ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد چهارم

فهرست کتاب

فصل دوّم

فصل دوّم

۱۴۱۳ - [۱۳] (ضَعِیف)

عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: كَانَ النَّبِیُّ ج یَخْطُبُ خُطْبَتَیْنِ كَانَ یَجْلِسُ إِذَا صَعِدَ الْمِنْبَرَ حَتَّى یَفْرُغَ أُرَاهُ الْـمُؤَذِّنَ ثُمَّ یَقُومُ فَیَخْطُبُ ثُمَّ یَجْلِسُ وَلَا یَتَكَلَّمُ ثمَّ یقوم فیخطب. رَوَاهُ أَبُو دَاوُد [۲۷۰].

۱۴۱۱۳- (۱۳) عبدالله بن عمر س گوید: پیامبر خدا ج (در روز جمعه) دو خطبه ایراد می‌کردند؛ این طور که نخست بر فراز منبر می‌نشستند تا آن که مؤذّن از گفتن اذان فارغ می‌شد؛ آن‌گاه از جای برمی‌خاستند و خطبه ایراد می‌فرمودند؛ سپس (اندکی) می‌نشستند و سخن نمی‌گفتند؛ و پس از آن، بلند می‌شدند و خطبه‌ی دوم را ایراد می‌کردند.

[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].

شرح: پیشتر نیز بیان شد که خواندن دو خطبه قبل از نماز جمعه، مشروع می‌باشد و خطیب نیز باید به هنگام ایراد خطبه، ایستاده باشد و در حالت ایستاده، به ایراد خطبه بپردازد.

خطیب باید صدای خود را چنان بلند کند که مردم صدای او را بشنوند تا محتوای خطبه به گوش همگان برسد.

به هنگام ایراد خطبه، باید خاموش بود و به سخنان خطیب، گوش فرا داد و روبه‌روی خطیب نشست.

شایسته است که خطیب، مردی فصیح و بلیغ، دانشمند و فرزانه، عالم و صاحب‌نظر، با درایت و با کفایت، فقیه و قاری، شجاع و نترس، با خبر از مصالح جامعه‌ی اسلامی، آگاه به اوضاع و احوال مسلمانان، مخالف با بدعت‌ها و رسوم تاریک جاهلیت، شایسته و بایسته (که بر اساس شایسته‌سالاری روی کار آمده باشد نه از روی وابسته‌سالاری) صریح و قاطع، مخلص و وفادار، متعهّد و دلسوز باشد به طوری که اعمال و رفتار او سبب تأثیر و نفوذ کلامش گردد و زندگی او، مردم را به یاد خدا بیاندازد. از این رو، از دیدگاه اسلام، این افراد، لیاقت و شایستگی امام جمعه شدن را ندارند:

فرد عوام زده؛ عوام فریب؛ بدعتی؛ خرافاتی؛ ترسو؛ جاهل؛ بی‌خبر از مصالح جامعه‌ی اسلامی؛ ناآگاه به اوضاع و احوال مسلمانان؛ کسی‌که بر اساس وابسته سالاری روی کار آمده باشد؛ آن که در گفتارش صریح و قاطع و مخلص و صادق نباشد؛ کسی‌که نه فقیه و دانشمند است و نه قاری و صاحب‌نظر؛ کسی‌که شیرازه‌ی جامعه‌ی اسلامی به وسیله‌ی او از هم بپاشد؛ کسی‌که جرثومه‌ی اختلاف و چند دستگی جامعه‌ی اسلامی شود؛ کسی‌که تشنه‌ی قدرت است نه شیفته‌ی خدمت؛ کسی‌که نسبت به جامعه‌ی اسلامی، دلسوز و متعهّد و وفادار و مخلص نیست؛ کسی‌که از لحاظ علمی، اخلاقی، عرفانی و اجتماعی ضعیف باشد؛ کسی‌که منافع و مصالح خود و اطرافیانش را بر منافع و مصالح افراد جامعه، ترجیح دهد؛ کسی‌که در ضمن خطبه‌ی نماز جمعه، مسائل مهمّی که با دین و دنیای مسلمانان ارتباط دارد، مطرح نکند و آنچه مورد نیاز مسلمانان در داخل و خارج کشورهای اسلامی و در داخل و خارج آن منطقه می‌باشد، مورد بحث قرار ندهد و مسائل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و دینی را با در نظر گرفتن اولویت‌ها مطرح نکند و به مردم آگاهی نبخشد و آن‌ها را از توطئه‌های دشمنان باخبر نسازد و برنامه‌های کوتاه مدّت و دراز مدّت، برای حفظ جامعه‌ی اسلامی و خنثی کردن نقشه‌های مخالفان، به آن‌ها گوشزد نکند.

کسی که بسیار هوشیار و بیدار و اهل فکر و مطالعه در مسایل اسلامی و دینی نباشد و از موقعیت این مراسم بزرگ، حداکثر استفاده را برای پیشبرد اهداف اسلام و مسلمانان را نکند، بلکه خود در خدمت انسان‌های ظالم و دیکتاتور و خودکامه و مُستبد باشد و باعث گمراهی و بدبختی مسلمانان گردد.

کسی که از حقیقت و روح علم و دانش غافل باشد و خواسته‌ی نهایی خویش را از فراچنگ آوردن جایگاه امام جمعه شدن، دستیابی به جاه و مقام، مال و منال، پست و موقعیت اجتماعی و سیاسی، ارتباط و نزدیکی با اُمراء و فرمانروایان ظلم‌پیشه و دیکتاتور و بزرگداشت ثروتمندان و قدرتمندان متکبر و خودکامه و مراوده با آنان و استفاده از مال حرام آن‌ها به حساب آورد.

