فصل دوم
۱۳۲۴ - [۳] (حَسَنٌ)
وَعَنْ عَلِیٍّ س قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو بَكْرٍ وَصَدَقَ أَبُو بَكْرٍ. قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الـلّٰهِ ج یَقُولُ: «مَا مِنْ رَجُلٍ یُذْنِبُ ذَنْبًا ثُمَّ یَقُومُ فَیَتَطَهَّرُ ثُمَّ یُصَلِّی ثُمَّ یَسْتَغْفِرُ اللهَ إِلَّا غَفَرَ الله لَهُ ثمَّ قَرَأَ هَذِه الایة: ﴿ وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ ﴾[آل عمران: ۱۳۵]»
رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ وَابْنُ مَاجَهْ إِلَّا أَنَّ ابْنَ مَاجَه لم یذكر الْآیَة [۱۲۰].
۱۳۲۴- (۳) علی بن ابی طالب س گوید: ابوبکر س به من خبر داد و گفت - و به راستی ابوبکر س راست گفت -: از رسول خدا ج شنیدم که میفرمودند: «هیچ کس نیست که مرتکب گناهی شود؛ سپس بلند شود و وضو بگیرد و نماز بگزارد و پس از آن، از خداوند بلندمرتبه، آمرزش بخواهد، مگر آن که خداوند بلندمرتبه، او را میبخشد»؛ آن گاه پیامبر ج این آیه را تلاوت فرمودند:
﴿ وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ ﴾[آل عمران: ۱۳۵]؛ «و کسانی که چون دچار گناه (کبیرهای) شدند، یا (با انجام گناه صغیرهای) بر خویشتن ستم کردند، به یاد خدا میافتند (و وعد و وعید و عقاب و ثواب و جلالت و عظمت او را پیش چشم میدارند و پشیمان میگردند) و آمرزش گناهانشان را خواستار میشوند».
[این حدیث را ترمذی و ابن ماجه روایت کردهاند؛ با این تفاوت که ابن ماجه، آیه را ذکر نکرده است].
شرح: یکی از صفات پرهیزگاران و پارسایان، این است که آنها علاوه بر دارا بودن صفات مثبت، اگر مرتکب گناهی شوند، سریع به یاد خدا میافتند و توبه میکنند و هیچگاه اصرار و پافشاری بر گناه نمیورزند.
و پرواضح است که انسان تا زمانی که به یاد خدا است، مرتکب گناه نمیشود و آنگاه مرتکب گناه میشود که به طور کلّی خدا را فراموش کند و غفلت، تمام وجود او را فراگیرد؛ امّا این فراموشکاری و غفلت در افراد پرهیزگار و پارسا، دیری نمیپاید و به زودی به یاد خدا میافتند و گذشته را جبران میکنند؛ آنها احساس میکنند که هیچ پناهگاهی جز خدا ندارند و تنها باید آمرزش گناهان خویش را از او بخواهند. و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد.
به هر حال؛ روشن است که فراموشکاری، نتیجهی سهلانگاری و وسوسههای شیطانی است و تنها کسانی گرفتار آن میشوند که خود را در برابر او تسلیم کنند و با اهریمن، همکاری نزدیک نمایند! ولی مردان بیدار و با ایمان، کاملاً مراقب هستند که هرگاه خطا و اشتباهی از آنها سرزد؛ در نخستین فرصت، آثار آن را با آب توبه و استغفار، از دل و جان خود بشویند و دریچههای قلب خود را به روی شیطان و لشکر او ببندند که آنها از درهای بستهی قلب، وارد نمیشوند.
به هر حال، شریعت مقدّس اسلام، راه غلبه و پیروزی بر وسوسههای شیطان را، بدین صورت بیان میکند که پرهیزگاران و پارسایان، هنگامی که وسوسههای شیطانی، آنها را احاطه میکند، به یاد خدا و نعمتهای بیپایانش و به یاد عواقب شوم گناه و مجازات دردناک خدا میافتند؛ و در این هنگام، ابرهای تیره و تار وسوسه، از اطراف قلب آنها به کنار میرود و راه حق را به روشنی میبینند و انتخاب میکنند.
