‌گردد:

طوال مفصّل: از سوره‌ی «حجرات» تا سوره‌ی «بروج».

اوساط مفصّل: از سوره‌ی «بروج» تا سوره‌ی «بینة».

قصار مفصّل: از سوره‌ی «بینة» تا سوره‌ی «ناس».

۱۲۸۲ - [۲۹] (صَحِیح)

وَعَنْ نَافِعٍ قَالَ: كُنْتُ مَعَ ابْنِ عُمَرَ بِمَكَّةَ وَالسَّمَاءُ مُغَیِّمَةٌ فَخَشِیَ الصُّبْحَ فَأَوْتَرَ بِوَاحِدَةٍ ثُمَّ انْكَشَفَ فَرَأَى أَنَّ عَلَیْهِ لَیْلًا فَشَفَعَ بِوَاحِدَةٍ ثُمَّ صَلَّى رَكْعَتَیْنِ رَكْعَتَیْنِ فَلَمَّا خَشِیَ الصُّبْح أوتر بِوَاحِدَة. رَوَاهُ مَالك [۵۳].

۱۲۸۲- (۲۹) نافع س گوید: همراه با عبدالله بن عمر س در مکه‌ی مکرّمه بودم؛ و این در حالی بود که آسمان، ابری بود. ابن عمر س از بیم آن که مبادا صبح صادق طلوع کند، یک رکعت نماز وتر گزارد (و آن را به دو رکعتی که پیش از آن گزارده بود، پیوست و ضمیمه نمود)؛ آن‌گاه چون هوا صاف شد و ابرها کنار رفتند، ابن عمر س متوجه شد که هنوز از شب باقی مانده است؛ از این رو، یک رکعت دیگر با آن رکعت پیشین، پیوست و ضمیمه نمود و آن را جُفت (شَفع) ساخت؛ آن‌گاه دو رکعت دیگر نیز به جای آورد؛ و چون بیم آن داشت که مبادا صبح صادق طلوع کند، از این رو، یک رکعت نماز وتر گزارد.

[این حدیث را مالک روایت کرده است].

شرح: «فشفع بواحدة»: اگر فردی، پس از نماز عشاء، وتر را بخواند و در آخر شب بخواهد، نماز تهجّد را بگزارد، در آن صورت از دیدگاه هرچهار امام و پیشوا (امام ابوحنیفه، امام مالک، امام شافعی و امام احمد بن حنبل) اعاده‌ی نماز وتر، لازم نیست و نماز تهجّد، بدون خواندن مجدّد وتر، صحیح است.

امام اسحاق بن راهویه، قائل به «نقض وتر» است و می‌گوید: چنین شخصی باید قبل از تهجّد، یک رکعت نماز نفل بخواند تا این یک رکعت با سه رکعت وتر که در آغاز شب خوانده است، یکجا جمع شده و شَفع شوند؛ و نماز وتری که بعد از عشاء خوانده است، بدین ترتیب نقض و شکسته می‌شود و بعد از خواندن تهجّد، مجدداً باید وتر را بخواند.

دلیل وی، حدیث پیامبر است که فرمود: «اجعلوا آخر صلاتکم باللیل وتراً» (بخاری و مسلم)؛ «آخرین نماز شب خویش را نماز وتر قرار دهید». و دلیل دیگر وی، عملکرد عبدالله بن عمر س است؛ زیرا وی قائل به نقض وتر است (مسند احمد)

و جمهور علماء و صاحب نظران اسلامی، «نقض وتر» را صحیح نمی‌دانند و دلیلشان، این حدیث پیامبر گرامی اسلام ج است که فرمودند: «لا وتران فی لیلة»(ترمذی)؛ «در شب، دو وتر درست نیست».

این حدیث، بیانگر آن است که در یک شب، فقط یک بار وتر خواندن کافی و بسنده است؛ از این رو، این فرموده‌ی پیامبر ج که: «اجعلوا آخر صلاتکم باللیل وتراً»، حمل بر استحباب می‌شود؛ زیرا از آن حضرت ج ثابت شده است که گاهی بعد از وتر، دو رکعت نفل می‌خوانده‌اند.

