فصل سوم
۱۴۲۵ - [۶] (صَحِیح)
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ: أَنَّ رَسُولَ الـلّٰهِ ج نَزَلَ بَیْنَ ضَجْنَانَ وَعُسْفَانَ فَقَالَ الْـمُشْرِكُونَ: لِهَؤُلَاءِ صَلَاةٌ هِیَ أَحَبُّ إِلَیْهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَبْنَائِهِمْ وَهِیَ الْعَصْرُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ فَتَمِیلُوا عَلَیْهِمْ مَیْلَةً وَاحِدَةً وَإِنَّ جِبْرِیلَ أَتَى النَّبِیَّ ج فَأَمَرَهُ أَنْ یَقْسِمَ أَصْحَابَهُ شَطْرَیْنِ فَیُصَلِّیَ بِهِمْ وَتَقُومَ طَائِفَةٌ أُخْرَى وَرَاءَهُمْ وَلْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ فَتَكُونَ لَهُمْ رَكْعَةٌ وَلِرَسُولِ الـلّٰهِ ج رَكْعَتَانِ. رَوَاهُ التِّرْمِذِیّ وَالنَّسَائِیّ [۲۸۳].
۱۴۲۵- (۶) ابوهریره س گوید: رسول خدا ج (با لشکر اسلام) در بین «ضَجْنان» و «عُسفان» فرود آمدند و اطراق نمودند؛ مشرکان و بدخواهان به یکدیگر گفتند: مسلمانان، نمازی پیش روی دارند که برای آنان از پدران و فرزندانشان محبوبتر و دوستداشتنیتر است؛ و آن نماز محبوب و دوستداشتنی، نماز عصر است؛ از این رو، قاطعانه تصمیم خویش را بگیرید و یکباره بر آنان بتازید و غافلگیرشان کنید (و در حین نماز، دمار از روزگارشان درآورید).
امّا جبرئیل÷به نزد رسول خدا ج آمد و ایشان را از ماجرا باخبر ساختند و به آن حضرت ج فرمان دادند تا یاران خویش را به دو دسته تقسیم نمایند؛ و نماز خوف را برای آنان به پای دارند؛ و باید دستهی دیگر، آنان را از دشمنان بپایند و باید احتیاط خود را مراعات و اسلحهی خویش را با خود داشته باشند؛ پس در نتیجه، (هر دسته از) نمازگزاران، یک رکعت (با پیامبر جگزاردند و پیامبر ج دو رکعت خواندند.
[این حدیث را ترمذی و نسایی روایت کردهاند].
شرح: نظیر این روایت در مسلم چنین آمده است:
«عن جابربن عبدالله س قال: غزو نا مع رسول الله ج قوماً من جُهینة فقاتلونا قتالاًَ شدیداً؛ فلمّا صلّینا الظّهر قال الـمشرکون: لو مِلنا علیهم میلة لاقتطعنا هم فاخبر جبریلُ رسول الله ج ذلك؛ فذکر ذلك لنا رسول الله ج قال: وقالوا: انّه ستأیتهم صلاةٌ هی احبّ الیهم من الاولاد؛ فلمّا حضرت العصر، صفّنا صفّین والـمشرکون بیننا وبین القبلة. قال: فکبّر رسول الله ج فکبّرنا، ورکع ورکعنا؛ ثم سجد وسجد معه الصف الاول؛ فلمّا قاموا، سجد الصف الثانی؛ ثم تأخّر الصفّ الاول وتقدّم الصفّ الثانی فقاموا مقام الاول؛ فکبّر رسول الله ج فکبّرنا ورکع فرکعنا؛ ثم سجد معه الصفّ الاول وقام الثانی؛ فلمّا سجد الصفّ الثانی ثمّ جلسوا جمیعاً سلّم علیهم رسول الله ج. قال: ابوالزبیر: ثم خصّ جابرٌ ان قال: کما یُصلّی اُمراؤکم هؤلاء» (مسلم، ح ۸۴۰).
«جابر بن عبدالله س گوید: ما همراه رسول خدا ج به جنگ با گروهی از طایفهی جُهینه رفتیم. آنان سرسختانه با ما جنگیدند. هنگامی که نماز ظهر را خواندیم، مشرکان با خود گفتند: اگر به طور ناگهانی حمله کنیم، آنان را تکه پاره و ریشهکن میکنیم. جبرئیل÷رسول خدا ج را از ماجرا باخبر ساخت. آن حضرت ج نیز ماجرا را برای ما بیان نمود.