و در حقیقت، هرکس در هر مرحلهای از ایمان و در هر سن و سال، گهگاه، گرفتار وسوسههای شیطانی میگردد؛ و گاه در خود احساس میکند که نیروی محرّک شدیدی در درون جانش آشکار شده است و او را به سوی گناه دعوت میکند؛ این وسوسهها و تحریکها، به طور یقین در سنین جوانی بیشتر است؛ و در محیطهای آلوده - همچون محیطهای امروز که خود مراکز فساد در آن فراوان و آزادی نه به معنای حقیقی بلکه به شکل بیبند و باری همه جا را فراگرفته و دستگاههای تبلیغاتی غالباً در خدمت شیطان و وسوسههای شیطانی هستند - فزونتر میباشد؛ و تنها راه نجات از آلودگی در چنین شرائطی، نخست فراهم ساختن سرمایهی «تقوا» است و سپس «مراقبت» و سرانجام توجه به خویشتن و پناه بردن به خدا و یاد الطاف و نعمتهای او و یاد مجازاتهای دردناک خطاکاران است.
و در روایات و احادیث، به طور مکرّر، به اثر عمیق و ژرف ذکر خدا در کنار زدن وسوسههای شیطان اشاره شده است. تا جایی که افراد بسیار باایمان و دانشمند و با شخصیت، همیشه احساس خطر در مقابل وسوسههای شیطانی میکردند و از طریق مراقبت که در علم اخلاق بحث مشروحی دارد، با آن میجنگیدند و به جنگ و پیکار برمیخاستند.
اصولاً وسوسههای نفس و شیطان، همانند میکروبهای بیماریزا است که در همه وجود دارند، ولی به دنبال بنیههای ضعیف و جسمهای ناتوان میگردند تا در آنجا نفوذ کنند؛ امّا آنهایی که جسمی سالم و نیرومند و قوی دارند، این میکروبها را از خود دفع میکنند.
و پرواضح است که وسوسههای شیطانی، پرده بر دید باطنی انسان میافکند، آن چنان که راه را از چاه و دوست را از دشمن و نیک را از بد نمیشناسد؛ ولی یاد خدا و نماز و دعا، به انسان، بینایی و روشنایی میبخشد و قدرت شناخت واقعیتها را به او میدهد؛ شناختی که نتیجهاش، نجات از چنگال وسوسهها است.
۱۳۲۵ - [۴] (ضَعِیف)
وَعَنْ حُذَیْفَةَ قَالَ: كَانَ النَّبِیُّ ج إِذَا حَزَبَهُ أَمْرٌ صَلَّى. رَوَاهُ أَبُو دَاوُد [۱۲۱].
۱۳۲۵- (۴) حذیفه س گوید: روش رسول خدا ج بر آن بود که هرگاه برای ایشان، کار (مهم یا دشوار و طاقتفرسا) روی میداد؛ نماز میگزاردند؛ (یعنی آن حضرت ج هماره در مشکلات و معضلات، چالشها و دغدغهها، ناهمواریها و ناملایمات و مصائب و سختیها، به گزاردن نماز روی میآوردند).
[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].
شرح: خداوند بلندمرتبه میفرماید:
﴿ وَٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى ٱلۡخَٰشِعِينَ٤٥ ٱلَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَٰقُواْ رَبِّهِمۡ وَأَنَّهُمۡ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ٤٦ ﴾[البقرة: ۴۵-۴۶]
«و از شکیبایی (و واداشتن نفس بر آنچه دوست ندارد، از جمله روزه) و نماز (که دل را پاکیزه و انسان را از گناهان و پلیدیها به دور میدارد) یاری جویید؛ و نماز سخت دشوار و گران است مگر برای فروتنانِ (دوست دار طاعت و عبادت). آن کسانی که به یقین میدانند خدای خویش را (پس از دوباره زنده شدن) ملاقات خواهند کرد و این که ایشان به سوی او بازخواهند گشت (تا حساب و کتاب پس بدهند و پاداش و پادافرهی خود را دریافت دارند)».
به راستی، مسلمانان نباید از این موضوع هرگز تعجب کنند؛ زیرا هنگامی که انسان در برابر حوادث سخت و مشکلات طاقت فرسا قرار میگیرد و نیروی خود را برای مقابلهی با آنها ناچیز میبیند، نیاز به تکیهگاهی دارد که از هر جهت نامحدود و بیانتها باشد؛ و نماز، او را با چنین مبدأیی مربوط میسازد و با اتّکا بر او، میتواند با روحی مطمئن و آرام، امواج سهمگین مشکلات را درهم بشکند.