و درباره‌ی عملکرد عبدالله بن عمر س (که مورد استدلال امام اسحاق بن راهویه بود)، امام محمد بن نصر مروزی در «کتاب الوتر» می‌نویسد: «عبدالله بن عمر س گفته است: من موضوع نقض وتر را با رأی و نظر خودم استنباط کرده‌ام (و غالباً، ایشان از حدیث «اجعلوا آخر صلاتکم باللیل وتراً» چنین برداشتی داشته‌اند) و هیچ حدیثی در این باره از پیامبر ج نشنیده‌ام». (ر.ک: معارف السنن ج ۴ ص ۲۵۷).

در این صورت، عبدالله بن عمر س، در یک شب، سه بار وتر می‌خواند! (مصنّف عبدالرزاق، باب «الرجل یوتر ثم یستقیظ فیرید ان یصلّی»)؛ در حالی که پیامبر ج دو بار وتر خواندن را در یک شب، ممنوع قرار داده است!.

۱۲۸۳ - [۳۰] (صَحِیح)

وَعَنْ عَائِشَةَ: أَنَّ رَسُولَ الـلّٰهِ ج كَانَ یُصَلِّی جَالِسًا فَیَقْرَأُ وَهُوَ جَالِسٌ فَإِذَا بَقِیَ مِنْ قِرَاءَتِهِ قَدْرُ مَا یَكُونُ ثَلَاثِینَ أَوْ أَرْبَعِینَ آیَةً قَامَ وَقَرَأَ وَهُوَ قَائِمٌ ثُمَّ رَكَعَ ثُمَّ سَجَدَ ثُمَّ یَفْعَلُ فِی الرَّكْعَةِ الثَّانِیَةِ مِثْلَ ذَلِكَ. رَوَاهُ مُسلم [۵۴].

۱۲۸۳- (۳۰) عایشه ل گوید: رسول خدا ج (چون پا به سنّ گذاشتند، نماز نفل را) نشسته می‌گزاردند و به حالت نشسته قرائت می‌نمودند؛ و هنگامی که از قرائت ایشان، در حدود سی یا چهل آیه (از یک سوره‌ی بزرگ) باقی می‌ماند، بلند می‌شدند و ایستاده آن‌ها را قرائت می‌کردند؛ آن‌گاه به رکوع می‌رفتند و پس از آن، سجده می‌نمودند؛ و رکعت دوم را نیز بدین‌سان، انجام می‌دادند.

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].

شرح: «کان یصلّی جالساً»: آن حضرت ج در آخر عمر شریفشان، چون پا به سن گذاشتند و اندکی ضعیف شدند، نماز نفل را - چه در روز و چه در شب - به حالت نشسته می‌گزاردند؛ و می‌توان چنین گفت که نشسته خواندن پیامبر ج، معلول چند علّت بود:

ضعف و بیماری و ناراحتی و خستگی پیامبر ج.

سنّ و سال بالای آن حضرت ج.

نماز نفل گزاردن.

طولانی بودن قرائت آن حضرت ج.

۱۲۸۴ - [۳۱] (صَحِیحٍ)

وَعَنْ أُمُّ سَلَمَةَ ل أَنَّ النَّبِیَّ ج: «كَانَ یُصَلِّی بَعْدَ الْوِتْرِ رَكْعَتَیْنِ» رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ وَزَادَ ابْنُ مَاجَه: خفیفتین وَهُوَ جَالس [۵۵].

۱۲۸۴- (۳۱) امّ‌سلمه ل گوید: رسول خدا ج پس از گزاردن نماز وتر، دو رکعت دیگر می‌گزاردند.

[این حدیث را ترمذی روایت کرده است؛ و ابن ماجه این عبارت را نیز افزوده است]: «خفیفتین وهو جالسٌ»؛ «(آن حضرت ج پس از گزاردن نماز وتر،) دو رکعت کوتاه و سبک دیگر، به حالت نشسته می‌گزاردند».

شرح: امام مالک/، دو رکعت بعد از وتر را انکار کرده و گفته است: «لااُصلّیهما»؛ «آن‌ها را نمی‌گزارم».

از امام ابوحنیفه/و امام شافعی/در این باره، چیزی نقل نشده است؛ و از امام احمد/، فقط یک بار خواندن دو رکعت بعد از وتر، ثابت شده است. امّا در حقیقت، درباره‌ی ثبوت این دو رکعت، احادیث بی‌شماری وجود دارد که برخی از آن‌ها عبارتند از:

حدیث امّ‌سلمه ل (به شماره ۱۲۸۴).

