گفتگویی آرام و مفید بین محمد و احمد

معاویه و یزید

معاویه و یزید

احمد: سخن گفتن در مورد عدالت اصحاب ما را به سوی بحث و مناقشه در مورد اینکه بعضی از شیعیان اصحاب را ناسزا می‌گویند سوق می‌دهد.

محمد: ولی برادران شیعه فقط از کسانی اظهار بیزاری می‌کنند که مستحق ناسزا و نفرین هستند به خصوص کسانی که بر اهل بیت تجاوز کرده‌اند مانند یزید و پدرش.

و در فتح الباری آمده که امام احمد بن حنبل را در مورد علی و معاویه پرسیدند او گفت: «علی دشمنان زیادی داشت و دشمنانش هر چند به دنبال عیبی برای او گشتند عیبی نیافتند بنابراین کسی را که با او جنگیده بود تعریف و تمجید کردند تا اینگونه علیه علی توطئه کنند».

امام احمدبن حنبل با این سخن اشاره به این می‌نماید که فضائلی که برای معاویه به دروغ بیان می‌کنند حقیقت نداشته است، یعنی این توطئه دشمنان علیسبوده است.

احمد: یکی از مشکلات هر بحث و گفتگو این است که در قضایای شرعی از احساسات و عواطف استفاده می‌شود، علامه ابن حجر عقلانی شارح بخاری این روایت را ذکر کرده تا دلیل کسی را که می‌گوید: برای معاویه فضایلی بیان نشده است را باطل کند ، او بعد از این بلافاصله می‌گوید: بخاری در این ترجمه می‌گوید: «باب ذکر معاویهس» و نگفته باب در بیان ذکر فضیلت و مناقب معاویه، چون در حدیث باب فضیلتی برای آن ذکر نشده است.

چنان‌که شهادت دادن ابن عباس به فقه معاویه و به اینکه او از اصحاب پیامبر بوده است نشانگر فضیلت زیادی است. و ابن حجر این جمله را در شرح حدیث «معاویه یک رکعت وتر می‌خواند و ابن عباس گفت اشکال ندارد او فقیه است» بیان کرده است. [فتح الباري ۷/۱۳۱] بنابراین شارح بخاری مقوله گذشته را که تو بیان کردی تایید نمی‌کند چون احادیث صحیحی در مورد امیر المؤمنین معاویهسوارد شده است.

محمد: روایاتی که کارهای معاویه و پسرش را، با علی و فرزندش بیان میکند برای هر مسلمان آشکار است..

احمد: باید آنچه را که گفته می‌شود که معاویه و پسرش انجام داده‌‌اند با دقت به صورت ذیل بررسی کرد:

۱- معاویه در دوران امیر المؤمنین عمرسامیر شام بود و تا دوران خلافت علیساز مقامش عزل نشد.

۲- آیا ثابت شده که معاویه قبل از خلافت علی کارهای بدی می‌کرده که به ایمانش طعنه وارد می‌شده است؟

۳- علت اختلاف معاویه با علیسچه بود؟ آیا آن‌ها در یکی از ارکان اسلام باهم اختلاف داشتند یا در مسائلی اجتهادی باهم اختلاف نظر داشتند؟

۴- اگر آن دو در اموری اختلاف داشتند که امیر المؤمنین علی نمی‌توانست از آن دست بکشد پس چرا حسن ‌بن علی کاری دیگر غیر از آنچه پدرش به خاطر آن جنگیده بود کرد؟ و در این صورت حسن با میل خودش امر مهمی را ترک گفته است.

۵- چرا پیامبر امانت نوشتن وحی را که بزرگ‌ترین امانت بود به معاویه سپرد؟

محمد: انسان تغییر می‌کند و هر گاه دنیا را دوست داشته باشد و بدان مایل باشد بر خلاف باطن خود در ظاهر چیزی دیگر نشان می‌دهد و این را ما کاملاً در فرزند معاویه یزید مشاهده می‌کنیم.

احمد: سخنانی را که دلیلی ندارند و فقط گمان هستند باید رها کنیم چون سبب می‌شوند ما دچار سوء تفاهم شویم، معاویهسبیش از سی سال زمامدار شام بوده است و شامی‌ها دارای حکمت و نظر بودند، و مانند اهل کوفه نبودند که طبق روایتی که در [الإحتجاج طبرسي ۲/۲۹۰] آمده حسن ‌بن علی می‌گوید: «سوگند به خدا به نظرم معاویه برای من از این‌هایی که ادعا می‌کنند که شیعه من هستند بهتر است، این‌ها خواستند مرا بکشند و کالایم را دزدیدند سوگند به خدا اگر از معاویه عهدی بگیرم که با آن خون خود و خانواده‌ام را حفاظت کنم بهتر از آن است که این‌ها مرا بکشند و اهل بیت و خانواده‌ام از بین بروند». و اختلاف امری طبیعی است که بین برادران در یک خانه پیش می‌آید.

