ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد چهارم

فهرست کتاب

فصل سوّم

فصل سوّم

۱۴۷۲ - [۲۰] (مُتَّفق عَلَیهِ)

عَن جُنْدُب بن عبد الله قَالَ: شَهِدْتُ الْأَضْحَى یَوْمَ النَّحْرِ مَعَ رَسُولِ الـلّٰهِ ج فَلَمْ یَعْدُ أَن صلى وَفرغ من صلَاته وَسلم فَإِذا هُوَ یرى لَحْمَ أَضَاحِیٍّ قَدْ ذُبِحَتْ قَبْلَ أَنْ یَفْرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ فَقَالَ: «مَنْ كَانَ ذَبَحَ قَبْلَ أَنْ یُصَلِّیَ أَوْ نُصَلِّیَ فَلْیَذْبَحْ مَكَانَهَا أُخْرَى». وَفِی رِوَایَةٍ: قَالَ صَلَّى النَّبِیُّ ج یَوْمَ النَّحْرِ ثُمَّ خَطَبَ ثُمَّ ذَبَحَ وَقَالَ: «مَنْ كَانَ ذَبَحَ قَبْلَ أَنْ یُصَلِّیَ فَلْیَذْبَحْ أُخْرَى مَكَانَهَا وَمَنْ لَمْ یَذْبَحْ فلیذبح باسم الله» [۳۵۵].

۱۴۷۲- (۲۰) جندب بن عبدالله س گوید: در روز عید قربان، با رسول خدا ج بودم و به محض این که نماز گزاردند و سلام نماز گفتند و آن را به پایان رساندند، ناگهان نگاهشان به گوشت‌های قربانی افتاد که پیش از آن که پیامبر ج از نماز عیدشان فارغ شوند، ذبح شده بودند؛ از این‌رو، آن حضرت ج فرمودند:

«کسی که پیش از آن که نماز عید بخواند _یا فرمودند: پیش از آن که ما نماز عید بخوانیم - قربانی کند، باید (پس از نماز عید،) حیوان دیگری را به جای آن قربانی کند».

در روایتی دیگر این چنین آمده است:

جندب بن عبدالله س گوید: رسول خدا ج در روز عید قربان نماز گزاردند؛ آن گاه به ایراد خطبه‌ی عید پرداختند و پس از آن، قربانی کردند و فرمودند:

«هر کسی‌که پیش از گزاردن نماز عید قربانی کند، باید (پس از نماز عید،) حیوان دیگری رابه جای آن قربانی کند و کسی‌که قبل از نمازعید، حیوانی را سر نبریده باشد، باید بعد از نماز عید، با نام خدا قربانی کند».

‍[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند]

شرح: در اینجا به چهار نکته باید اشاره کرد:

۱- قربانی کردن از دیدگاه برخی از علماء و صاحب‌نظران اسلامی، سنّت مؤکد رسول خدا ج است؛ چون از پیامبر گرامی خدا ج روایت شده است که ایشان دو قوچ شاخدار و سالم را برای خود و خانواده‌ی خویش قربانی کردند و فرمودند:

«اللهم هذا عن محمد وآله وكلّ من لم یُضحّ من امّته»؛ «بار خدایا! این قربانی از آنِ محمد ج و خانواده‌ی او؛ و از آنِ هر که از امّت وی که قربانی نکرده است».

امام ابوحنیفه/گوید: قربانی کردن واجب است. «واجب» از دیدگاه امام ابوحنیفه/، بالاتر از «سنّت» و پایین تر از «فرض» است.

امام ابوحنیفه/بر این باور است که بر ذمه‌ی هر شخص توانگر و بی‌نیاز، قربانی کردن واجب است؛ و به این حدیث استدلال می‌کند که پیامبر ج فرمود: «من كان عنده سعة ولم یُضحّ فلا یقربنّ مصلّانا»؛ «هر کس که توانگر باشد و قربانی انجام نداده باشد، نزدیک مسجد ما نگردد».