ابوامامه س گوید: «انّ النبیّ ج کان یصلّیها بعد الوتر وهو جالس یقرأ فیهما «اذا زلزلت» و«قل یا ایها الکافرون»(طحاوی، باب التطوع بعد الوتر)؛ «پیامبر ج به حالت نشسته بعد از وتر دو رکعت نماز می‌گزارد و در آن‌ها سوره‌های «زلزال» و «کافرون» را می‌خواندند».

عایشه ل گوید: «کان یصلّی ثلاث عشرة رکعة یصلّی ثمان رکعات ثم یوتر ثم یصلی رکعتین وهو جالس؛ فاذا اراد اَن یرکع قام، فرکع، ثم یصلّی رکعتین بین النداء والاقامة من صلاة الصبح»(مسلم)؛ «رسول خدا ج در شب، سیزده رکعت نماز می‌گزاردند؛ این‌طور که هشت رکعت می‌گزاردند؛ آ‌ن‌گاه وتر می‌خواندند و پس از آن به حالت نشسته دو رکعت دیگر می‌گزاردند؛ و هرگاه می‌خواستند به رکوع بروند، بلند می‌شدند و به حالت ایستاده به رکوع می‌رفتند؛ آن‌گاه در بین اذان و اقامه‌ی صبح، دو رکعت می‌گزاردند».

ثوبان س گوید: «کنّا مع رسول الله ج فی سفر فقال: انّ السفر جُهد وثقل، فاذا اوتر احدکم فلیرکع رکعتین، فان استیقظ والّا کانتا له» (سنن دارقطنی، باب فی الرکعتین بعد الوتر؛ و سنن بیهقی، باب فی الرکعتین بعد الوتر)؛ «همراه پیامبر ج در سفر بودیم؛ آن حضرت ج فرمودند: بی‌گمان، سفر، مایه‌ی مشقت و زحمت است؛ پس هرگاه یکی از شما وتر خویش را گزارد، باید دو رکعت دیگر بگزارد؛ پس اگر بیدار شد که خوب و گرنه همان دو رکعت، او را کافی است».

انس بن مالک س گوید: «انّ النبیّ ج کان یصلّی بعد الوتر وهو جالس ویقرأ فی الرکعة الاولی بامّ القران واذا زلزلت؛ وفی الثانیة «قل یا ایها الکافرون»(بیهقی، باب فی الرکعتین بعد الوتر)؛ «پیامبر ج بعد از وتر، به حالت نشسته، دو رکعت نماز می‌گزاردند و در رکعت اول، سوره‌ی «فاتحه» و سوره‌ی «زلزال» و در رکعت دوّم - (سوره‌ی فاتحه و) سوره‌ی «کافرون» را می‌خواندند».

این روایات و احادیث، بیانگر ثبوت دو رکعت بعد از وتر هستند؛ امّا از آن جایی که نشستن پیامبر ج در آن دو رکعت ثابت است، برخی از علماء و صاحب‌نظران اسلامی گفته‌اند: روش سنّت خواندن دو رکعت بعد از وتر، به صورت نشسته می‌باشد؛ از این رو، این دسته از دانشمندان دینی، - بنابر این احادیث و روایات - گزاردن دو رکعت بعد از وتر را به صورت نشسته خواندن، بهتر دانسته‌اند؛ ولی سایر علماء و دانشوران فقهی گفته‌اند که در این زمینه، امّت را نمی‌توان بر آن حضرت ج قیاس کرد؛ از این رو، قیام و ایستادن را در این دو رکعت، ترجیح داده‌اند.

در صحیح مسلم از عبدالله بن عمر س روایت است که یک بار رسول خدا ج را در حال نشسته مشاهده کرد که نماز می‌گزارد؛ از این رو از پیامبر ج پرسید که از شما به من چنین خبر رسیده که نماز نشسته، نصف نماز ایستاده ثواب دارد و شما در حالت نشسته نماز می‌گزارید؟ آن حضرت ج فرمودند: «مسأله همین‌طور است؛ ولی من در این مورد مانند شما نیستم؛ خداوند بلندمرتبه برای من استثنا قائل شده است؛ یعنی نماز نشسته‌ی من، ثواب و پاداش نماز ایستاده را دارد و چیزی از آن کاسته نمی‌شود».

طبق این حدیث، علماء و صاحب‌نظران اسلامی گفته‌اند: برای دو رکعت بعد از وتر، ضابطه‌ی خاصّی وجود ندارد؛ از این رو، در حال ایستاده، ثواب و پاداش کامل و در حال نشسته، نصف ثواب ایستاده می‌رسد.

