فصل دوّم
۱۵۱۶ - [۶] (صَحِیح)
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الـلّٰهِ ج یَقُولُ: «الرِّیحُ مِنْ روح الله تَأْتِی بِالرَّحْمَةِ وَبِالْعَذَابِ فَلَا تَسُبُّوهَا وَسَلُوا اللهَ مِنْ خَیْرِهَا وَعُوذُوا بِهِ مِنْ شَرِّهَا». رَوَاهُ الشَّافِعِی وَأَبُو دَاوُدَ وَابْنُ مَاجَهْ وَالْبَیْهَقِیُّ فِی الدَّعَوَاتِ الْكَبِیر [۴۱۶].
۱۵۱۶- (۶) ابوهریره س گوید: از رسول خدا ج شنیدم که میفرمودند: «باد، از رحمت خداوند، نسبت به بندگانش ناشی میشود؛ که گاهی با خود، رحمت و گاهی دیگر، با خود عذاب را به همراه دارد؛ پس به باد دشنام مدهید؛ بلکه از خداوند خیر آن را بخواهید و از شرّ آن به خدا پناه ببرید».
[این روایت را شافعی، ابوداود، ابن ماجه و بیهقی در «الدعوات الکبیر» روایت کردهاند].
شرح: «روح»: به فتح راء، به معنای رحمت خداوند نسبت به بندگانش است. در اینجا، مراد از «رحمت»، باران است؛ زیرا خداوند میفرماید:
﴿ وَهُوَ ٱلَّذِي يُرۡسِلُ ٱلرِّيَٰحَ بُشۡرَۢا بَيۡنَ يَدَيۡ رَحۡمَتِهِۦ ﴾[الأعراف: ۵۷].
«خدا، کسی است که بادها را بشارتدهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش میفرستد».
در این آیه، خداوند بلندمرتبه، برای «باران»، واژهی «رحمت» را به کار برده است.
خداوند در این آیه، نخست میفرماید: «او کسی است که بادها را پیشاپیش باران رحمتش هم چون بشارتدهندهای که از قدوم مسافر عزیزی خبر میدهد، میفرستد؛ بادهایی که از اقیانوسها، برخاسته و ابرهای سنگین بار و پر آب را با خود حمل میکند؛ در این موقع، آنها را به سوی سرزمینهای مرده و خشک و سوزان میرانیم و مأموریت آبیاری این تشنگان را به عهدهی آنها مینهیم و به وسیلهی آن، آب حیاتبخش را در همه جا فرو میفرستیم و به کمک این آب، انواع میوهها را از خاک تیره بیرون میآوریم».
آری، آفتاب بر اقیانوسها میتابد و بخار آب را به بالا میفرستد؛ بخارها متراکم میشوند و تودههای سنگین ابر را تشکیل میدهند و امواج باد، تودههای کوهپیکر ابر را بر دوش خود حمل میکنند و به سوی سرزمینهایی که مأموریت دارند، پیش میروند؛ قسمتی از این بادها که در پیشاپیش تودههای ابر در حرکتند و آمیخته با رطوبت ملایمی هستند، نسیم دلانگیزی ایجاد میکنند که از درون آن، بوی باران حیاتبخش به مشام میرسد؛ اینها در حقیقت، «مُبشّران» (بشارت دهندگانِ) نزول باران هستند؛ سپس تودههای عظیم ابر، دانههای باران را از خود بیرون میفرستند؛ نه چندان درشتند که زراعتها را بشویند و زمینها را ویران کنند؛ و نه چندان کوچکند که در فضا سرگردان بمانند؛ این دانههای باران، آرام و ملایم بر زمین مینشینند و آهسته، در آن نفوذ میکنند و محیط را برای رستاخیز بذرها و دانهها آماده میسازند؛ زمینی که در خشکی میسوخت و شباهت کامل به منظرهی یک گورستان خاموش و خشک داشت، تبدیل به کانون فعّالی از حیات و زندگی و باغهای پر گل و پرمیوه میشود.
«فلاتسبّوها»: باد را دشنام مدهید.