امام ابوحنیفه، از این حدیث استدلال می‌کند که قربانی کردن واجب است.

۲- زمان و موعد قربانی:

زمان قربانی، بعد از نماز عید (یعنی بعد از تمام شدن سریع‌ترین نماز عید در شهر) آغاز می‌شود؛ و ذبح حیوان قبل از آن، «قربانی» محسوب نمی‌گردد. پیامبر اکرم ج مقرّر فرمودند که ذبح حیوان قبل از نماز عید، گوشتِ صدقه و خیرات به شمار می‌آید، نه به عنوان عبادت و تقّرب؛ تا آنجا که اگر تمامی گوشت آن حیوان را نیز به فقرا و مستمندان دهد، مشمول صدقه خواهد شد و از ثواب و پاداش «قربانی» بهره‌مند نخواهد گردید؛ زیرا قربانی کردن عبادت است و عبادات همچون نماز، دارای حدود و اوقات معینی است که باید در وقت خود انجام پذیرد و از حدّ و مرز، تجاوز ننماید.

آیا می‌توان نماز ظهر را قبل از فرارسیدن وقت آن، ادا نمود؟ قطعاً جواب منفی است! قربانی هم همان‌گونه دارای وقت معینی است. در برخی از کشورها، مردم در شب عید قربان، به ذبح حیوان قربانی می‌پردازند که این یک اشتباه محض است و موجب تضییع سنّت و تضییع ثواب و پاداش قربانی می‌گردد و اعاده‌ی قربانی بر او لازم می‌آید.

وقت ذبح قربانی از طلوع صبح صادقِ روز عید شروع می‌شود؛ و برای مردم شهر درست نیست که پیش از برگزاری مراسم نماز عید قربان و قبل از نماز قربانی نمایند؛ بلکه زمان ذبح حیوان قربانی، پس از برگزاری مراسم نماز عید قربان است و قبل از نماز، به هیچ وجه قربانی جایز نیست؛ امّا می‌توان آن را تا سه روز «ایام التشریق» ذبح نمود.

از این رو، اگر فردی، قربانی خویش را پیش از نماز عید ذبح کرد، در آن صورت بر وی لازم ست که قربانی‌اش را اعاده کند؛ زیرا جندب بن سفیان بجلی س گوید: از پیامبر ج شنیدم که می‌فرمود: «هر کس قبل از نماز عید، قربانی کند، باید بعد از نماز، حیوان دیگری را به جای آن قربانی نماید» (بخاری و مسلم).

در روستاهایی که در آنجا نماز عید قربان برگزار نمی‌شود، اگر مردم آنجا، پس از طلوع صبح صادق روز عید، قربانی‌های خویش را ذبح نمودند، در آن صورت، قربانی‌شان درست است.

و ذبح قربانی، در روز عید و در دو روز پس از آن، درست می‌باشد؛ و هرگاه آفتابِ روز دوازدهم ذی‌الحجّه غروب کرد، وقت قربانی نیز به پایان می‌رسد؛ و بهترین وقت برای قربانی، روز اول و پس از آن، روز دوم و در آخر، روز سوّم می‌باشد.

و اگر فردی، قربانی خویش را در یکی از شب‌های این روزها ذبح کرد، در آن صورت این کار با کراهیت جایز است؛ زیرا احتمال دارد که برخی از رگ‌های حیوان به خاطر تاریکی شب، بریده نشود.

۳- هر اندازه حیوان قربانی چاق و فربه و بهتر و سالمتر باشد، ثواب و پاداش آن بیشتر است؛ زیرا که آن هدیه به پیشگاه خداوند بلند مرتبه است و بر انسان مسلمان لازم است که بهترین چیز را تقدیم ذات معبود نماید؛ نه اهدای چیزی که از نظر انسان، مورد کراهت و منفور باشد.