رفع یک اشکال:

پیامبر ج در حدیثی فرمودند: «اجعلوا آخر صلاتکم باللیل وتراً»(بخاری و مسلم)؛ «آخرین نمازتان در شب را نماز وتر قرار دهید»؛ و در اینجا می‌فرماید: «رسول خدا ج پس از گزاردن نماز وتر، دو رکعت دیگر می‌گزاردند»؛ و به ظاهر میان این دو حدیث، تعارض و تضادّ وجود دارد؟

و در حقیقت، این حدیث با حدیث دیگر، هیچ‌گونه تضاد و تعارضی ندارد؛ زیرا دو رکعت بعد از وتر، جزء وتر هستند و حیثیت مستقلّی ندارند؛ بلکه تابع نماز وتر می‌باشند.

۱۲۸۵ - [۳۲] (صَحِیحٌ)

وَعَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج یُوتِرُ بِوَاحِدَةٍ ثُمَّ یَرْكَعُ رَكْعَتَیْنِ یَقْرَأُ فِیهِمَا وَهُوَ جَالِسٌ فَإِذَا أَرَادَ أَنْ یَرْكَعَ قَامَ فَرَكَعَ. رَوَاهُ ابْن مَاجَه [۵۶].

۱۲۸۵- (۳۲) عایشه ل گوید: رسول خدا ج یک رکعت نماز وتر می‌گزاردند؛ آن‌گاه دو رکعت به جای می‌آوردند و در آن‌ها، قرائت را به حالت نشسته می‌خواندند؛ و چون می‌خواستند به رکوع بروند، از جای بلند می‌شدند و (به حالت ایستاده) به رکوع می‌رفتند.

[این حدیث را ابن ماجه روایت کرده است].

شرح: «کان رسول الله ج یوتر بواحدة»: به خاطر جمع کردن و تطبیق میان این احادیث و روایات دیگر، این عبارت را بدین‌گونه ترجمه و تفسیر می‌کنیم: «یک رکعت به همراه دو رکعت پیش از آن می‌گزاردند؛ یعنی برای نماز وتر، یک رکعت می‌خواندند و آن را با دو رکعت قبل از آن، ضمیمه و پیوست می‌نمودند».

۱۲۸۶ - [۳۳] (صَحِیح)

وَعَنْ ثَوْبَانَ عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِنَّ هَذَا السَّهَرَ جُهْدٌ وَثِقَلٌ فَإِذَا أَوْتَرَ أَحَدُكُمْ فَلْیَرْكَعْ رَكْعَتَیْنِ فَإِنْ قَامَ مِنَ اللَّیْلِ وَإِلَّا كَانَتَا لَهُ». رَوَاهُ الدَّارِمِیُّ [۵۷].

۱۲۸۶- (۳۳) ثوبان س گوید: پیامبر ج فرمودند: «بی‌گمان، این شب‌زنده داری (با گزاردن نماز تهجّد،) سختی و مشقّت و سنگینی و دشواری به دنبال دارد؛ پس هرگاه یکی از شما (به بیدار شدن در آخر شب، اطمینان نداشت و) نماز وتر را (پیش از خواب) گزارد، باید پس از آن، دو رکعت دیگر نیز بخواند؛ اگر چنانچه در شب (برای تهجّد و شب زنده‌داری) بیدار شد (و نماز تهجّد گزارد، خیلی خوب است؛) و اگر چنانچه در شب (برای شب زنده‌داری و گزاردن نماز تهجّد) بیدار نشد، پس آن دو رکعت، برای او (در فراچنگ آوردن پاداش شب زنده‌داری) کافی است».

[این حدیث را دارمی روایت کرده است].

شرح: «السهر»: شب زنده‌داری کردن؛ شب را با گزاردن نماز تهجّد سپری کردن؛ بیدار خوابی برای راز و نیاز.

«جهد»: مشقت‌زا؛ رنج‌آور؛ سخت؛ دشوار.

«ثقل»: سنگین؛ ملال‌آور؛ طاقت‌فرسا.

«انّ هذا السهر جهد و ثقل»: این عبارت، بیانگر مشقت و زحمتی است که قیام و عبادت شبانه در پی دارد؛ زیرا خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿ إِنَّ نَاشِئَةَ ٱلَّيۡلِ هِيَ أَشَدُّ وَطۡ‍ٔٗا وَأَقۡوَمُ قِيلًا٦ [المزمل: ۶]. «عبادت شبانه، (افعال آن) مؤثرتر و ماندگارتر، و اقوال (آن) درست‌تر و پابرجاتر است».

