گریه برای حسینس
احمد: میبینم که بعد از رفتن به حسینیه رنگ چهرهات تغییر کرده است، و غم و افسردگی بر زندگیات سایه افکنده است.
محمد: هر کس فاجعهای را که برای حسینسپیش آمده به یاد بیاورد باید از غم و ناراحتی دلش پاره شود.
احمد: اما قرنها از این اتفاق گذشته است، چرا همواره آن را تازه میکنید؟
محمد: غمگین شدن و همچنین گریه کردن جایز است، و وقتی پسر پیامبر جوفات یافت پیامبر اشک ریخت و همچنین به خاطر وفات حمزه و دیگر اصحاب گریه کرد، پس آیا مصیبتی بزرگتر از واقعهای که برای ابا عبدالله÷پیش آمد هست؟!
احمد: ناراحت شدن و گریه کردن فقط تابع عاطفه و احساسات نیستند بلکه طبق رهنمود نبوی آنها را مهار کردن است.
محمد: چطور؟
احمد: ناراحت و عزا داری به خاطر از دست دادن عزیز و خویشاوند تا سه روز جایز است، و زن وقتی شوهرش را از دست میدهد تا مدت معلومی عدهاش را میگذراند، و کیفیت گریه کردن را پیامبر جبرای ما بیان کرده و وقتی پسرش ابراهیم وفات یافت گفت: «دل ناراحت میشود و از چشم اشک میریزد، و ما چیزی نمیگوییم جز آنچه مورد رضای خداست، و ما از جدایی تو ای ابراهیم ناراحت هستیم».
و هیچ گاه نشنیده و نخواندهایم که پیامبر در سالگرد وفات عمویش یا همسرش خدیجه یا حمزه و یا دیگر اصحاب گریه کند.!
محمد: اگر من برای حسین گریه کنم چه عیبی هست؟
احمد: روز عاشورا روزی است که خداوند موسی را از شرّ فرعون نجات بخشید بنابراین پیامبر جدستور داد تا روز عاشورا روزه گرفته شود و روز نهم را به آن اضافه کرد تا با یهودیان مخالفت نماید، و تقدیر الهی چنین بود که حسینسدر این روز کشته شود، و این اتفاق یک امر تقدیری بود و هیچ حکم شرعی در آن نیست و مسلمان از تقدیر شرعی پیروی میکند نه از تقدیر تکوینی که هیچ امر و نهی در آن نیست، پس چه کسی ما را دستور داده که هر سال در روز وفات حسین عزداری کنیم. و روزه گرفتن در این روز در کتابهای شیعیان بیان شده است: طوسی در [الإستبصار ۲/۱۳۴] و حر عاملی در [وسائل الشیعة ۷/۳۳۷] از ابا عبدالله÷روایت کرده که او از پدرش علیسروایت میکند که فرمود: روز عاشورا را روزه بگیرید، و نهم و دهم را روزه بگیرید که گناهان یک سال معاف میشوند.
و از ابی الحسن÷روایت شده که گفت: «پیامبر جروز عاشورا را روزه گرفت». و جعفر از پدرش÷روایت میکند که گفت: «روزه گرفتن در روز عاشورا کفارۀ گناهان یک سال است».
محمد: چه کسی به شما گفته که شیعیان در این روز روزه نمیگیرند وبا انجام عبادت به خدا تقرّب نمیجویند؟
احمد: وقت روزه معلوم است و از طلوع فجر آغاز میشود و تا غروب ادامه دارد، و این روزه نیست که تا ظهر چیزی نخوریم و بعد بهترین غذاها را صرف کنیم و بگوییم امروز برای حسین ناراحت هستم.
محمد: شما چرا این مسأله را سخت میگیرید و حال آن که من میدانم که این سبب منکری نمیشود؟
احمد: مخالفتهایی که با شریعت در این روز انجام میشود بر هیچ عاقلی پوشیده نیست این مخالفتها عبارتند از:
۱- جیغ زدن و نوحه سرایی کردن
۲- پاره کردن گریبان و زدن به سر و صورت
۳- زدن خود با زنجیر و شمشیر و خونین کردن بدن
۴- غلو و افراط کردن در ستایش حسینسدر این روز،
۵- لعنت کردن و ناسزا گفتن و تکفیر اصحاب
۶- روزه نگرفتن در این روز و تشویق مردم به خوردن و روزه نگرفتن با اینکه روزه گرفتن در این روز سنت است.