راوی میگوید: همچنین آنها به یکدیگر گفته بودند: مسلمانان، نمازی پیش روی دارند که برای آنان از فرزندانشان محبوبتر است.
از این رو، هنگامی که وقت نماز عصر فرارسید، پیامبر اکرم ج ما را به دو گروه تقسیم نمود.
قابل یادآوری است که مشرکان، سمت قبلهی ما قرار داشتند. آنگاه رسول خدا ج تکبیرگفت و ما نیز تکبیر گفتیم؛ رکوع کرد و ما نیز رکوع کردیم؛ سجده نمود و ما نیز سجده نمودیم. هنگامی که این گروه، بلند شدند، گروه دوم سجده کردند. سپس گروه اول، عقب رفتند و گروه دوّم جلو آمدند و به جای گروه اول، ایستادند. آنگاه رسول خدا ج تکبیر گفت و ما نیز تکبیر گفتیم. رکوع کرد و ما نیز رکوع کردیم؛ آنگاه گروه اول با ایشان، سجده کردند و گروه دوم برخاستند. هنگامی که گروه دوم، سجده نمودند و همگی نشستند، رسول خدا ج سلام گفت (و بقیه نیز سلام دادند).
ابوالزبیر س گوید: سپس جابربن عبدالله س این جمله را افزود که: همان گونه که این امیران شما نماز میخوانند».
«نماز خوف»:
از دیدگاه جمهور علماء و صاحبنظران اسلامی، نخستین غزوهای که در آن «نماز خوف» خوانده شد، غزوهی «ذات الرقاع» بود که طبق نظر جمهور، در سال چهارم هجری اتفاق افتاده است و تاکنون نیز این نماز جایز است و منسوخ نشده است. امام ابویوسف در روایتی میگوید: این نماز، مختص پیامبر اکرم ج بوده است؛ زیرا در قرآن آمده است:
﴿ وَإِذَا كُنتَ فِيهِمۡ فَأَقَمۡتَ لَهُمُ ٱلصَّلَوٰةَ...﴾[النساء: ۱۰۲]
«زمانی که توای پیامبر! در میانشان بودی و نماز (خوف) را برایشان بپاداشتی...».
جمهور در پاسخ میگویند: این خطاب، مخصوص پیامبر ج نیست، بلکه خطاب عام و فراگیر است که همهی امامان جماعت را شامل میشود و نمونههایی از این نوع خطاب در جاهای متعددی از قرآن ذکر شده است؛ مانند:
﴿ أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِدُلُوكِ ٱلشَّمۡسِ إِلَىٰ غَسَقِ ٱلَّيۡلِ ﴾[الإسراء: ۷۸] و ﴿ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِ... ﴾[هود: ۱۱۴].
و علاوه از آن، صحابه و یاران رسول خدا ج نیز، نماز خوف را از خصوصیات زمان آن حضرت ج به شمار نمیآوردند و خودشان در مواضع مختلفی، نماز خوف را به جای میآوردند؛ و نماز خوف از این صحابه ثابت است:
۱- عبدالرحمن بن سمرة س (سنن ابوداود، باب من قال یصلّی بکل طائفة رکعة ثم یسلّم... ج ۱ ص ۱۷۷).
۲- سعید بن عاص س (همان منبع پیشین).
۳- علی بن ابی طالب س (سنن کبری بیهقی، باب الدلیل علی ثبوت صلاة الخوف و...، ج ۳ ص ۲۵۲).
۴- ابوموسی اشعری س (بیهقی، ج ۳ ص ۲۵۲).
۵- سعدبن ابی وقاص س نیز در طبرستان در جنگ با مجوسیها نماز خوف به جای آورد و حال آن که با او، حسن بن علی س، حذیفة بن یمان س و عبدالله بن عمرو بن عاص س بود. (فتح القدیر؛ باب صلاة الخوف، ج ۱ ص ۳۴۳).
۶- عبدالله بن عمر س (صحیح بخاری، کتاب التفسیر، سورة البقرة ج ۲ ص ۶۵۰).
۷- سهل بن ابی حثمه س (ترمذی، باب ما جاء فی صلاة الخوف ج ۱ ص ۱۰۱).
۸- عبدالله بن عباس س (ابوداود، باب من قال یصلّی بکل طائفة رکعة و لایقضون).