در زندگی، حوادث و بلایا و مشکلات و نابسامانیها، برای انسانها پیش میآید و تغییرات روزگار و زمانه، برخلاف میل و خواستهی انسانها اتفاق میافتد؛ ولی انسانها عادت دارند که هرگاه روزگار، موافق میل آنها نچرخد، آن را مورد سبّ و دشنام قرار میدهند و زمانه را نفرین و لعن میکنند؛ گویا که آنان از روزگار و از خدای روزگار پیمان گرفتهاند که برخلاف آنها نوزد و پیوسته موافق میل و خواستهی آنها باشد؛ آنها نمیدانند که روزگار و زمانه و باد و باران و خورشید و ماه و.. مسخّر و تحت فرمان کسی است که دگرگونی شب و روز به دست اوست.
در حقیقت، خشم بر روزگار و باد، خشم بر کسی است که زمام و اختیار روزگار و باد به دست اوست و تغییرات روزگار و باد در قبضهی قدرت و تصرّف خداوند و مطابق حکمت و نظامی است که اِبداع نموده است؛ نه مطیع مخلوق است و نه به میل او رفتار میکند.
پس نفرین بر روزگار و باد، در حقیقت، نفرین بر آفریدگار و متصّرف و چرخانندهی آنها است.
۱۵۱۷ - [۷] (صَحِیح)
وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ رَجُلًا لَعَنَ الرِّیحَ عِنْدَ النَّبِیِّ ج فَقَالَ: «لَا تَلْعَنُوا الرِّیحَ فَإِنَّهَا مَأْمُورَةٌ وَأَنَّهُ مَنْ لَعَنَ شَیْئًا لَیْسَ لَهُ بِأَهْلٍ رَجَعَتِ اللَّعْنَةُ عَلَیْهِ». رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ وَقَالَ: هَذَا حَدِیثٌ غَرِیبٌ [۴۱۷].
۱۵۱۷- (۷) عبدالله بن عباس س گوید: مردی در حضور رسول خدا ج باد را نفرین کرد؛ آن حضرت ج فرمودند: «باد را نفرین نکنید؛ زیرا، آن، (از ناحیهی خدا) مأمور و دستور یافته است؛ و هر کس؛ چیزی را نفرین کند که در خورِ لعن و نفرین نباشد، در آن صورت، لعن و نفرین، به خود او بازمیگردد».
[این روایت را ترمذی روایت کرده و گفته است: این، حدیثی غریب است].
۱۵۱۸ - [۸] (صَحِیح)
وَعَنْ أُبَیِّ بْنِ كَعْبٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «لَا تَسُبُّوا الرِّیحَ فَإِذَا رَأَیْتُمْ مَا تَكْرَهُونَ فَقُولُوا: اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُكَ مِنْ خَیْرِ هَذِهِ الرِّیحِ وَخَیْرِ مَا فِیهَا وَخَیْرِ مَا أُمِرَتْ بِهِ وَنَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ هَذِهِ الرِّیحِ وَشَرِّ مَا فِیهَا وَشَرِّ مَا أُمِرَتْ بِهِ». رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ [۴۱۸].
۱۵۱۸- (۸) ابی بن کعب س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «به باد، دشنام مدهید؛ پس هرگاه چیزی را مشاهده کردید که آن را ناپسند میشمارید، بگویید:
«اللهمّ انّا نسألك من خیر هذه الریح وخیر ما فیها وخیر ما اُمرتْ به؛ ونعوذبك من شرّ هذه الریح وشرّ ما فیها وشرّ ما اُمرتْ به».
«بار خدایا! من، خیر این باد و خیر هر آنچه که در آن است و خیر آنچه که به آن فرمان داده شده است را از تو میخواهم؛ و از شرّ این باد و شرّ آنچه که در آن است و شرّ آنچه که بدان فرمان داده شده است، به تو پناه میبرم».
[این روایت را ترمذی روایت کرده است].
۱۵۱۹ - [۹] (ضَعِیف جدا)
وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: مَا هَبَّتْ رِیحٌ قَطُّ إِلَّا جَثَا النَّبِیُّ ج على رُكْبَتَیْهِ وَقَالَ: «اللَّهُمَّ اجْعَلْهَا رَحْمَةً وَلَا تَجْعَلْهَا عَذَابًا اللَّهُمَّ اجْعَلْهَا رِیَاحًا وَلَا تَجْعَلْهَا رِیحًا». قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فِی كِتَابِ الـلّٰهِ تَعَالَى: [إِنَّا أرسلنَا عَلَیْهِم ریحًا صَرْصَرًا]
و [أرسلنَا عَلَیْهِم الرّیح الْعَقِیم]
[وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاح لَوَاقِح]
و [أَن یُرْسل الرِّیَاح مُبَشِّرَات]
رَوَاهُ الشَّافِعِی وَالْبَیْهَقِیّ فِی الدَّعْوَات الْكَبِیر [۴۱۹].
