آنگاه که نسیم ایمان وزید

فهرست کتاب

هجرت

هجرت

روز دوشنبه ۷ جمادی الآخرة ۱۲۴۱هـ.ق = ۱۷ ژانویه ۱۸۲۶م وطن خویش رای بریلی را، وداع فرمودند، ایشان برای رسیدن به شمال غربی هند، ایالت‌های متحده «مالوه»، «راچپوتانه»، «ماروار»، «سند»، «بلوچستان»، «افغانستان» رودها و باتلاق‌های بزرگ و زیادی را طی نمودند، که همین طی مسافت و سفر طویل، بنفس خود، یک جهاد بزرگی بود. در بعضی جاها با کمبود آب، غذا، خستگی طول راه، گردنه‌های سخت، خطرات راه‌زنان، شدت عطش و گرسنگی، که با اقوام مناطق، زبان‌های بیگانه و ناآشنا و مزاج‌های نرم و گرم برخورد داشتند. علاوه براین، تحت تعقیب قرار گرفتن، بازجویی، تحقیق و تفحص‌های بین راهی، از اشراف، نجیب‌زادگان، سادات، علماء، مشایخ، امیرزادگان و جوانان ناز پرورده و ثروتمند نیز شریک لشکرشان بودند و در کنار آن‌ها تعدادی نحیف، لاغر، خشکیده، ژولیده بودند که سرشار از عشق و شور و جهاد بودند. آمار کل قافله شش صد نفر بود.

اولین منزلگاه ایشان «دلمئو» بود. سپس به «فتح پور» «بانده»، «جالون» یا «گوالیار»، «تونک: تشریف بردند. مردم هر محل از ایشان استقبال نمودند و با ارادت بیعت می‌کردند. در «گوالیار» مهاراجه را، شرف حضور بخشیدند. مهاراجه هدیه‌ای تقدیم کردند. از «گوالیار» به «تونک» تشریف بردند. نواب «تونک» آقای امیرخان (کسی که سید آقا قبلاً شش سال در لشکر ایشان مانده بودند) با گرمی استقبال کردند و تا مسافت طولانی وی را بدرقه کردند. از «تونگ» به «اجمیر» و «پالی» و سپس با طی صحرای سخت و دشوار ماروار به «حیدرآباد سند» رسیدند. در طول راه، هزار نفر از مرد و زن بیعت کردند و تعداد زیادی با ایشان همسفر شدند.

در آن دوران «سند» در اختیار حکام خودمختار محلی بود، که تعدادی از خانواده‌ها در مناطق مختلف، حکومت می‌کردند و در محدوده‌ی آن‌ها صدها هزار نفر از جنگجویان مبارز، زندگی می‌کردند. علاوه بر این، تعداد زیادی از مشایخ آنجا، زندگی می‌کرد که اهالی «سند» پیرو، مرید و مقلدشان بودند. همه‌ی این‌ها، سید آقا را به گرمی استقبال کردند و قول پشتیبانی دادند. والی «حیدرآباد» آقای میرمحمد و معمتدین و مشایخ با آغوش باز، ایشان را پذیرا شدند.

پس از یک هفته اقامت در «حیدرآباد» ایشان به «پیرکوت» رفتند و دو هفته آنجا ماندند و سپس به «شکارپور» رفتند با سران و مشایخ سند ملاقات فرمودند. بعد از «شکارپور» با توقف‌های متعدد و دعوت مردم به جهاد، به شهرهای «چهتر باگ» و «دادهر» رسیدند.

در تمام این مناطق علماء، عارفان و مردم عادی، برای عرض ادب و زیارت ایشان مشرف شدند. ایشان علاوه بر کل این منطقه، از تنگه‌ی سخت و خطرناک «دره بولان» رد شدند. این دره‌ای است طبیعی که آفریننده‌ی آن، آن را برای فاتحان بلند همت، مسافران خستگی ناپذیر در یک رشته کوهی طولانی قرار داده است، که هند را از افغانستان جدا می‌کند. باگذشتن از «دره‌ی بولان» به شهر شال «کویته فعلی» رسیدند. امیر شال اظهار ارادت کرد و علما بیعت کردند.