از تمام این روایات و روایات دیگر، معلوم میشود که نماز خوف، از خصوصیات روزگار پیامبر ج نبوده است و تمامی اصحاب بعد از وفات پیامبر اکرم ج بر مشروعیت نماز خوف اتفاقنظر داشتهاند.
امام ابن همام مینویسد: به هنگام خوف و ترس از دشمن، بهتر آن است که دو جماعت تشکیل یابد و در صورتی که همهی مردم بر اقتدا به یک امام اصرار داشتند، نماز خوف خوانده شود.
روشهای نماز خوف:
در روایات و اخبار رسیده به ما، سه روش برای نماز خوف نقل شده است:
روش اول: امام با گروه اول، یک رکعت بخواند و گروه دوم در مقابل دشمن بایستند؛ زمانی که امام به سجده رفت، مقتدیان، رکعت دوم خود را بخوانند و به مصاف دشمن بروند. امام در حالت ایستاده، (در رکعت دوم خود) منتظر بایستد تا گروه دوم بیایند؛ امام رکعت دوم خود (و رکعت اول گروه دوم) را خوانده و سلام دهد و مقتدیان مانند مسبوق، یک رکعت دیگر خودشان را بخوانند.
این روش از حدیث سهل بن ابی حثمه س - که با اسناد موقوف و مرفوع روایت شده - اخذ گردیده است و از آنجایی که این حدیث، صحیحترین روایت در این زمینه است، امام شافعی همین روش را افضل و برتر قرار داده است. (بخاری، کتاب المغازی، باب غزوة ذات الرقاع ج ۲ ص ۵۹۲).
روش دوم: امام با گروه اول، یک رکعت بخواند. این گروه پس از سجده کردن، به طرف دشمن میروند و افراد گروه دوم میآیند و به امام ملحق شوند. زمانی که امام دو رکعت خود را تمام میکند، افراد به عنوان «مسبوق» یک رکعت دیگر خود را خوانده و به محل خود میروند.
گروه اول برمیگردد و رکعت باقیماندهی خویش را میخواند. (ابوداود، باب من قال: یصلّی بکل طائفة رکعة، ج ۱ ص ۱۷۶؛ و نسایی، کتاب صلاة الخوف، ج ۱ ص ۲۲۹).
روش سوّم: گروه اول، یک رکعت همراه امام خوانده و بر سر پست خویش برمیگردد. گروه دوم میآید و یک رکعت با امام خوانده و برمیگردد؛ آنگاه گروه اول آمده و رکعت دوم را میخواند و پس از آن، گروه دوم رکعت دوم خود را میخواند.
هر سه روش نماز خوف، جایز میباشند. احناف روش سوم را افضل و بهتر قرار دادهاند و این روش در کتاب «الاثار» امام محمد به صورت موقوف نقل شده است. (کتاب الاثار، باب صلاة الخوف، شمارهی حدیث ۱۹۵). این روایت به خاطر این که با قیاس، قابل درک نیست (غیر مدرک بالقیاس) از این رو، در حکم مرفوع میباشد.
امام ابوبکر جصّاص همین روش را در کتاب «احکام القران» (باب صلاة الخوف، ج ۲ ص ۳۱۶) به روایت عبدالله بن مسعود س نیز نقل کرده است.
بنابراین، دیدگاه ابن حجر که روش سوم را ثابت نمیداند، درست نیست. (ر.ک: فتح الباری، ابواب صلاة الخوف، ج ۲ ص ۳۵۹).
در حدیث عبدالله بن عمر س که امام ترمذی آن را در سنن خویش روایت کرده است، احتمال روش دوم و سوم هردو وجود دارد. عبارت کامل حدیث چنین است:
«انّ النبیّ ج صلّی صلاة الخوف باحدی الطائفتین رکعة والطائفة الاخری مواجهة العدوّ ثم انصرفوا؛ فقاموا فی مقام اولئك وجاء اولئك فصلّی بهم رکعة اخری ثم سلّم علیهم فقام هؤلاء فقضوا رکعتهم وقام هؤلاء فقضوا رکعتهم».
در این حدیث، پس از ذکر یک رکعت نماز گروه اول و یک رکعت گروه دوم، چنین آمده است: «فقام هؤلاء فقضوا رکعتهم وقام هؤلاء فقضوا رکعتهم».
