چرا این کتاب را نوشتم؟!
دلیل آن واضح و روشن است. آری برای آن که حق را بیان کنیم و مردم درست را از نادرست تشخیص بدهند و برای آن که به جهانیان اعلام کنیم که دین ما یکی است هر چند بعضی از دانشمند نماها میکوشند تا به موارد اختلافی تمسک جویند، اقدام به تألیف این کتاب نمودم.
و همچنین برای آگاه کردن برادران مسلمان خود، که بسیاری از آنها از حقیقت خبر ندارند، زیرا آنها به منابع اصلی و اساسی توجه ندارند با آن که قضیه اساسی در گفتگو و مناقشه و شناخت دیدگاه هر گروهی این است که باید به مراجع و منابع اساسی و مورد اعتماد مراجعه شود، و ما در این کتاب همین شیوه را در پیش گرفتهایم و بعد از مراجعه به منابع اصلی از شروح و توضیحاتی که علمای معاصر نگاشتهاند استفاده کردهایم.
و باید دانست که مسلمان هوشیار و فهمیده است، و ساده و احمق نیست که هر چه میشوند باور کند، بنابراین مسلمان اقوال را بررسی میکند و آنگاه آنها را میپذیرد؛ چون این مسئله مربوط به دین است و ما روز قیامت از آن پرسیده خواهیم شد، از این رو مؤمن با حق همراه است و هر کجا حق برود او نیز به همان سوگام بر میدارد.
و باید بدانیم که مؤمن تشنۀ چشمه زلال حق و گرسنۀ سفره آن است، و نمیپسندد که کودکان به کنار سفرههای افراد فرومایه برود و دست دراز کند، پس حق پیروز است. و برای آن که به درست بودن سخنی حکم شود به گوینده آن نگاه نمیشود بلکه با شناخت اسناد و بررسی سخن صحت آن مورد تایید قرار میگیرد و یا بعد از بررسی سند و متن به باطل بودن آن حکم میشود به جز گفتههای پیامبر جکه هر چه ایشان بگوید پذیرفته است.
و در اقوال اسناد باید بررسی شوند چون اسناد از دین است و اگر اسناد نمیبود هر کس هر چه میخواست دربارۀ دین میگفت. و چنانکه علیسمیگوید: «به این نگاه نکن که چه کسی این سخن را گفته است بلکه به آنچه گفته است نگاه کن».
از خداوند مسئلت مینماییم که در آنچه در آن اختلاف شده است ما را به حق رهنمون گرداند.
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠﴾[الحشر: ۱۰].
«پروردگارا! ما را و برادران ما را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتهاند بیامرز. و کینهای نسبت به مؤمنان در دلهایمان جای مده پروردگارا! تو دارای رأفت و رحمت فراوانی هستی».