از این حدیث معلوم می‌شود که خواندن وتر بعد از نماز عشاء تا طلوع صبح صادق جایز است؛ ولی خواندن آن در یک سوم آخر شب، اجر و پاداش بیشتری دارد؛ عایشه ل گوید: «من کلّ اللیل قد اوتر رسول الله ج؛ من اوّل اللیل واوسطه وآخره؛ فانتهی وتره الی السحر»(بخاری، مسلم، نسایی، ابوداود و ترمذی)؛ «پیامبر ج در تمام شب، وتر را خوانده است: در اول، وسط و در آخر شب؛ و وتر او به سحر منتهی می‌شد».

و برای کسی‌که بیم آن دارد که در آخر شب بیدار نشود، مستحب است که وترش را اول شب بخواند؛ همچنان که برای کسی‌که گمان می‌کند آخر شب بیدار می‌شود، تأخیر آن سنّت است؛ ابوقتاده س گوید: پیامبر ج به ابوبکر س فرمود: «متی توتر»؟؛ «کی وتر می‌خوانی»؟ گفت: قبل از آن که بخوابم. به عمر فرمود: «متی توتر؟»؛ «کی وتر می‌خوانی»؟ عرض کرد: می‌خوابم و بعد بلند می‌شوم و نماز وتر خویش را می‌گزارم. پیامبر ج به ابوبکر صدّیق س فرمود: «اخذتَ بالحزم او بالوثیقة»؛ «محکم‌کاری و احتیاط کردی». و به عمر س فرمود: «اخذتَ بالقوة»؛ «کارت همراه با قدرت و نیرو بود» (ابوداود، ابن ماجه و صحیح ابن خزیمه)

به هر حال، از مجموع روایات بالا، چنین معلوم می‌شود که اگر کسی توان شب زنده‌داری را ندارد، پیش از خواب، نماز وتر خویش را بخواند و پس از آن، دو رکعت دیگر نیز بگزارد.

۱۲۸۷ - (حسن)

وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ: أَنَّ النَّبِیَّ ج كَانَ یُصَلِّیهِمَا بَعْدَ الْوِتْرِ وَهُوَ جَالس یقْرَأ فیهمَا [إِذا زلزلت] و [قل یَا أَیهَا الْكَافِرُونَ]

رَوَاهُ أَحْمد [۵۸].

۱۲۸۷- (۳۴)... ابوامامه س گوید: (گاهی اوقات اتفاق می‌افتاد که) رسول خدا ج دو رکعتِ پس از وتر را، به حالت نشسته می‌گزاردند و در آن دو رکعت، سوره‌های «اذا زلزلت الارض زلزالـها» و «قل یا ایـها الکافرون» را قرائت می‌کردند.

[این حدیث را احمد بن حنبل روایت کرده است].

شرح و توضیح این حدیث، به سان حدیث شماره‌ی ۱۲۸۴ است.

[۴۸]- بخاری ۷/۱۰۳ ح ۳۷۶۵. [۴۹]- ابوداود ۲/۱۲۹ ح ۱۴۱۹. [۵۰]- ابوداود ۲/۱۳۷ ح ۱۴۳۱؛ ترمذی ۲/۳۰۳ ح ۴۶۵؛ و ابن ماجه ۱/۳۷۵ ح ۱۱۸۸. [۵۱]- موطأ مالک ۱/۱۲۴ ح ۱۷، «کتاب صلاة اللیل». [۵۲]- ترمذی ۲/۳۲۳ ح ۴۶۰. [۵۳]- موطأ مالک ۱/۱۲۵ ح ۱۹، «کتاب صلاة اللیل». [۵۴]- مسلم ۱/۵۰۵ ح (۱۱۲-۷۳۱). [۵۵]- ترمذی ۲/۳۳۵ ح ۴۷۱؛ و ابن ماجه ۱/۳۷۷ ح ۱۱۹۶. [۵۶]- ابن ماجه ۱/۳۷۷ ح ۱۱۹۶. [۵۷]- دارمی ۱/۴۵۲، ۴۵۳؛ ح ۱۵۹۴. [۵۸]- مسند احمد ۵/۲۶۰.