اکنون، اگر مرجع «هؤلاء» اول را گروه دوم قرار دهیم، روش دوم ثابت میشود و اگر مرجع آن را گروه اول قرار دهیم، روش سوم ثابت میشود؛ و صورت دوم (گروه اول را مرجع «هؤلاء» اول قرار دادن) نسبت به صورت اول ترجیح دارد؛ زیرا به وسیلهی روایت عبدالله بن مسعود س و دیگران تأیید شده است.
در هر صورت، روش سوم (مسلک احناف) به خاطر این که «موافق با قرآن» و «موافق با ترتیب» است، برای عمل ترجیح دارد؛ زیرا در قرآن دربارهی گروه اول آمده است:
﴿...فَإِذَا سَجَدُواْ فَلۡيَكُونُواْ مِن وَرَآئِكُمۡ... ﴾[النساء: ۱۰۲].
این آیه به گروه اول حکم میکند که پس از سجده به مصاف دشمن بروند. بنابراین احتمال روش اول (مسلک شوافع) در آن اصلاً نیامده است. در روش اول، طائفهی اول، پس از سجدهی رکعت اول، در همانجا، رکعت دوم خود را تکمیل کرده و سپس جایشان را با گروه دوم عوض میکنند.
و معنی این که «موافق با ترتیب» است، این است که در روش اول، گروه اول قبل از امام نماز را تمام میکنند که عمل آنان برخلاف موضوع امامت است و در روش دوم، گروه دوم، قبل از گروه اول نماز را تکمیل میکنند که برخلاف ترتیب است و در روش سوم، اگر چه رفت و آمد بیشتری صورت میگیرد ولی در آن، نه خلاف موضوع امامت اتفاق میافتد و نه خلاف ترتیبی و نه مخالفتی با ظاهر آیهی قرآن.
ناگفته نماند که نماز خوف، «قصر و کوتاه نمودن کمیت» را ضروری قرار نمیدهد؛ به عنوان مثال: اگر مسلمانان در نزدیک محل اقامت، در حال مبارزه بودند، نیازی به قصر و کوتاه نمودن نماز نیست و باید نمازهای چهار رکعتی را کامل بخوانند؛ بدین ترتیب که هر گروه، دو رکعت با امام بخوانند.
نماز خوف در مغرب:
صاحبنظران فقهی در چگونگی نماز خوف در نماز مغرب با همدیگر اختلافنظر دارند:
احناف و شوافع و مالکیها میگویند: امام با گروه نخست، دو رکعت بگزارد و سپس یک رکعت با گروه دوم ادا نماید. امّا امام مالکیها و شافعیها، میگویند: امام ایستاده منتظر میماند تا گروه نخست نمازشان را خود تمام کنند و سپس گروه دوم میآید. امّا امام از دیدگاه شوافع، سلام نمیدهد.
نماز در حالت درگیری و جنگ:
علماء و صاحبنظران فقهی، دربارهی ادای نماز خوف در هنگام درگیری و شدّت جنگ - آن هم هرگاه بیم خارج شدن وقت میرفت - اختلاف کردهاند. احناف میگویند: در حال درگیری، نمازی لازم نیست؛ زیرا اگر در این حالت جنگیدند، نمازشان فاسد میشود و نماز را باید تأخیر کنند.
امام مالک و ثوری و اوزاعی و شافعی و عموم علماء میگویند: شخص مبارز و رزمنده، به هر گونهای که توانست، نماز بگزارد؛ به دلیل گفتهی ابن عمر س: هرگاه ترس بیش از این بود، سواره یا ایستاده و حتی به اشاره نماز گزارده شود.
مالک در موطأ گفته است: روی به قبله یا به غیر قبله - یعنی هرگاه توانایی رکوع و سجده نداشت - نماز به اشاره میباشد. و شافعی میگوید: باکی ندارد که ضربتی وارد کند یا نیزهای بزند. امّا اگر پیدر پی ضربت وارد آورد و یا نیزه زد، نمازش فاسد میشود.
امام احمد بن حنبل/در مورد نماز خوف میگوید: احادیث و اخبار وارد شده در مورد نماز خوف، همه صحیح و ثابت هستند و بر هر حدیثی از آن، که فرد نمازگزار نماز خوف خویش را بر مبنای آن ادا کند، برایش - انشاء الله - بسنده و کافی خواهد بود.
[۲۸۳]- نسایی ۳/۱۷۶ ح ۱۵۴۹؛ و مسند احمد ۳/۳۷۴.