ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد چهارم

فهرست کتاب

فصل دوم

فصل دوم

۱۳۱۳ - [۵] (صَحِیح)

وَعَن أَبِی الدَّرْدَاءِ وَأَبِی ذَرٍّ ب مَا قَالَا: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «عَنِ الـلّٰهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَنَّهُ قَالَ: یَا ابْن آدم اركع لی أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ: أَكْفِكَ آخِرَهُ». رَوَاهُ التِّرْمِذِیّ [۱۰۹].

۱۳۱۳- (۵) ابودرداء س و ابوذر س گویند: رسول خدا ج فرمودند: «خداوند بلندمرتبه فرموده است: «ای فرزند آدم! به خاطر خوشنودی من، در آغاز روز، چهار رکعت نماز بگزار، من نیز تا آخر روز، تو را از (چالش‌ها و دغدغه‌ها، ناهمواری‌ها و ناملایمات و مشکلات و مصیبت‌ها) کفایت می‌کنم».

[این حدیث را ترمذی روایت کرده است].

شرح: «اکفّک آخره»: پس هرکس از روی صداقت و اخلاص و اعتقاد و عمل، در آغاز روز، چهار رکعت نماز چاشت برای کسب رضایت و خشنودی خداوند بگزارد، خداوند نیز در تمام روز، مشکلات و چالش‌های او را حل خواهد کرد.

به هر حال، برای پیشرفت و پیروزی بر مشکلات، دو رکن اساسی لازم است: یکی پایگاه نیرومند درونی و دیگر، تکیه‌گاه محکم برونی. در حدیث بالا، به این دو رکن اساسی اشاره شده است؛ و پرواضح است که نماز، پیوندی است با خدا و وسیله‌ی ارتباطی است با این تکیه‌گاه محکم. از این رو، پیامبر گرامی اسلام ج، با رفتار خویش، مسلمانان را بدین امر فرا می‌خوانند که هرگاه با غمی از غم‌های دنیا روبه‌رو می‌شوید، وضو بگیرید و به مسجد بروید و نماز بخوانید و دعا بکنید؛ زیرا توجه به نماز و راز و نیاز با پروردگار، نیروی تازه‌ای در انسان ایجاد می‌کند و او را برای رویارویی با مشکلات، نیرو می‌بخشد.

آری؛ نماز، انسان را به قدرت لایزالی پیوند می‌دهد که همه‌ی مشکلات برای او سهل و آسان است و همین احساس، سبب می‌شود که انسان در برابر حوادث، نیرومند و خون سرد باشد.

نماز با توجه، انسان را به یاد قدرت بی‌نهایت خدا می‌اندازد و غیر او را هر چه باشد، کوچک جلوه می‌دهد؛ مهر او را در دل زیاد می‌کند؛ روحیه‌ی توکّل را تقویت می‌کند و انسان را از وابستگی‌های مادّی می‌رهاند؛ همه‌ی این آثار، انسان را در برابر مشکلات، مقاوم می‌سازد و می‌توان چنین گفت که نماز، اهرمی نیرومند در برابر مشکلات و ناهمواری‌های زندگی است.

۱۳۱۴ - [۶] (صَحِیح)

وَرَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ وَالدَّارِمِیُّ عَنْ نُعَیْمِ بْنِ همار الْغَطَفَانِی وَأحمد عَنْهُم [۱۱۰].

۱۳۱۴- (۶) و ابوداود و دارمی نیز این حدیث را از نعیم بن همّار غطفانی روایت کرده‌اند؛ و احمد بن حنبل، آن را، هم از ابودرداء س و هم از ابوذر س و نعیم بن همّار غطفانی س روایت نموده است.

۱۳۱۵ - [۷] (صَحِیح)

وَعَن بُرَیْدَة قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الـلّٰهِ ج یَقُولُ: «فِی الْإِنْسَانِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَسِتُّونَ مَفْصِلًا فَعَلَیْهِ أَنْ یَتَصَدَّقَ عَنْ كُلِّ مَفْصِلٍ مِنْهُ بِصَدَقَةٍ» قَالُوا: وَمَنْ یُطِیقُ ذَلِكَ یَا نَبِیَّ الـلّٰهِ؟ قَالَ: «النُّخَاعَةُ فِی الْـمَسْجِدِ تَدْفِنُهَا وَالشَّیْءُ تُنَحِّیهِ عَنِ الطَّرِیقِ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَرَكْعَتَا الضُّحَى تُجْزِئُكَ». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ [۱۱۱].

۱۳۱۵- (۷) بریده س گوید: از رسول خدا ج شنیدم که می‌فرمودند: «در وجود انسان، سیصد و شصت مفصل (بند) وجود دارد؛ از این رو، بر انسان لازم است که در ازای هر بند از آن بندها، یک صدقه بپردازد. گفتند: ای پیامبر خدا! چه کسی یارای آن را دارد که در مقابل هر بند از مفاصل بدن، یک صدقه بدهد؟

آن حضرت ج در پاسخ فرمودند: «در پرداخت صدقه در ازای آن‌ها، همین کافی است که بلغم و خلط سینه‌ای که در مسجد است، آن را (در زیر خاک) دفن کنی و اشیای موذی را از راه، دور گردانی؛ و اگر انجام این کارها برایت فراهم نشد، پس دو رکعت نماز که هنگام چاشت گزارده می‌شود، تو را کفایت می‌کند».