بنابراین، روایات و احادیث، در حقیقت به دو اصل، توصیه و سفارش میکنند: یکی اتکای به خداوند که نماز، مظهر آن است و دیگری، مسألهی خودیاری و اتّکای به نفس که به عنوان صبر و شکیبایی از آن یاد شده است.
آری؛ این همان نماز حقیقی است که بنده در زمان فرارسیدن مصایب، غم و غصهها و گرفتاریها، به وسیلهی آن، به خداوند پناه میبرد و در آن، احساس حمایت و پشتیبانی و همدردی میکند و احساس خواهد کرد که از سوی خداوند، پروردگار آسمانها و زمین، کمک و تقویت میشود؛ از این رو، از گذرگاه زندگی دنیا با نجات عبور خواهد کرد و از خشنودی و رضوان خداوند بلندمرتبه، بهرهمند خواهد شد و به بهشتی دست خواهد یافت که پهنای آن به اندازهی پهنای آسمانها و زمین است؛ مگر پیامبراکرم ج نفرموده است که نزدیکترین جایگاهی که بنده به پروردگارش نزدیک میشود؛ در واقع همان لحظهای است که او پیشانی خویش را بر زمین نهاده و در حالت سجده است؛ لذا در آن به کثرت دعا کنید. در سجده، از دعا کمک بگیریم؛ باید به سوی خداوند لابه و تضرّع کنیم و به سوی او زاریکنان بشتابیم، تا گره از مشکلاتمان بگشاید و ما را از خیر دنیا و آخرت بهرهمند سازد.
حکایت آن صحابی را به خاطر داریم؛ همان کسیکه از رسول خدا ج همسایگی و همراهی در بهشت را درخواست کرد. اگر گفتید رسول اکرم ج او را به چه چیزی سفارش و بر انجام چه کاری راهنمایی کرد و به او چه فرمود؟ توصیهی آن حضرت ج این بود:
«فَاَعِنّی علی نفسك بکثرة السجود».(مسلم)
«مرا بر همراهی و مجاورت خود، با کثرت سجده یاری کن».
بیشک او را بر کثرت و ازدیاد سجدهها راهنمایی میفرماید تا خواستهی بزرگ و هدف والایش تحقّق یابد.
به هر حال، نماز رحمت والای خداوندی است؛ از این رو، به هنگام مواجه شدن با هر مشکل و حادثهای، متوجه شدن به سوی آن، متوجه شدن به سوی رحمت الهی است؛ وهرگاه رحمت الهی، یار و مددکار انسان باشد، در آن صورت برای پریشانی و اضطراب، جایی باقی نخواهد ماند. این موضوع به صورتهای مختلفی در روایات بسیاری بیان شده است. در اوضاع و حالات صحابهی بزرگوار رسول خدا ج - که قدم به قدم از پیامبر اکرم ج پیروی میکردند - این امر نیز نقل شده است.
ابودرداء س گوید: «هنگامی که طوفان و تاریکی پیش میآمد؛ آن حضرت ج به مسجد میرفتند و تا وقتی که طوفان و تاریکی به پایان نمیرسید، از مسجد خارج نمیشدند. و همچنین وقتی کسوف و یا خسوف (خورشید و ماه گرفتگی) رخ میداد، فوراً به مسجد و به سوی نماز متوجه میشدند و به یاد خدا میپرداختند».
صهیب س از پیامبر گرامی اسلام ج نقل میکند که: «روش پیامبران پیشین نیز همین بود که به هنگام وقوع حادثه و مشکل، به سوی نماز و یاد خدا متوجه میشدند».
روایت است که یک بار عبدالله بن عباس س در سفر بود؛ بدو خبر دادند که فرزندش وفات کرده است. وی از شترش پایین آمد و دو رکعت نماز گزارد و سپس ﴿ إِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ ﴾گفت و فرمود: «ما آنگونه که خداوند به ما دستور داده است، عمل کردیم. و این آیه را تلاوت فرمود: ﴿ وَٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِ... ﴾[البقرة: ۴۵].
