گفتگویی آرام و مفید بین محمد و احمد

مجتهد و مرجع دینی

مجتهد و مرجع دینی

محمد: به نظر من شما دیدگاه مخالفی در مورد علمای مجتهد و مراجع تقلید با دیدگاه من داری.

احمد: اجتهاد و آموختن علم در شریعت اسلامی دو امر مطلوب هستند و اهداف خوبی هستند که به آن‌ها تشویق شده است به خصوص که عالم مجتهدی وجود داشته باشد که در مورد اتفاقاتی که رخ می‌دهد به ما فتوا بدهد، و در اجتهاد بسته نشده است و اگر کسی گفته که در زمانی در اجتهاد بسته است این نشانه جهالت و تبحر اوست.

محمد: آیا شرایط مشخص هست که باید مجتهد یا مرجع دینی دارای آن باشد تا بتواند عوام مسلمین را فتوا بدهد؟

احمد: در ابتدا باید بدانیم که مقام اجتهاد لطف خداست «و هر کس خداوند به او ارادۀ خیر داشته باشد او را در دین فقیه می‌نماید» پس بنابراین اجتهاد مختص یک گروه نیست) و از جمله شرایط اجتهاد می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

۱- حفظ کتاب خدا، و شناخت تفسیر و علوم آن مانند دانستن ناسخ و منسوخ.

۲- دانستن حدیث نبوی و تشخیص صحیح و ضعیف آن و آگاهی بودن از علوم سنت نبوی.

۳- دانستن زبان عربی و قواعد آن.

۴- اخلاص داشتن، چون که عالم امین است.

۵- استفاده از فتوای علمای گذشته و نگاه کردن به ادلۀ آنان.

و با فراهم بودن این شرایط ما می‌توانیم فرق عالم مجتهد را با قصه‌گو و سخنرانی که در مناسبت‌‌ها غلط می‌گوید و از دین چیزی جز حکایات و آنچه مردم را در مناسبت‌ها به گریه می‌‌اندازد نمی‌‌داند درک کنیم.

محمد: با چنین شرایطی می‌بینیم که تعداد اندکی از مسلمین ممکن است که دارای چنین صفاتی باشند بنابراین بهتر است مسلمان از یکی از علمای دین تقلید کند و همیشه از او فتوا بگیرد.

احمد: فرد عامی و بی‌سواد تقلید می‌کند اما فرد عاقلی که از کتاب‌ها اطلاع دارد و مطالعه می‌‌کند نباید تقلید کند و بیاید و از عالمی چیزی را بپرسد و از او دلیل سخنش را نپرسد، و باید دانست که عالم انسان است هم درست می‌گوید و هم اشتباه می‌کند بنابراین نباید در همه آنچه می‌گوید و امر می‌کند از او تقلید کنیم چون ممکن است دچار لغزش شده باشد و کسی جز پیامبر جمعصوم نیست، به دلیل اینکه خداوند می‌فرماید:

﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ٤[النجم: ۳-۴].

«و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏گوید آنچه آورده چیزى جز وحى نیست که بر او نازل شده است».

محمد: اما علمای دینی هستند که نمایندگان امام مهدی می‌‌باشند و این‌ها اشتباه نمی‌کنند چون که علم و دانش آنان از امام معصوم گرفته می‌شود.

احمد: پذیرفتن علم و فتوا چیزی دیگر است و تسلیم شدن به عالم و مناقشه نکردن چیزی دیگر است، همچنین قضیه ولایت فقیه امری است که در قرن‌‌های اخیر بعد از غیبت کبری بوسیله سفیران چهار گانه پدید آمد و منظور از آن به وجود آوردن شخصیتی بود که هیچ کس حق نداشته باشد با او در گفته‌‌ها و فتواهایش مناقشه و بحث کند چون او از طرف معصوم سخن می‌گوید، در برابر این ولایت و جانشینی و ریاست در امور دین و دنیا و وکالت از معصومین باید از خود بپرسیم که چه کسی فقیه را از طرف معصوم وکیل قرار می‌‌دهد؟ و اگر وکیل اشتباه کند یا دچار لغزش شود چه کسی حق دارد که او را راهنمایی کند؟ و اگر منبع یکی است چرا فتوا‌های ضد و نقیضی ارائه می‌شود و به مهدی منتظر نسبت داده می‌شود؟

و برادر محمد! در مورد علم بعد از پیامبر جما به معصوم یا امام مهدی نیاز نداریم بلکه برای فرا گرفتن علم به حفظ کتاب خدا و حفظ احادیث صحیح پیامبر نیاز داریم و با این کار حکم مسئله‌ای را که در آن دچار مشکل می‌شویم خواهیم یافت.