۱۵۱۹- (۹) عبدالله بن عبّاس س گوید: هیچگاه باد تندی نمیوزید، مگر آن که رسول خدا ج در پیشگاه خداوند بلند مرتبه به زانو میافتادند و چنین دعا میکردند:
«اللهمّ اجعلها رحمة ولا تجعلها عذاباً؛ اللهمّ اجعلها ریاحاً ولا تجعلها ریحاً».
«بار خدایا! این باد را مایهی رحمت قرار بده نه مایهی عذاب؛ و آن را بادی قرار بده که با خود، رحمت به همراه داشته باشد؛ نه عذاب»!.
آنگاه عبدالله بن عباس س (در تأیید این که در قرآن کریم، واژهی «ریح» برای بادهای عذاب؛ و واژهی «ریاح» برای بادهای رحمت به کار رفته است،) گوید:
در کتاب خداوند بلند مرتبه، این آیات (در مورد «ریح» - برای عذاب - و «ریاح» - برای رحمت،) وجود دارد؛ آنجا که خداوند میفرماید: ﴿ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمۡ رِيحٗا صَرۡصَرٗا ﴾[القمر: ۱۹] «تندبـاد وحـشتناک و سـردی را (که هفـت شب و هشت روز ادامه داشت) بر آنان وزان و روان کردیم».
﴿...أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمُ ٱلرِّيحَ ٱلۡعَقِيمَ ﴾[الذاریات: ۴۱]. «آنگاه که تندباد بیخیر و برکتی (که مرگ و نابودی قوم عاد را به همراه داشت) به سوی ایشان وزان کردیم».
﴿ وَأَرۡسَلۡنَا ٱلرِّيَٰحَ لَوَٰقِحَ ﴾[الحجر: ۲۲]. «و بادها را برای تلقیح (ابرها و بارور ساختن آنها) به وزیدن میاندازیم».
و ﴿...أَن يُرۡسِلَ ٱلرِّيَاحَ مُبَشِّرَٰتٖ... ﴾[الروم: ۴۶]. «خداوند بادها را به عنوان مژدهرسان (به نعمتهای گوناگون، همچون نزول باران و تلقیح گیاهان و تکان دادن آبهای فراوان و تغییر هوا و غیره) میفرستد».
[این روایت را شافعی و بیهقی در «الدعوات الکبیر» روایت کردهاند].
شرح: در برخی از آیات قرآن، همانند آیات ۱۹ سورهی قمر و ۴۱ سورهی ذاریات، به بادی که مایهی تباهی و نابودی گروهی از انسانهای پیشین شده است، به «ریح» تعبیر شده است؛ و در برخی دیگر از آیات - همانند آیات ۲۳ سورهی حجر و ۴۶ سورهی روم - به بادی که وسیلهی رحمت الهی برای تعدادی از بندگان خدا شده است، به «ریاح» تعبیر گردیده است؛ از این رو؛ رسول خدا ج نیز به هنگام وزیدن بادهای تند، چنین دعا میکردند:
«اللهمّ اجعلها ریاحاً ولا تجعلها ریحاً»؛ «بار خدایا! باد رحمت باشد، نه باد عذاب و تباهی».
۱۵۲۰ - [۱۰] (صَحِیحٌ)
وَعَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: كَانَ النَّبِیُّ ج إِذَا أَبْصَرْنَا شَیْئًا مِنَ السَّمَاءِ تَعْنِی السَّحَابَ تَرَكَ عَمَلَهُ وَاسْتَقْبَلَهُ وَقَالَ: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا فِیهِ» فَإِنْ كَشَفَهُ حَمِدَ الله وَإِن مطرَت قَالَ: «اللَّهُمَّ سَقْیًا نَافِعًا». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ وَالنَّسَائِیُّ وَابْنُ مَاجَه وَالشَّافِعِیّ وَاللَّفْظ لَهُ [۴۲۰].
۱۵۲۰- (۱۰) عایشه ل گوید: روش پیامبر ج بر آن بود که هرگاه در آسمان، ابری را مشاهده میکردند، به هر کاری که مشغول بودند، آن را رها میکردند و رو به ابر مینمودند و این دعا را میخواندند:
«اللهمّ انّی اعوذ بك من شرّ مافیه».
«بار خدایا! از شرّ آنچه در این ابر وجود دارد، به تو پناه میبرم».