داستان دیگری از وی نقل شده است که: عبدالله بن عباس س در سفر بود که خبر درگذشت برادرش «قثم» به وی رسید. وی از راه کنار رفت و از شتر پایین شد و دو رکعت نماز گزارد و در تشهّد نماز تا دیروقت دعا کرد. و پس از آن بر شتر خویش سوار شد و این آیه را تلاوت نمود: ﴿ وَٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى ٱلۡخَٰشِعِينَ٤٥ ﴾[البقرة: ۴۵].
داستان دیگری از وی نقل شده است که وقتی خبر درگذشت یکی از همسران پیامبر گرامی اسلام ج را شنید، به سجده افتاد. شخصی از وی، دربارهی علّت این کار پرسید: وی اظهار داشت: پیامبر اکرم ج به ما چنین دستور داده است که هرگاه با حادثهای روبه رو شدید، سجده کنید (یعنی به نماز مشغول شوید)؛ و چه حادثهای بزرگتر از این است که امّ المؤمنین وفات کرده است. (ابوداود)
و هنگامی که زمان وفات عباده س نزدیک شد، به کسانی که اطراف وی بود، فرمود: من شما را از این منع میکنم که بر من گریه کنید؛ و هرگاه روح من از تنم جدا شد، هریک از شما با رعایت آداب، وضو کند و سپس به مسجد برود و نماز بخواند و برایم استغفار کند؛ زیرا که خداوند فرموده است: ﴿ وَٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِ... ﴾[البقرة: ۴۵]. پس از آن، مرا در قبر قرار دهید.
عبدالله بن سلام س میگوید: هرگاه خانوادهی رسول خدا ج با مشکل و چالشی مواجه میشدند، آنحضرت ج دستور میداد تا نماز بخوانند؛ و این آیه را تلاوت میفرمود: ﴿ وَأۡمُرۡ أَهۡلَكَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱصۡطَبِرۡ عَلَيۡهَاۖ لَا نَسَۡٔلُكَ رِزۡقٗاۖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُكَۗ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلتَّقۡوَىٰ١٣٢ ﴾[طه: ۱۳۲]. «خانوادهی خود را به گزاردن نماز دستور بده (چرا که نماز مایهی یاد خدا و پاکی و صفای دل و تقویت روح است) و خود نیز بر اقامهی آن، ثابت و ماندگار باش. ما از تو روزی نمیخواهیم، بلکه ما به تو روزی میدهیم. سرانجام (نیک و ستوده) از آن (اهل تقوا و) پرهیزگاری است».
در حدیثی دیگر نقل شده است که هرگاه یکی از شما با مشکل دینی و یا دنیوی مواجه شد، دو رکعت نماز بخواند و حمد و ستایش خدا را بیان کند؛ و بر پیامبر گرامی اسلام ج سلام و درود بفرستد؛ آن گاه این دعا را بخواند - نیازش برآورده میشود-:
«لااله الا الله الحلیم الکریم، سبحان الله ربّ العرش العظیم، الحمدالله ربّ العالمین؛ اسألك موجبات رحمتك وعزائم مغفرتك والغنیمة من کلّ برّ والسلامة من کلّ اثم؛ لا تدع لی ذنباً اِلّا غفرته ولا همّاً الّا فرّجته ولا حاجة هی لک رضاً الّا قضیتها یا ارحم الراحمین».
پس انسان مسلمان، باید نیازهای خویش را از خداوند بلندمرتبه، به وسیلهی نماز بخواهد؛ زیرا گذشتگان و پیشینیان، هرگاه با مشکل یا حادثهای روبهرو میشدند، به سوی نماز متوجه میشدند.
۱۳۲۶ - [۵] (صَحِیح)
وَعَنْ بُرَیْدَةَ قَالَ: أَصْبَحَ رَسُولِ الـلّٰهِ ج فَدَعَا بِلَالًا فَقَالَ: «بِمَ سَبَقْتَنِی إِلَى الْـجَنَّةِ مَا دَخَلْتُ الْـجَنَّةَ قَطُّ إِلَّا سَمِعْتُ خَشْخَشَتَكَ أَمَامِی». قَالَ: یَا رَسُولَ الـلّٰهِ مَا أَذَّنْتُ قَطُّ إِلَّا صَلَّیْتُ رَكْعَتَیْنِ وَمَا أَصَابَنِی حَدَثٌ قَطُّ إِلَّا تَوَضَّأْتُ عِنْدَهُ وَرَأَیْتُ أَنَّ لِـلّٰهِ عَلَیَّ رَكْعَتَیْنِ. فَقَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «بِهِمَا». رَوَاهُ التِّرْمِذِیّ [۱۲۲].