اختصاص دادن حیوانی که بسیار لاغر، یا کور، یا لنگ، یا شاخ شکسته باشد، یا هر عیب دیگری که داشته باشد، برای قربانی جایز نیست...

مسلمان باید تمیزترین و پاکیزه‌ترین را در راه تقّرب به خدا اهداء نماید؛ و همان طور که بیان شد، قربانی عبارت است از هدیه به پیشگاه خداوند بلند مرتبه؛ و این آزمونی برای انتخاب بنده‌ی خداست که چه چیزی را به پیشگاه الهی اهدا می‌نماید؛ و طبعاً انتخاب‌های خوب را ذوق‌ها و سلیقه‌های سالم می‌توانند داشته باشند. خداوند گوشت و خون حیوان قربانی ما را نمی‌خواهد، بلکه تقوا و پارسایی شما را می‌خواهد.

۴- درست نیست که به جای ذبح حیوان قربانی، بهای آن صدقه و خیرات شود؛ زیرا ذبح حیوان، یکی از شعائر اسلام است و موجب تقرّب به دربار خداوند بلند مرتبه خواهد بود؛ ﴿ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ٢ [الکوثر: ۲]؛ «برای پروردگارت نماز بگزار و قربانی کن».

ما مسلمانان هم، عمل قربانی را انجام می‌دهیم به پیروی از سنّت پدرمان ابراهیم÷و یادآوری آن واقعه‌ی مهم که راجع به قربانی ابراهیم÷روی داد، آن هنگام که در خواب بدو وحی شد که فرزندش اسماعیل÷را قربانی کند و او هم فرمان وحی را اجابت کرد و با وجود آن همه شوق و علاقه‌ای که در آن دوران پیری و غربت به فرزند نوجوانش داشت و پس از آن مدّت زمان طولانی که در تمنّا و آرزوی فرزند به سر برده بود و بالاخره، خداوند فرزند حلیمی بدو عطا فرموده بود و ابراهیم÷همۀ امیدها و آرزوهای خود را به آ ن فرزند بسته بود، در جهت اطاعت فرمان پروردگار، در راستای آن رؤیای صادقه، نزد فرزند و جگر گوشه‌اش رفت تا او را به قربانگاه ببرد و قربانی‌اش کند؛ این یک امتحان بود... امتحانی سخت و مشکل، درباره‌ی پدری در این سنّ و سال و در چنین شرایطی با پسری نجیب و حلیم، پس از رسیدن به دوران نوجوانی، درسنّ و سالی که همه‌ی امیدها و آرزوها به او بسته می‌شود؛ در چنین موقعیتی از جانب خداوند فرمان می‌آید که: فرزندت را قربانی کن!.

خداوند می‌‌خواهد قلبِ خلیل خود ابراهیم÷را بیازماید که آیا پیوسته در پیشگاه معبودش خالص و مخلص است؛ یا این که به این فرزند، تعلّق خاطر پیدا کرده و قلبش به او مشغول است! این یک آزمایش روشن و امتحان دقیق و مشکل بود؛ ولی ابراهیم÷در این آزمون موفّق گردید.

از این رو، به سوی فرزندش رفت. نمی‌خواست که با زور یا غافلگیری دست او را بگیرد و ببرد. قضیه را با او در میان می‌گذارد و به او می‌گوید:

﴿ يَٰبُنَيَّ إِنِّيٓ أَرَىٰ فِي ٱلۡمَنَامِ أَنِّيٓ أَذۡبَحُكَ فَٱنظُرۡ مَاذَا تَرَىٰ [الصافات: ۱۰۲].

«ای پسرک من! من در خواب چنین می‌بینم که تو را سر می‌برم! پس ببین چه به نظرت می‌آید»؟

پسر نیز بدون هیچ دلهره و شک و تردید، بلکه با اطمینان مؤمنانه و ایمان محکم، می‌گوید:

... یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ... (صافات/۱۰۲)

«ای پدر من! هر آنچه را که مأمور شده‌ای انجام ده و امر پروردگارت را اجرا کن».