۷- کاشتن تخم کینهورزی و دشمنی در دل مردم عوام که سبب از بین رفتن وحدت دینی و ملی میشود.
۸- حرام قرار دادن ازدواج در این روز، و همچنین زن و مرد در این روز نباید باهم باشند و ...
همه این چیزها مشخص هستند و همه آن را میدانند.
محمد: اما اتفاقی که برای حسین÷افتاده است چنان ناراحت کننده است که دل انسان را پاره میکند و این بزرگترین مصیبتی است که برای مسلمین پیش آمده است.
احمد: بزرگترین مصیبتی که مسلمین به آن مبتلا شدند از دست دادن پیامبر جاست چنانکه در حدیث ابن عباس آمده که پیامبر جآمده که گفت: «هر گاه فردی از شما به مصیبتی گرفتار آمد باید مصیبت از دست دادن مرا به یاد بیاورد، زیرا که از دست دادن من بزرگترین مصیبت است» دارمی و مالک.
و چنانکه شاعر میگوید:
أصبر لکل مصیبة وتجلد
وأعلم بان المرء غیرمخلد
برای هر مصیبتی صبر کن و قوی باش و بدان که انسان همیشه زنده نمیماند
فإذا ذکرت مصیبة تسلوبها
فأذکر مصائبك بالنبي محمد
هر گاه به یاد مصیبتی افتادی و ناراحت شدی مصیبت از دست دادن محمد پیامبر را به یاد بیاور.
محمد: میترسم از سخن تو این استنباط شود که وفات حسین÷هیچ تاثیری در ما ندارد!
احمد: حسینسریحانه پیامبر جو سردار جوانان اهل بهشت است، و او مظلومانه کشته شد و جایش در بهشت فردوس است و این موضوع گفتگوی ما نیست، بلکه اساس گفتگو و بحث ما این است که چه کسی منکراتی را که امروزه انجام میشود جایز قرار داده و به انجام آن فتوا داده است، و حال آن که در کتابهای شیعی از این کارها نهی شده است، و از جمله کتابهایی که این امور را منکر دانسته و از آن نهی کردهاند میتوان به کتابهای ذیل اشاره کرد:
مجلسی در [بحار الأنوار ۸۲/۱۰۳] بیان کرده که: «نوحهسرایی از کارهای جاهلیت است».
و ابن بابویه قمی در [من لا یحضره الفقیة ۲/۲۷۱] میگوید: «از سخنان مختصر و کوتاه و بینظیر پیامبر یکی این است: «نوحه سرایی از اعمال جاهلیت است».
پس بنابراین هر کس در این مجالس حضور بهم رساند و این کارها را نکند باز هم گناهکار است.
محمد: آیا اگر کسی به سر و صورت خود نزد و نوحهسرایی نکند و فریاد واویلا سر ندهد باز هم گناهکار است!
احمد: اگر در چنین مجالسی شرکت کند ولی مردم را نصحیت، و آنان را به راه درست راهنمایی نکند، گناهکار است، محدث حر عاملی در [وسائل الشیعة ۲/۹۱۵] از امام صادق روایت شده که او از پدرش روایت میکند که فرمود: «پیامبر خدا از بلند کردن صدا به هنگام مصیبت نهی کرد و از نوحه سرایی و گوش دادن به آنها نهی نمود».
پس چرا اینها دوست دارند با پیروی از اعمال جاهلیت خود را همانند آنها قرار دهند و رهنمود پیامبر محمد جرا رها کنند، بلکه چنین عزا داریهایی در قلب فرزندان ما جز کینه و تفرقه و گریزان شدن از همدیگر و ایجاد شکاف در جامعه چیزی دیگر از خود به جای نمیگذارد، و با یاد آوری زخم، زخم التیام نمییابد بلکه تازه میشود، آیا باید تقوای الهی را پیشه کنیم و بهترین رهنمود را پیروی کنیم یا برخی از بیخردان را بگذاریم تا کشتی وطن را با چنین مخالفتهایی غرق کنند؟!