[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].

«مفصل»: بند؛ بند استخوان؛ محل اتصال دو استخوان در بدن.

«من یطیق ذلک»: چه کسی توان و قدرت پرداخت صدقه در ازای هر بند از بندهای بدن را دارد؟ چه کسی یارای آن را دارد که... از دست و زبان که برآید؟

«النخاعة»: خلط سینه؛ بلغم؛ آب بینی.

۱۳۱۶ - [۸] (ضَعِیفٌ)

وَعَنْ أَنَسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «مَنْ صَلَّى الضُّحَى ثِنْتَیْ عَشْرَةَ رَكْعَةً بَنَى اللهُ لَهُ قَصْرًا مَنْ ذَهَبٍ فِی الْـجَنَّةِ». رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ وَابْنُ مَاجَهْ وَقَالَ التِّرْمِذِیُّ: هَذَا حَدِیثٌ غَرِیبٌ لَا نَعْرِفُهُ إِلَّا مِنْ هَذَا الْوَجْهِ [۱۱۲].

۱۳۱۶- (۸) انس بن مالک س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «هر کس به هنگام چاشت، دوازده رکعت نماز بگزارد، خداوند بلندمرتبه، برای او در بهشت، قصری از طلا خواهد ساخت».

[این حدیث را ترمذی و ابن ماجه روایت کرده‌اند؛ و ترمذی گفته است: این، حدیثی غریب است که فقط آن را با این سند می‌شناسیم].

شرح: ناگفته نماند که با توجه به احادیث و روایاتی که ذکر شد و یا بیان خواهد شد، حداقل تعداد رکعت‌های نماز «ضُحی»، دو رکعت و حداکثر آن، دوازده رکعت است. و همچنان که پیشتر بیان شد، در تعداد رکعت‌های نماز تهجّد و چاشت، عدد خاصّی تعیین و مشخّص نشده است؛ و فرد نمازگزار، می‌تواند از دو تا دوازده رکعت نماز بخواند.

۱۳۱۷ - [۹] (ضَعِیف)

وَعَن معَاذ بن أنس الْـجُهَنِیِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «مَنْ قَعَدَ فِی مُصَلَّاهُ حِینَ یَنْصَرِفُ مِنْ صَلَاةِ الصُّبْحِ حَتَّى یُسَبِّحَ رَكْعَتَیِ الضُّحَى لَا یَقُولُ إِلَّا خَیْرًا غُفِرَ لَهُ خَطَایَاهُ وَإِنْ كَانَتْ أَكْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ». رَوَاهُ أَبُو دَاوُد [۱۱۳].

۱۳۱۷- (۹) معاذ بن انس جهنی س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «هر کس پس از خواندن نماز بامداد، در جای نماز خویش بنشیند (و به ذکر و یاد خدا، تلاوت قرآن و علم اندوزی و... مشغول شود) تا آن که (خورشید طلوع کند و) دو رکعت نماز «ضُحی» (اشراق) بگزارد و در میان این وقت، سخنی جز خیر نگوید، تمام گناهان (صغیره‌ی) وی بخشوده می‌شوند؛ اگر چه به اندازه‌ی کف دریا باشد».

[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].

شرح: «فی مصلّاه»: نماز خانه‌اش؛ خواه در مسجد باشد یا خانه؛ و فرقی نمی‌کند که مشغول ذکر، تفکّر، علم‌اندوزی و دانش آموزی باشد و یا طواف خانه‌ی کعبه.

«حتّی یسبّح»: این واژه به معنای «یصلّی» است؛ یعنی نماز بگزارد.

«رکعتی الضحی»: دو رکعت اشراق؛ همچنان که پیشتر نیز بیان شد، مراد از نماز «ضحی»، نمازهایی است که در فاصله‌ی یک چهارم از روز گذشته تا نیمروز گزارده می‌شود. نمازهایی که در آغاز روز، پس از برآمدن آفتاب خوانده می‌شود، به نماز «اشراق» موسوم است؛ و نمازهایی که در پایان وقت، پیش از ظهر انجام می‌شوند، به نماز نیمروز موسوم است؛ و آنچه میان آن دو انجام پذیرد، به نماز «ضحی» موسوم است.

و در اینجا نیز، مراد همان نماز «اشراق» است.

«غفر له خطایاه وان کانت مثل زبد البحر»: این حدیث، به کسانی که به نمازهای فرض و واجب، و سنّت و نفل به طور خصوص و به همه‌ی عبادات و طاعات و حسنات به طور عموم، پای‌بند هستند؛ بشارت می‌دهد که خداوند بلندمرتبه، گناهان صغیره‌ی آنان را می‌بخشد؛ و این پاداشی است که به این گونه افراد داده شده است.