﴿ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ [الصافات: ۱۰۲]

«عنقریب به خواست خدا، مرا از شکیبایان خواهی یافت».

این، سخنی است سرشار از ایمان، نیرو، تواضع و توکل به خداوند بلند مرتبه. وی با حالتی قهرمانانه و روحیه‌ای شجاعانه، اقدام به این کار نکرد، بلکه آن را موکول به مشیت الهی نمود. در گفتار: ﴿ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰبِرِينَ کار را به خدا ارجاع داد و موکول نمود؛ یعنی فقط ذات خداوند است که به انسان، یقین و صبر و قوّت اعصاب می‌بخشد.

﴿ فَلَمَّآ أَسۡلَمَا [الصافات: ۱۰۳]؛ «وقتی هردو (پدر و پسر) تن در دادند»؛ یعنی وقتی پدر و فرزند، خود را واگذار فرمان خدا کردند و پسر گردن خود را تسلیم پدر نمود ﴿ وَتَلَّهُۥ لِلۡجَبِينِ [الصافات: ۱۰۳]؛ «و پدر، پسر را با پیشانی روی خاک افکند»؛ یعنی وقتی ابراهیم÷اسماعیل÷را روی پیشانی افکند و خواست فرمان خدا را اجرا نماید، بشارت و مژده رسید که:

﴿ وَنَٰدَيۡنَٰهُ أَن يَٰٓإِبۡرَٰهِيمُ١٠٤ قَدۡ صَدَّقۡتَ ٱلرُّءۡيَآۚ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ١٠٥ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡبَلَٰٓؤُاْ ٱلۡمُبِينُ١٠٦ وَفَدَيۡنَٰهُ بِذِبۡحٍ عَظِيمٖ١٠٧ [الصافات: ۱۰۴-۱۰۷].

«ابراهیم را فریاد زدیم که: ای ابراهیم! تو خواب را راست دیدی و دانستی؛ ما این‌گونه به نیکو‌کاران پاداش می‌دهیم؛ این آزمایش، مسلّماً آزمایشی است که بیانگر (ایمان کامل و یقین صادق به خداوند هستی) است. ما قربانی بزرگی را فدا و بلاگردان او کردیم».

به هر حال، جبرئیل÷قوچی را خدمت ابراهیم÷آورد و به وی گفت: این قوچ را به جای فرزندت قربانی کن. از آن تاریخ تا کنون، قربانی سنّت شده و به یاد آن خاطره و با یادآوری آن ماجرا، ما مسلمانان نیز قربانی می‌کنیم.

ملّت‌ها، پیوسته در صددند که رویدادها و وقایع تاریخی خود را جاودانه گردانند و برخی از رویدادهای تاریخی خود را از جمله «روز استقلال»، «روز تبعید»، «روز پیروزی» و امثال آن را جشن گیرند. امّت اسلامی نیز چنین روزی را از ایام الله، از ایام انسانیت، از ایام ایمان به شمار می‌آورد؛ این روز، روز بروز یک قهرمانی جاویدان در صحنه‌ی تاریخ امّت اسلامی است که خداوند بلند مرتبه با قرار دادن شعار قربانی در مناسک حجّ، آن خاطره را جاویدان ساخته است. مسلمانان، به یاد آن روز، قربانی می‌کنند و این، یک سنّت ابراهیمی است و ثواب و پاداش آن، به مراتب بیشتر از صدقه دادن با بها و پول قربانی است؛ اگر بنا باشد که هرکس قیمت قربانی‌های خود را صدقه بدهد، این شعار مهم اسلامی، از رونق افتاده و از میان خواهد رفت؛ از این رو، اسلام خواهان این است که چنین شعار و نُسُکی احیا گردد؛ ‌بنابراین شکی نیست که نمی‌توان به جای ذبح حیوان قربانی، بهای آن را صدقه و خیرات نمود.