۱۳۲۶- (۵) بریده س گوید: (روزی) رسول خدا ج صبح کردند (و پس از نماز بامداد) بلال س را فراخواندند و بدو فرمودند: «به سبب چه کاری، پیشاپیش من به بهشت راه یافتهای؛ چون من هر بار که به بهشت وارد شدهام، صدای خِش خِش پاهای تو را پیشاپیش خویش در بهشت شنیدهام»!
بلال س عرض کرد: ای فرستادهی خدا! هیچگاه قصد گفتن اذان را نکردهام مگر آن که (پیش از اذان) دو رکعت نماز گزاردهام؛ و هرگز بیوضو نشدهام، مگر آن که در همان لحظهی بیوضویی، دوباره وضو گرفتهام و باورم بر آن بوده که برای کسب خشنودی خدا، دو رکعت نماز بر ذمّهام است.
رسول خدا ج فرمودند: «پس به سبب همین دو رکعت نماز بود که صدای کفشهایت را پیشاپیش خویش در بهشت شنیدهام».
[این حدیث را ترمذی روایت کرده است].
شرح: «اصبح»: صبح کرد. شب را به صبح رساند.
«بم سبقتنی الی الجنّة»: به خاطر انجام چه کاری، پیشاپیش من به بهشت راه یافتهای؟
«خشخشتک»: خشخشة: جرینگ جرینگ؛ تلق و تولوق؛ خِش خِش؛ صدای خِش خِش کفشها.
«ما اذنتُ»: یعنی در فاصلهی اذان و نماز، دو رکعت نماز مستحبّی گزاردهام.
۱۳۲۷ - [۶] (مَوْضُوع)
وَعَنْ عَبْدُ الـلّٰهِ بْنِ أَبِی أَوْفَى قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «مَنْ كَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ إِلَى الـلّٰهِ أَوْ إِلَى أحد من بنی آدم فَلیَتَوَضَّأ فلیحسن الْوُضُوءَ ثُمَّ لْیُصَلِّ رَكْعَتَیْنِ ثُمَّ لْیُثْنِ عَلَى الـلّٰهِ تَعَالَى وَلْیُصَلِّ عَلَى النَّبِیِّ ج ثُمَّ لْیَقُلْ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ الْـحَلِیمُ الْكَرِیمُ سُبْحَانَ الـلّٰهِ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَالْـحَمْدُ لِـلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ أَسْأَلُكَ مُوجِبَاتِ رَحْمَتِكَ وَعَزَائِمَ مَغْفِرَتِكَ وَالْغَنِیمَةَ مِنْ كُلِّ بِرٍّ وَالسَّلَامَةَ مِنْ كُلِّ إِثْمٍ لَا تَدَعْ لِی ذَنْبًا إِلَّا غَفَرْتَهُ وَلَا هَمًّا إِلَّا فَرَّجْتَهُ وَلَا حَاجَةً هِیَ لَكَ رِضًى إِلَّا قَضَیْتَهَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ». رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ وَابْنُ مَاجَهْ وَقَالَ التِّرْمِذِیُّ: هَذَا حَدِیث غَرِیب [۱۲۳].
