جامعهی پرتحرک اسلامی
در هند از مدتی فریضه حج متروک شده بود. برخی از علماء که بیشتر در علوم عقلی اشتغال و انهماک(تلاش) داشتند، بر مبنای اینکه سفر دریا توسط کشتیهای بادبانی و بدون موتور خالی از خطر نیست و با شرط ﴿مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا﴾ تضاد دارد، رسماً برای عفو و عدم فرضیت حج فتوی داده بودند. اما برای کسانی که غیرت و فراست ایمانی داشتند و راسخ فی العلم بودند، محرز بود که این تحریف بزرگ دینی و فتنهای عظیم است. اگر آن را در نطفه خفه نکنند، بعدها ریشهکن کردن آن، خیلی مشکل خواهد شد و برای احیای مجدد این فریضهی عظیمالشأن دینی و رکن مهم اسلامی بدون تجدید بنا و جهاد، غیرممکن خواهد شد و این دژ محکم اسلام چنان شکافی برخواهد داشت که پر کردن آن مقدور نخواهد شد.
کما اینکه، هر دو یاران سید آقا جناب مولانا عبدالحی برهانوی و مولانا محمد اسماعیل صاحب، از طریق علمی و عملی برای انسداد این فتنه، تلاش بیدریغی آغاز کردند.
آنگاه سیدآقا برای حرکت به سفر حج رسماً اعلامیه پخش کردند و نامهها و بخشنامههای رسمی، برای افراد فرستادند و به مناطق مختلف هیأتهای متعددی فرستادند. حتی مخارج سفر عازمین به حج را شخصاً به ذمه گرفتند. در آن واحد در کل کشور، این خبر پخش شد که سیدآقا عازم حج هستند و مردم را نیز به این کار دعوت میدهند. با این فعالیت و تشویق، شرارهی عشقی که در دل مردم زیر خاکستر دفن بود، شعلهور گردید، افراد ضعیف النفس هم، همتشان بلند شد. خیلیها در عشق حج، زمین، مزرعه، باغ و یا چیزی داشتند، میفروختند و زاد راه را، آماده میکردند، ایمانی جدید در بین مؤمنین جرقه زد. نامهها، گروهها میرسیدند. روزی نبود که گروه جدیدی لبیک گویندگان به ندای خلیل÷ اعلام آمادگی نکنند. بالاخره روزی رسید که در آخرین روز ماه شوال روز دوشنبه (سال ۱۲۳۶هـ.ق) با جمعیتی چهارصد [۶] نفری حضرت سیدآقا از تکیه حرکت فرمودند. پس از عبور از رودخانه سیئی [۷] ساحل بعدی آن جایی که مردم جمع و منتظر بودند، جهت تودیع و تجدید بیعت آنها توقف کوتاهی فرمودند. سپس به سوی لمئو [۸] حرکت فرمودند، میخواستند از آنجا تا کلکته به وسیلهی کشتی سفر کنند، روز حرکت از شهر خویش، جمعیت همراه چهارصد نفر بود.
این قافله در واقع مدرسهای سیار و لشکر نظامی متحرک بود، محیطی کاملاً اسلامی، که در آن علماء به ارشاد و موعظه و مردم عادی به یادگیری احکام و آداب اسلامی و شرعی سرگرم بودند، کلیهی افراد قافله برای تحمل سختیهای سفر و سرد و گرم راه آمادگی داشتند، در هر ناگواری و مشکل، شاکر و ذاکر خدا بودند. گاهی زیر گبار باران، گاهی آفتابسوزان، با تلاق و گل و لای، گذر از نهرها، اگر کسی لیز میخورد با لبخند، شکر خدا میگفت که خدایا: در راه توبه زمین افتادم، امیدوارم کفارهی لغزشها و خطاهای گذشتهام قرار بگیرد، و یکی با زبان حال این شعر حافظ شیرازی/ را میخواند:
در بیابان گر ز شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
پس از گذشت چهار روز، هنگامی که قافله، مسافتی را طی کرده بود یک شب پس از نماز عشا، سید آقا فرمودند: برادران! شما چند روز است که مواعظ مولانا عبدالحی را میشنوید، حالا چند کلمه بنده را نیز پس از نماز صبح، گوش کنید.
همه پس از نماز تجمع کردند، آنگاه سیدآقا فرمودند: «برادران! اگر شما خانه و کاشانه را ترک کردهاید به نیت ادای حج و عمره و به این منظور حرکت کردهاید که حق تعالی از شما راضی گردد، پس باید بین خودتان چنان وحدت و رفتاری داشته باشید که گویا همهی شما فرزندان خوشبخت یک پدر و مادرید، راحتی تک تک همراهان را، راحتی خویش و ناراحتی هرکس را ناراحتی خویشتن بپندارید و به کارها هریک دیگری را بدون اخم یاری کنید، از خدمت و کمک همدیگر نباید شرم کنید. بلکه آن را افتخاری بدانید. همین کارها عامل رضایت الله تعالی است. هنگامی که شما چنین اخلاقی داشته باشید، مردم به همراهی شما علاقهمند میشوند و شرکت خواهند جُست.
بر الله توکل کامل داشته باشید، رزاق مطلق و حاجت روای برحق همان پروردگار یگانه است، بدون اذن و توفیق او احدی به کسی چیزی نمیتواند بدهد.
من از لطف و عنایت الهی کاملاً اطمینان دارم که حق تعالی در این سفر توسط بنده، صدها هزار نفر را هدایت خواهد فرمود، هزاران نفر از کسانی که به دریای شرک و کفر، گناه و خطا غرقاند و از شعایر و احکام اسلامی کاملاً ناآگاهند، موحد کامل و پرهیزگار خواهند گرفت. من بدرگاه الهی برای مردم هند خیلی التماس و زاری کردهام که بارالها: راه خانهی کعبهی تو از مسیر هند بسته شده است، هزاران سرمایهدار فقط با این فریب نفس که راه ناامن است محروم از حج مردهاند و هزاران پولدار دیگر هنوز هم بخاطر همین وسوسه به تنبلی گرفتارند، الها، با لطف و رحمتت چنان راهی باز کن که هرکس تصمیم گرفت بدون ترس و واهمه بتواند سفر کند و از این نعمت عُظمی نباید محروم بماند. حق تعالی این دعای مرا پذیرفتهاند و فرمودهاند که پس از برگشت شما از این حج، این راه را برای عموم مردم باز خواهیم گذاشت، بنابراین هر برادر مسلمانی که زنده بماند این وضع را با چشم خودش خواهد دید».
کما اینکه همین طور شد، به برکت سفر ایشان چنان راهی برای سفر حج باز شد که سال به سال تعداد زایرین اضافه میشد و موضوع ترک حج بصورت داستانی کهنه، باقی ماند که جای آن اکنون فقط در گوشهای از اوراق تاریخ است.
[۶] پس از رسیدن به کلکته این جمعیت به تعداد هفتصد نفر رسید که حضرت با خود برد. [۷] این رودخانهای است که درست پائین پای مسجد حضرت شاه علم الله/ جاری است، این رود از شهرستان «هردوئی» سرچشمه میگیرد و به مسیر رای بریلی، پرتاب گره و جونپور رد شده به گنگ میریزد. [۸] یکی از بخشهای شهرستان رای بریلی و قریه تاریخی است که روی تپهای در کنار رود گنگ قرار دارد.