۱۴۷۳ - [۲۱] (صَحِیح)

وَعَنْ نَافِعٍ أَنَّ ابْنَ عُمَرَ قَالَ: الْأَضْحَى یَوْمَانِ بعد یَوْم الْأَضْحَى. رَوَاهُ مَالك [۳۵۶].

۱۴۷۳- (۲۱) نافع س گوید: عبدالله بن عمر س گفته است: قربانی کردن در دو روز پس از روز عید، انجام می‌گیرد (که در مجموع، سه روز خواهد شد).

[این حدیث را مالک روایت کرده است]

شرح: «مثله»: عادت محدثان و راویان و ناقلانِ حدیث بر این است که هرگاه حدیثی را با یک سند روایت کنند و سپس الفاظ همان حدیث را با سندی دیگر نقل کنند، به جای این‌که کلّ متن حدیث را نقل کنند، در آخر آن می‌گویند: «نحوه» یا «مثله».

و فرق واژه‌ی «نحوه» و «مثله» در این است که: اصطلاح «مثله»، در روایت و احادیثی به کار می‌رود که هردو حدیث[که با سندهای مختلف روایت شده‌اند] از حیث لفظ و معنی، با همدیگر موافق و متّحد باشند؛ و اصطلاح «نحوه»، در روایاتی مورد استفاده قرار می‌گیرد که هردو حدیث از حیث معنی با همدیگر موافق باشند، نه از حیث لفظ. قول مشهور علماء و صاحب نظران اسلامی نیز همین است که گفته شد.

و برخی از علماء عکس این قضیه را بیان داشته‌اند و گفته‌اند: اصطلاح «مثله»، در روایاتی مورد استفاده قرار می‌گیرد که هردو حدیث، از حیث معنی ـ نه از حیث لفظ ـ با همدیگر موافق باشند و اصطلاح «نحوه»، در احادیثی به کار می‌رود که هردو حدیث هم از حیث لفظ و هم از حیث معنی، موافق یکدیگر باشند؛ ولی چنان‌که پیشتر نیز گفته شد، قول اول، مشهورتر و صحیح‌تر است.

۱۴۷۴ - [۲۲] (ضَعِیف)

وَقَالَ: وَبَلَغَنِی عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ مثله [۳۵۷].

۱۴۷۴- (۲۲) و مالک بن انس/گوید: از علی بن ابی طالب س نیز حدیثی نظیر روایت بالا - و در لفظ و معنا - به من رسیده است.

«الاضحی یومان بعد یوم الاضحی»:

قربانی کردن، عبادت و تقرّب جستن به سوی خدوند است. بعضی از عبادت‌ها و تقرّب‌ها، محدود به وقت و زمان معینی هستند که قربانی کردن هم از این نوع می‌باشد و وقت آن، محدود به بعد از نماز عید قربان است. اگر در شهری بیشتر از یک نماز عید برگزار شود، زمان قربانی کردن، پس از فارغ شدن از نخستین نماز عید است و می‌توان کشتن حیوان را به روز دوم و هم‌چنین روز سوم که «ایام التشریق» نامیده می‌شود، به تأخیر انداخت.

به هر حال؛ زمان و موعد قربانی، بعد از نماز عید (یعنی بعد از تمام شدن سریعترین نماز عید در شهر) آغاز می‌شود؛ و ذبح حیوان قبل از آن، «قربانی» محسوب نمی‌گردد. پیامبر ج مقرّر فرمودند که ذبح حیوان قبل از نماز عید، گوشت صدقه و خیرات به شمار می‌آید، نه به عنوان عبادت و تقرّب؛ از آنجا که اگر تمامی گوشت آن حیوان را نیز به فقرا و مستمندان دهد، مشمول ثواب صدقه خواهد شد و از ثواب و پاداش قربانی، بهره‌مند نخواهد گردید؛‌زیرا قربانی کردن،‌عبادت است و عبادات، همچون نماز، دارای حدود و اوقات معینی است که باید در وقت خودش انجام پذیرد و از حدّ و مرز تجاوز ننماید.