۱۳۲۷- (۶) عبدالله بن ابی اوفی س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «هر کس نیازی به خدا یا به یکی از بندگانش داشته باشد، باید به نحو اَحسن (و با رعایت کامل فرایض و حدود و سنّتها و مستحبها) وضو بگیرد؛ آنگاه دو رکعت نماز بگزارد و پس از آن، به بیان پرتوی از وصف و شکوه خداوند بپردازد و بر پیامبر خدا ج سلام و درود بفرستد؛ آنگاه (برای برآورده شدن نیازش،) این دعا را بخواند:
«مَنْ كَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ إِلَى اللَّهِ أَوْ إِلَى أحد من بنی آدم فَلیَتَوَضَّأ فلیحسن الْوُضُوءَ ثُمَّ لْیُصَلِّ رَكْعَتَیْنِ ثُمَّ لْیُثْنِ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى وَلْیُصَلِّ عَلَى النَّبِیِّ ج ثُمَّ لْیَقُلْ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْكَرِیمُ سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ أَسْأَلُكَ مُوجِبَاتِ رَحْمَتِكَ وَعَزَائِمَ مَغْفِرَتِكَ وَالْغَنِیمَةَ مِنْ كُلِّ بِرٍّ وَالسَّلَامَةَ مِنْ كُلِّ إِثْمٍ لَا تَدَعْ لِی ذَنْبًا إِلَّا غَفَرْتَهُ وَلَا هَمًّا إِلَّا فَرَّجْتَهُ وَلَا حَاجَةً هِیَ لَكَ رِضًى إِلَّا قَضَیْتَهَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»
«هیچ معبود برحقّی جز الله نیست که بردبار و بزرگوار است؛ از تمام ناتوانیها و ناشایستیها، ذاتی را پاک و منزّه میدانیم که پروردگار عرش بزرگ است؛ و تمام حمد و سپاسها، از آن خدایی است که پروردگار جهانیان است.
بار خدایا! موجبات رحمتت، اسباب مغفرتت و برخورداری از هر چیز خوبی و رهایی از هر گناهی را از تو میخواهم.
بار خدایا! تمام گناهانم را بیامرز و تمام پریشانیهای مرا سامان بده و تمام نیازمندیهای مرا که تو از آن خشنود باشی، برآورده ساز؛ای مهربانترین مهربانان».
[این حدیث را ترمذی و ابن ماجه روایت کردهاند؛ و ترمذی گفته است: این، حدیثی غریب است].
شرح: «ربّ العرش»: عرش در لغت به معنی چیزی است که دارای سقف بوده باشد و گاهی به خود سقف نیز عرش گفته میشود، مانند: ﴿ أَوۡ كَٱلَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرۡيَةٖ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا...﴾[البقرة: ۲۵۹] «... مانند کسیکه از کنار قریهای گذشت در حالی که آن چنان ویران شده بود که سقفهایش فرو ریخته و دیوار برسقفها در غلطیده بود».
گاهی به معنی «تختهای بلند، همانند تخت سلاطین و پادشاهان» نیز آمده است. چنان که در داستان سلیمان÷میخوانیم که میگوید: ﴿ أَيُّكُمۡ يَأۡتِينِي بِعَرۡشِهَا ﴾[النمل: ۳۸]. «کدام یک از شما میتواند تخت بلقیس را برای من حاضر کند».
و نیز به داربستهایی که برای برپا نگهداشتن بعضی از درختان میزنند، عرش گفته میشود؛ همانطور که در قرآن میخوانیم: ﴿ أَنشَأَ جَنَّٰتٖ مَّعۡرُوشَٰتٖ وَغَيۡرَ مَعۡرُوشَٰتٖ ﴾[الأنعام: ۱۴۱]. «او کسی است که باغهایی از درختان داربست دار و بدون داربست آفرید».
ولی هنگامی که در مورد خداوند، واژهی «عَرش» به کار میرود و گفته میشود: «عرش خدا»؛ منظور از آن مجموعهی جهان هستی است که در حقیقت تخت حکومت پروردگار محسوب میشود.
«من کانت له الی الله حاجة او الی احدٍ من بنی آدم»: یعنی اگر نیاز و مشکل انسان بدون واسطه و مستقیم به خداوند مربوط میشد؛ یا این که گره کار او به دست انسانی دیگر بود که این هم به خداوند مربوط میشود، در هر صورت نماز حاجت، بهترین پل ارتباطی بین انسان و خدا برای رفع نیازمندیها است.
ناگفته نماند که حدیث بالا، ضعیف است، ولی تعامل امّت محمد ج و شواهد و قرائن دیگری از احادیث، بدو قوّت بخشیدهاند و آن را تأیید نمودهاند. همچنان که عثمان بن حنیف س گوید:
«انّ اعمی اتی رسول الله ج فقال یا رسول الله! ادع الله ان یکشف لی عن بصری. قال: او ادعك. قال یا رسول الله! انّه قد شقّ علیّ ذهاب بصری. قال: انطلق فتوضّأ ثم صلّ رکعتین ثم قل: «اللهم انّی اسألك واتوجّه الیك بنبیّك نبیّ الرحمة؛ یا محمد! انّی اتوجّه الی ربّی بك ان یکشف لی عن بصری؛ اللهم شفّعه فیّ وشفّعنی فی نفسی»؛ وقد کشف الله عن بصره»(مسند احمد؛ ترمذی؛ حاکم. و بیهقی، هیثمی، نووی، ذهبی و آلبانی و دیگران، آن را صحیح دانستهاند).