کسی که با اهل دنیا و خودکامگان و دیکتاتوران و ظلم‌پیشگان همکاری و همیاری دارد و به هدف گردآوری پول و بهره‌گیری از دنیای آنان، موافق میل و خواسته‌ی آن‌ها، مسایل و احکام را بیان می‌کند و در جلسات تبلیغی خویش در روز جمعه، عقاید و باورهای گمراه کننده و خطرناک و بی‌دینی و بی‌بند و باری را انتشار می‌دهد و به جای تعالیم و دستورات الهی و اوامر و فرامین تابناک نبوی و احکام و آموزه‌های تعالی‌بخش و سعادت آفرین شرعی، مردم را به سوی نظام خودساخته و بی‌اصل و اساس مخلوق، دعوت می‌دهد و موجبات گمراهی خود و دیگران را فراهم می‌آورد.

به راستی امروز نیز، کسانی جایگزین علمای راستین و ربّانی شده‌اند و صدرنشین مجالس گردیده‌اند که شایستگی آن را ندارند و افرادی بر کُرسی اِفتاء، قضاوت، درس، تدریس، خطابت و امامت نشسته‌اند که هیچ نسبتی با علم و دانش و حکمت و فرزانگی ندارند و کسانی به رَتق و فَتق امور دینی می‌پردازند که خود جرثومه‌ی فساد و تباهی‌اند؛ آن‌گاه است که تاریکی‌های بدعت، خرافه، اوهام و خُزَعبلات بر عقل‌ها و دل‌ها مستولی می‌گردد و عوامل گمراهی و ضلالت، ظاهر می‌گردند و علم حقیقی رخت برمی‌بندد و گمراهی همه جا را فرامی‌گیرد و ضلالت و تاریکی و دوران تاریک جاهلیت، دوباره تکرار می‌شود و مردم دسته دسته در پرتگاه گمراهی و ضلالت و جهل و نادانی سقوط می‌کنند.

خداوند، جامعه‌ی اسلامی را از این چالش‌ها، نجات بدهد و شرّ بدخواهان را به خود آن‌ها برگرداند.

۱۴۱۴ - [۱۴] (ضَعِیف)

وَعَنْ عَبْدِ الـلّٰهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: كَانَ النَّبِیُّ ج إِذَا اسْتَوَى عَلَى الْمِنْبَرِ اسْتَقْبَلْنَاهُ بِوُجُوهِنَا. رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ وَقَالَ: هَذَا حَدِیثٌ لَا نَعْرِفُهُ إِلَّا مِنْ حَدِیثِ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ وَهُوَ ضَعِیفٌ ذَاهِبُ الْـحَدِیثِ [۲۷۱].

۱۴۱۴- (۱۴) عبدالله بن مسعود س گوید: هرگاه رسول خدا ج (برای ایراد خطبه) بر فراز منبر قرار می‌گرفتند، ما (مقتدیان)، با صورت‌هایمان بدیشان رو می‌کردیم و رو در روی ایشان قرار می‌گرفتیم.

[این حدیث را ترمذی روایت کرده و گفته است: این حدیث را جز به روایت محمد بن فضل نمی‌شناسیم؛ و او نیز فردی ضعیف به شمار می‌آید که احادیث را به درستی به حافظه‌ی خویش نمی‌سپارد].

شرح: از این حدیث ثابت می‌شود که به هنگام خطبه، مردم به طرف امام متوجه باشند. دیدگاه امام ابوحنیفه، امام شافعی و دیگر ائمه و پیشوایان نیز همین است.

امّا متأخرین می‌گویند: به هنگام خطبه، مردم باید رو به قبله بنشینند؛ زیرا اگر مردم، رو در روی امام بنشینند، در آن صورت به هنگام راست کردن صفوف نماز، در تنگنا قرار خواهند گرفت؛ زیرا پس از آن که امام از خطبه‌ی جمعه فارغ می‌شود و اقامه‌ی نماز جمعه گفته می‌شود، مردم در راست و یکنواخت کردن صفوف، دچار مشکل می‌گردند.

از این رو، از دیدگاه صاحب‌نظران فقهی، باید به برابر کردن صف‌های نماز (که واجب می‌باشد) پرداخت و از مواجه شدن با امام پرهیز و اجتناب نمود.

و عدّه‌ای از علماء و اندیشمندان دینی گفته‌اند: در حدیث عبدالله بن مسعود س منظور از استقبال، مقابل قرار گرفتن جهت امام (جهت قبله) است نه خود امام؛ زیرا اگر مقتدیان به طرف خود امام متوجه باشند، در آن صورت لازم می‌آید که به صورت حلقه بنشینند؛ در حالی که پیامبر ج آن را ممنوع قرار داده است؛ آنجا که روایت شده است: «نهی رسول الله ج عن التحلّق قبل الصلاة یوم الجمعة» (سنن ابوداود، باب التحلّق یوم الجمعة قبل الصلاة؛ «رسول خدا ج از این که قبل از نماز جمعه، به صورت حلقه بنشینند، نهی کرده است». [۲۷۰]- ابوداود ۱/۶۵۷ ح ۱۰۹۲؛ و مسند احمد ۲/۳۵. [۲۷۱]- ترمذی ۲/۳۸۳ ح ۵۰۹.