آیا می‌توان نماز ظهر را قبل از فرا رسیدن وقت آن، ادا نمود؟ قطعاً، جواب منفی است! قربانی هم همان‌گونه دارای وقت معینی است. در بعضی از کشورها، برخی از مردم در شب عید قربان، به ذبح حیوان قربانی می‌پردازند که این، یک اشتباه محض است و موجب تضییع سنّت و تضییع ثواب قربانی می‌گردد و اعاده‌ی قربانی، بر او لازم می‌آید.

وقت قربانی بعد از نماز عید، شروع می‌شود و تا دو روز بعد از آن ادامه دارد.

یک سؤال:

برخی می‌گویند: ما منکر فلسفه و اهمیت قربانی و اثرات تربیتی آن نیستیم، امّا چه لزومی دارد که در اوقات معینی انجام شود؛ آیا بهتر نیست که مردم آزاد گذارده شوند و هرکس به هنگام فرصت و آمادگی روحی، این وظیفه را انجام دهد؟

در پاسخ بایدگفت:

تجربه نشان داده است که اگر مسائل تربیتی، تحت انضباط و شرایط معین قرار نگیرد، عدّه‌ای آن را به دست فراموشی می‌سپارند و اساس آن به کلّی متزلزل می‌گردد؛ این‌گونه مسائل، حتماً باید در اوقات معین و تحت انضباط دقیق قرار گیرد؛ تا هیچ‌کس عذر و بهانه‌ای برای ترک کردن آن نداشته باشد؛ به خصوص این که انجام این عبادات در وقت معین، آن هم به صورت دسته جمعی - در یک روز - دارای شکوه و تأثیر و عظمت و بزرگی خاصّی است که قابل انکار نمی‌باشد؛ و در حقیقت، یک کلاس بزرگ انسان سازی تشکیل می‌دهد.

۱۴۷۵ - [۲۳] (حسن)

وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: أَقَامَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج بِالْـمَدِینَةِ عَشْرَ سِنِینَ یُضحی. رَوَاهُ التِّرْمِذِیّ [۳۵۸].

۱۴۷۵- (۲۳) عبدالله بن عمر س گوید: رسول خدا ج (پس از هجرت)، ده سال در مدینه‌ی منوره اقامت داشتند و در هر سال از این ده سال، قربانی می‌کردند.

[این حدیث را ترمذی روایت کرده است]

شرح: از این حدیث دانسته می‌شود که رسول خدا ج در روزگار سکونت خویش در مدینه‌ی منوره، همه ساله قربانی می‌کردند؛ و از حدیث ۱۴۶۲ چنین معلوم می‌گردد که برای پس از وفات، آن حضرت ج به علی بن ابی طالب س سفارش کرده بودند تا هر سال، از جانب ایشان قربانی کند؛ و علی س نیز سفارش رسول خدا ج را نصب العین و آویزه‌ی گوش خویش قرار داده بود و پیوسته، همه ساله از جانب پیامبر اکرم ج حیوانی را در روز عید قربان، قربانی می‌کرد؛ و این خود، بیانگر اهمیت و جایگاه آن در اسلام است.

۱۴۷۶ - [۲۴] (ضَعِیف)

وَعَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ: قَالَ أَصْحَابُ رَسُولِ الـلّٰهِ ج: یَا رَسُولَ الـلّٰهِ مَا هَذِهِ الْأَضَاحِیُّ؟ قَالَ: «سُنَّةُ أبیكم إِبْرَاهِیم عَلَیْهِ السَّلَام» قَالُوا: فَمَا لَنَا فِیهَا یَا رَسُولَ الـلّٰهِ؟ قَالَ: «بِكُلِّ شَعْرَةٍ حَسَنَةٌ». قَالُوا: فَالصُّوفُ یَا رَسُولَ الـلّٰهِ؟ قَالَ: «بِكُلِّ شَعْرَةٍ مِنَ الصُّوفِ حَسَنَة» رَوَاهُ أَحْمد وَابْن مَاجَه [۳۵۹].