این حدیث، اثر خنثی کننده‌ی گناه را در طاعات و اعمال نیک، تثبیت می‌کند؛ و در حقیقت هر گناه و عمل زشتی، یک نوع تاریکی و ظلمتی را در روح و روان انسان ایجاد می‌کند که اگر این تاریکی‌ها ادامه یابد اثرات آنها متراکم شده و به صورت وحشتناکی انسان را مسخ می‌کند، ولی کار نیک و نمازهای روزانه که از انگیزه‌ی الهی سرچشمه گرفته، به روح آدمی لطافتی می‌بخشد که آثار گناه را می‌تواند از آن بشوید و آن تیرگی‌ها را به روشنایی مبدل سازد.

آری! هرگاه نماز با شرایط خود انجام شود، انسان را در عالمی از معنویت و روحانیت فرو می‌برد که پیوندهای ایمانی او را با خدا چنان محکم می‌سازد که آلودگی‌ها و آثار گناه را از دل و جان او شستشو می‌دهد. نماز، ایشان را در برابر گناه بیمه می‌کند و زنگار گناه را از آینه‌ی دل می‌زداید و جوانه‌های ملکات عالی انسانی را در اعماق جان بشر می‌رویاند و اراده‌ی ‌انسان را قوی و قلب را پاک و روح را تطهیر می‌کند.

نماز موجی از معنویت را در وجود انسان ایجاد می‌کند، موجی که سد نیرومندی در برابر گناه ومعصیت پروردگار محسوب می‌شود، نماز وسیله‌ی شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است. و انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته می‌کند. نماز سدی در برابر گناهان آینده است که روح ایمان را در انسان تقویت می‌کند و نهال تقوا و خداترسی را در دل پرورش می‌دهد. نماز غفلت زدا است که مرتباً به انسان در روزی پنج مرتبه اخطار می‌کند، هشدار می‌دهد، هدف آفرینش او را خاطر نشان می‌سازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد می‌کند، خودبینی و کِبر را درهم می‌شکند، پرده‌های غرور و خودخواهی را کنار می‌زند و تواضع و فروتنی، خشوع و خضوع، و ایثار و فداکاری را به ارمغان می‌آورد.

نماز، وسیله‌ی پرورش فضائل اخلاقی و تکاملی معنوی انسان است، نماز است که انسان را از جهان محدود ماده و چهاردیواری عالم طبیعت بیرون می‌برد و به ملکوت آسمان‌ها دعوت می‌کند و با فرشتگان هم صدا و همراز می‌سازد تا خود را بدون نیاز به هیچ واسطه، در برابر خدا می‌بیند و با او به گفتگو برمی‌خیزد.

آری! نماز، وسیله‌ی شستشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است، البته برای کسانی که نمازهای خود را به خوبی انجام می‌دهند، نمازی که با روح و با حضور قلب و خشوع و خضوع ادا شود، این چنین نمازی، آثار گناهان صغیره را از دل و جان می‌شوید و ظلمت و تاریکی را از آن می‌زداید.

ممکن است کسی بپرسد که: این احادیث مردم را به گناهان صغیره تشویق می‌نماید و می‌گویند: با ترک گناهان کبیره، ارتکاب گناهان صغیره و کوچک مانعی ندارد، چرا که خواه ناخواه، چنین گناهانی با نمازهای پنج‌گانه و دیگر عبادات و طاعات بخشوده می‌شوند!.

اما باید دانست که پرهیزکردن از گناهان کبیره، خصوصاً با فراهم بودن زمینه‌های آن‌ها، یک نوع حالت تقوای روحانی را در انسان ایجاد می‌کند که می‌تواند آثار گناهان کوچک را از وجود او بشوید و در حقیقت این احادیث، همانند آیه‌ی ﴿ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّيِّ‍َٔاتِ [هود: ۱۱۴]. می‌باشد، و در واقع، اشاره به یکی از آثار واقعی اعمال نیک از قبیل: نمازهای پنج‌گانه، روزه‌ی رمضان، نماز جمعه و... است و این درست به این معنااست که بخشش گناهان صغیره، یک نوع پاداش معنوی برای تارکان گناهان کبیره است، و این خود اثر تشویق‌کننده‌ای برای ترک گناهان کبیره دارد. [۱۰۹]- ترمذی ۲/۳۴۰ ح ۴۷۵. [۱۱۰]- ابوداود ۲/۶۳ ح ۱۲۸۹؛ دارمی ۱/۴۰۱ ح ۱۴۵۱؛ و مسند احمد ۶/۴۴۰. [۱۱۱]- ابوداود ۵/۴۰۶ ح ۵۲۴۲؛ و مسند احمد ۵/۳۵۹. [۱۱۲]- ترمذی ۲/۳۳۷ ح ۴۷۳؛ و ابن ماجه ۱/۴۳۹ ح ۱۳۸۰. [۱۱۳]- ابوداود ۲/۶۲ ح ۱۲۸۷؛ و مسند احمد ۳/۴۳۹.