چه برسد به اینکه افراد با فتنه‌ای روبرو شوند که اصحاب هیچ گاه مانند آن را ندیده بودند، و آن فتنه کشته شدن امیر المؤمنین عثمان بود که در مورد راه حل این فاجعه در میان اصحاب دیدگاه‌‌های مختلفی داشتند.

محمد: نظر شما در مورد کسی که به کشتن سردار جوانان اهل بهشت فرمان داده و اهل بیت پیامبر را در کربلا مورد اهانت قرار داده است چیست؟ آیا ما در برابر این عمل زشت سکوت اختیار کنیم؟

احمد: آنچه در زمان یزید اتفاق افتاد و کاری که لشکریان او انجام دادند او را مورد ملامت و سرزنش قرار می‌دهد به خصوص که او کسی را از لشکریانش مجازات نکرد، اما این سؤال اذهان را به خود مشغول می‌کند که:

۱- پیامبر جاز کشته شدن نوه‌اش حسین و همچنین از کشته شدن علی خبر داد، و همچنین از آشتی که حسین بین مسلمین برقرار می‌کند خبر داد، پس لعنت فرستادن بر همه بنی امیه در هر سال چیست؟ و حال آن که در میان آن‌ها کسانی هستند که هیچ جرمی در حق علی مرتکب نشده‌‌اند؟

۲- روایت صحیحی که ثابت کند که لشکر یزید برای کشتن حسینسفرستاده شده بود کجاست؟ و آیا حمایت کردن دولت از فتنه و غوغا‌ها به خصوص اگر از طرف اهل کوفه در عراق باشد جای اعتراض دارد؟

۳- با اینکه پیامبر جاز کشته شدن حسین خبر داده است چرا ما را به انجام کار مشخصی بعد از کشته شدن حسین امر نکرد؟

آیا ما حسین را بیشتر دوست داریم یا پیامبر ج؟ آیا ما بهتر می‌دانیم که بعد از چنین اتفاقاتی چه کارهایی بکنیم؟

۴- حسینسچنان‌که پیامبر جخبر داده از اهل بهشت است، پس چرا ما همواره برای او غم می‌خوریم و برای کسانی که از حسین برتر بوده‌اند چون علی و حسن و قبل از آن‌ها پیامبر چنان ناراحت نمی‌شویم؟

۵- حسین را چه کسانی کشتند؟

این سوال مهمی است که آیة الله العظمی محسن الامین آن را پاسخ می‌دهد او در [أعیان الشیعة ۱/۲۶] از ابی جعفر محمدبن علی باقر روایت می‌کند که در مورد اینکه مسئول خون نوه پیامبر کیست می‌گوید: «سپس با فرزندش حسن بیعت شد آنگاه به او خیانت شد و اهل عراق به او حمله کردند و با خنجر پهلوی او را زخمی کردند و لشکر او غارت شد بنابراین او با معاویه صلح کرد و خون خود و اهل بیت خود را محفوظ گرداند».

سپس بیست هزار نفر از اهل عراق با حسین بیعت کردند و آنگاه به او خیانت کرده و در حالی که بیعت او بر گردنشان بود علیه او شوریدند و او را به قتل رساندند؟

پس نصوص در مورد معاویهسو همچنین پسرش یزید واضح و روشن هستند، و نباید عاطفه باعث شود تا انسان چشمانش را در مقابل حق ببندد و از آن خود را به بی‌خبری بزند تا آنچه را دوست دارد بگیرد؛ از این رو [الکشي ص ۲۵۳] از امام صادق روایت می‌کند که گفت: «اگر قائم ما ظهور کند نخست شیعیان دروغگوی ما را به قتل می‌رساند».

محمد: اگر مسلمین برای کسی که او را دوست دارند اظهار ناراحتی کنند آیا به خاطر این کار مورد ملامت قرار می‌گیرند؟ یا اینکه از سخن تو چنین می‌فهمم که شما از اهمیت واقعه شهادت حسینسمی‌کاهی؟

احمد: هرگز من سخنی به زبان نمی‌آورم که با آن از جایگاه کسی از اهل بیت بکاهم که ما او را دوست داریم، اما این شیوه ‌ایست که در مورد هر کسی که ما دوست داریم باید در پیش بگیریم و همچنین در مورد کسانی که از آن‌ها نفرت داریم باید همین شیوه را به کار بگیریم زیرا آسمان‌‌ها و زمین با میزان عدالت بر پا شده‌‌اند و ما اهل بیت پیامبر جرا دوست می‌داریم چون پیامبر را دوست داریم و از خداوند می‌خواهیم که ما را با این گروه مبارک در بهشت برین حشر کند و با پیامبر جهمرا بگرداند.