۱۴۷۶- (۲۴) زید بن ارقم س گوید: (برخی از) یاران رسول خدا ج خطاب به آن حضرت ج گفتند: ای فرستاده‌ی خدا! حقیقت و ویژگی این قربانی‌ها چیست؟ آن حضرت ج در پاسخ فرمودند:

«قربانی کردن، ‌روش پدرتان ابراهیم÷است؛ (زیرا پیش از همه، خداوند بلند مرتبه بدو دستور قربانی داد و او نیز قربانی کرد؛ و این دستور، به من و امّت من نیز داده شده است)».

دوباره پرسیدند: ای فرستاده‌ی خدا! در این قربانی‌ها، چه پاداش و ثوابی برای ما وجود دارد؟

آن حضرت ج فرمودند: «در ازای هر موی از موهای حیوان قربانی، یک نیکی به شما ارزانی می‌شود».

گفتند: آیا پشم نیز همین پاداش را دارد؟ (یعنی: حیواناتی که دارای پشم هستند، مانند: میش، شتر و غیره که موی ندارند، بلکه پشم دارند و شمار تار پشم‌های هریک از آن‌ها به چند صد‌‌هزار یا بیش از آن می‌رسد؛ آیا باز هم در مقابل هر تار پشمی از آن‌ها، همین اجر و پاداش وجود دارد؟ آن حضرت ج فرمودند: «آری؛ در ازای هر تار پشم‌از پشم‌های حیوان قربانی نیز، یک نیکی به شما ارزانی می‌شود».

[این حدیث را احمد بن حنبل و ابن ماجه روایت کرد‌ه‌اند]

شرح: «ما هذه الاضاحی»: سؤال از تاریخچه، حقیقت و ویژگی قربانی است.

«سنة ابیكم ابراهیم»: اطلاق پدر بر ابراهیم÷، یا به خاطر آن است که عرب‌ها و مسلمانان آن روزگار، غالباً از نسل اسماعیل÷بودند و یا به خاطر این بود که آن‌ها همگی، ابراهیم÷را بزرگ می‌شمردند و از او به صورت یک پدر روحانی و معنوی احترام می‌کردند؛ هرچند آیین پاک او، با انواع خرافات، در روزگار جاهلیت آلوده شده بود.

به هر حال، پیامبر اکرم ج ابراهیم÷را پدر امّت محمّدی ج نامیده است؛ با وجود اینکه همگان از نسل او نیستند؛ این بدان خاطر است که ابراهیم÷، نیای رسول خدا ج بوده و او هم از لحاظ شفقت و رحمت، همچون پدر امّت خویش است.

[۳۵۵]- بخاری ح ۹۸۵؛ مسلم ۳/۱۵۵۱ ح (۱-۱۹۶۰)؛ ترمذی ۴/۷۸ ح ۱۵۰۸؛ نسایی ۷/۲۱۲ ح ۴۳۶۸؛ ابن ماجه ۲/۱۰۵۳ ح ۳۱۵۲؛ و مسند احمد ۳/۱۱۳. [۳۵۶]- موطأ مالک ۲/۲۸۷ ح ۱۲ «کتاب الضحایا». [۳۵۷]- موطأ مالک ۲/۲۸۷ ح ۱۲ «کتاب الضحایا». [۳۵۸]- ترمذی ۴/۷۸ ح ۱۵۰۷؛ و مسند احمد ۲/۳۸. [۳۵۹]- ابن ماجه ۲/۱۰۴۵ ح ۳۱۲۷؛ و مسند احمد ۴/۳۶۸.