«مردی نابینا به نزد پیامبر ج آمد و گفت: ای فرستادهی خدا! از خداوند بخواه که بیناییام را به من برگرداند. پیامبر ج فرمود: آیا من برایت دعا کنم؟ مرد گفت: ای رسول خدا! نابینایی، مرا دچار مشقّت کرده است. پیامبر ج فرمود: «برو و وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان؛ سپس بگو: بار خدایا! از تو میخواهم و به درگاه تو رو آوردهام با توسل به پیامبرت، پیامبر رحمت؛ای محمد ج! من رو به پروردگارم آوردهام که با واسطهی تو بیناییام را برگرداند. خداوندا! او را شفیع من قرار ده و مرا نیز شفیع خویش»؛ خداوند نیز بیناییاش را به او برگرداند».
و از حذیفه س روایت است که گفت: «کان النبیّ ج اذا حزبه امر صلّی»(ابوداود)؛ «روش رسول خدا ج بر آن بود که هرگاه برای ایشان کار (مهم یا دشوار و طاقتفرسا) روی میداد، نماز میگزاردند». یعنی آن حضرت ج هماره در مشکلات و معضلات و چالشها و دغدغهها، به گزاردن نماز روی میآوردند.
و همچنین در مسند امام احمد بن حنبل و معجم طبرانی کبیر، حدیثی با سند حسن از ابودرداء س روایت شده است که حدیث عبدالله بن ابی اوفی س (حدیث شماره ۱۳۲۷) را تأیید میکند.
کوتاه سخن، این که: نماز حاجت، بهترین روش برای رفع نیازها است؛ بندگان راستین خدا - که از ایمان و یقین حقیقی برخوردارند - بارها این نماز را تجربه کردهاند و آن را خزانهای بزرگ از خزانههای خداوندی یافتهاند.
این از یک سو؛ و از سوی دیگر، گزاردن نماز حاجت، اطاعت امر و دستور خداوند است؛ آنجا که میفرماید:
﴿ وَٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِ ... ﴾[البقرة: ۴۵].
«و از شکیبایی (و واداشتن نفس بر آنچه دوست ندارد، از جمله روزه) و نماز (که دل را پاکیزه و انسان را از گناهان و پلیدیها به دور میدارد) یاری جویید».
و نیز میفرماید:
﴿ وَأۡمُرۡ أَهۡلَكَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱصۡطَبِرۡ عَلَيۡهَاۖ لَا نَسَۡٔلُكَ رِزۡقٗاۖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُكَۗ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلتَّقۡوَىٰ١٣٢ ﴾[طه: ۱۳۲].
«خانوادهی خود را به گزاردن نماز دستور بده؛ (چرا که نماز، مایهی یاد خدا و پاکی و صفای دل و تقویت روح است) و خود نیز بر اقامهی آن، ثابت و ماندگار باش. ما از تو روزی نمیخواهیم، بلکه ما به تو روزی میدهیم سرانجام (نیک و ستوده) از آن (اهل تقوا و) پرهیزگاری است».
[۱۲۰]- ابوداود ۲/۱۸۰ ح ۱۵۲۱؛ ترمذی ۲/۲۵۷ ح ۴۰۶؛ ابن ماجه ۱/۴۴۶ ح ۱۳۹۵؛ و مسند احمد. [۱۲۱]- ابوداود ۲/۷۸ ح ۱۳۱۹؛ و مسند احمد ۵/۳۸۸. [۱۲۲]- ترمذی ۵/۶۲۰ ح ۳۶۸۹؛ و مسند احمد ۵/۳۶۰. [۱۲۳]- ترمذی ۲/۳۴۴ ح ۴۷۹؛ و ابن ماجه ۱/۴۴۱ ح ۱۳۸۴.