آنگاه، اگر آن ابر، از صفحهی آسمان به کنار میرفت و آسمان صاف و بیابر میشد، سپاس و ستایش خدای را به جای میآوردند؛ و اگر چنانچه از آن ابر، بارانی فرو میریخت، این دعا را با خود زمزمه مینمودند:
«اللهم سقیاً نافعاً».
«بار خدایا! این باران را بارانی سودبخش و سیرابکننده و مفید و نافع بگردان».
[این حدیث را ابوداود، نسایی، ابن ماجه و شافعی روایت کردهاند؛ و لفظ حدیث، از آنِ شافعی است].
۱۵۲۱ - [۱۱] (ضَعِیف)
وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ أَنَّ النَّبِیَّ ج: كَانَ إِذَا سَمِعَ صَوْتَ الرَّعْدِ وَالصَّوَاعِقَ قَالَ: «اللَّهُمَّ لَا تَقْتُلْنَا بِغَضَبِكَ وَلَا تُهْلِكْنَا بِعَذَابِكَ وَعَافِنَا قَبْلَ ذَلِكَ». رَوَاهُ أَحْمَدُ وَالتِّرْمِذِیُّ وَقَالَ: هَذَا حَدِیثٌ غَرِیبٌ [۴۲۱].
۱۵۲۱- (۱۱) عبدالله بن عمر س گوید: هرگاه رسول خدا ج صدای رعد و برق را میشنیدند، این دعا را میخواندند:
«اللهمّ لاتقتلنا بغضبك ولا تُهلکنا بعذابك وعافنا قبل ذلك».
«بار خدایا! ما را با خشم خویش، نابود مگردان و با عذابت، هلاک مکن و ما را پیش از (شرّ و زیان) آن، حمایت کن و در پناه خویش بدار».
[این حدیث را احمد بن حنبل و ترمذی روایت کردهاند؛ و ترمذی گفته است: این، حدیثی غریب است].
شرح: «رعد»: بانگ ابر؛ غرّش ابر؛ صدایی که از برخورد دو تودهی ابر، با بار الکتریکی متفاوت به وجود میآید.
«الصواعق»: جمع «صاعقه»: آذرخش آسمان که بر اثر برخورد دو تودهی ابر، بارهای الکتریکی متفاوت مثبت و منفی به وجود میآید، همانگونه که از برخورد سر دو سیم برق، جرقه تولید میشود و به اصطلاح تخلیهی الکتریکی صورت میگیرد. و به عبارت دیگر، «صاعقه» جرقهی عظیم الکتریسیته است که در میان قطعهی ابری که بار مثبت دارد با زمین که بار منفی دارد ایجاد میشود و معمولاً به نوک کوهها، درختان و هر شیء مرتفع، و در بیابانهای مسطح به انسانها و چهارپایان میخورد، و حرارت آن به قدری زیاد است که هر چیزی در میان آن قرار گیرد، تبدیل به خاکستر میشود و صدای مهیب و زمین لرزهی شدیدی را در همان نقطه به همراه دارد (و به همین جهت است که گاهی صاعقه را به «مرگ» و گاه به «آتش» اطلاق میکنند، چرا که آتش یا مرگ و یا عذاب به همراه دارد)
و خداوند عزوجل گروهی از اقوام سرکش و ستمکار و کافر و چندگانهپرست را به وسیلهی همین صاعقهها مجازات و عذاب کرد.
[۴۱۶]- ابوداود ۵/۳۲۸ ح ۵۰۹۷؛ ابن ماجه ۲/۱۲۲۸ ح ۳۷۲۷؛ و مسند احمد ۲/۲۵۰. [۴۱۷]- ابوداود ۵/۲۱۲ ح ۴۹۰۸؛ و ترمذی ۴/۳۰۹ ح ۱۹۷۸. [۴۱۸]- ترمذی ۴/۵۲۱ ح ۲۲۵۲؛ و مسند احمد ۵/۱۲۳. [۴۱۹]- مسند امام شافعی ص ۱۸۱. [۴۲۰]- ابوداود ۵/۳۳۰ ح ۵۰۹۹؛ نسایی ۳/۱۶۴ ح ۱۵۲۳؛ ابن ماجه ۲/۱۲۸۰؛ و مسند احمد ۶/۱۹۰. [۴۲۱]- ترمذی ۵/۵۰۳ ح ۳۴۵۰؛ و مسند احمد ۲/۱۰۰.