گفتگویی آرام و مفید بین محمد و احمد

ابو هریره

ابو هریره

محمد: در بحث گذشته تو خواستی بیان کنی که اصحاب همه عادل‌‌اند، و در آنچه می‌گویند دروغ نمی‌گویند. پس نظر تو در مورد کسی که احادیثی روایت کرده که از توانایی انسان فراتر است چه می‌گویی؟

احمد: گویا می‌خواهی در مورد روایات بعضی از اصحاب پیامبر جسخن بگویی؟

محمد: بهتر است در مورد بعضی از محدثین گفتگو کنیم.

احمد: آیا بهتر نیست در مورد مشهورترین محدثین در زمان اصحاب سخن بگوییم.

محمد: منظورت کیست؟

احمد: منظورم عبدالرحمان ‌بن صخر دوسی است آن صحابی که خودش را وقف برای روایت حدیث پیامبر جکرده بود و جز فراگیری علم کاری نمی‌کرد.

محمد: برای اولین بار است که اسم این صحابی را می‌شنوم.

احمد: شما قابل ملامت نیستید، چون این صحابی به کنیه و لقبش بیشتر از اسمش معروف است، و منظور من ابو هریرهساست.

محمد: بله، الان او را به یاد آوردم، علامه عبدالحسین شرف الدین موسوی در کتاب ارزشمندش از او (ابو هریره) سخن گفته و ضعف روایات این مرد را بیان کرده است، بلکه این مرد دارای نوعی جنون بوده که در روایات او تاثیر داشته است.

احمد: قبل از اظهار نظر بر آنچه از موسوی نقل کردی از تو می‌‌پرسم که آیا از کتاب‌های اهل سنت که در مورد این صحابی جلیل نوشته‌‌اند چیزی خوانده‌ای؟

محمد: حقیقت این است که نخوانده‌ام بلکه از بسیاری از علمای و روحانیون شنیده‌ام که وقتی در مورد این صحابی گفتگو می‌کنند بیان می‌دارند که همه احادیث او نادرست است.

احمد: بهتر است با دقت و آرامش در مورد این قضیه بحث و مناقشه کنیم.

محمد: درست می‌گویی، خوب این مرد چه زمانی اسلام آورده است؟

احمد: ابو هریرهسدر سال هفتم هجری در فاصله صلح حدیبیه و خیبر اسلام آورد و در آن زمان سی سال سن داشت، سپس بعد از بازگشت پیامبر از خیبر همراه ایشان جبه مدینه آمد و در صفّه اقامت گزید و همواره همراه پیامبر جبود و هر کجا که پیامبر می‌رفت ابو هریره با او همراه بود و اغلب غذا را با پیامبر جمی‌خورد.

محمد: اما آنچه عجیب و غریب است قوی‌تر بودن حافظه او از دیگر اصحاب است!

احمد: این به خاطر برکت دعای پیامبر جبود، ابو هریره به پیامبر جشکایت کرد که حافظۀ خوبی ندارد پیامبر جبه او گفت: «چادرت را پهن کن، ابو هریره چادرش را پهن کرد، سپس پیامبر فرمود آن را جمع کن و به سینه‌ات نگاه ‌دار و ابو هریره چنین کرد و بعد از آن هرگز هیچ حدیثی را فراموش نمی‌کرد».

محمد: این روایت عجیب به نظر می‌آید آیا آن را تحقیق کرده‌ای!

احمد: این روایت را بخاری و غیره روایت کرده‌اند و صحیح است و تنها علمای اهل سنت در کتاب‌های خود آن را روایت نکرده‌اند بلکه همچنین در کتاب‌های شیعه این روایت ذکر شده است در [الخرائج ۱/۵۷] و در [بحار الأنوار ۱۸/۹۱۳] در باب معجزات پیامبر و اینکه دعایش پذیرفته می‌شده است روایت کرده که ابو هریرهسبه پیامبر خدا جگفت: «من از تو احادیث زیادی می‌شنوم و آن را فراموش می‌کنم. پیامبر جفرمود: چادرت را کاملاً پهن کن، ابو هریره می‌گوید آن را پهن کردم آنگاه پیامبر دستش را در آن گذاشت سپس فرمود: آن را جمع کن و من آن را جمع کردم و از آن به بعد هیچ حدیثی را فراموش نکردم».

محمد: اما ابو هریره در مدت کوتاهی احادیث بسیار زیادی روایت کرده است که با توجه به زمان مسلمان شدن او چنین تعدادی متناسب به نظر نمی‌آید!

احمد: برادر محمد! قبل از همه چیز از تو می‌‌پرسم که تعداد احادیثی که ابو هریره از پیامبر جروایت کرده است چقدر است؟

محمد: هزاران حدیث را او روایت کرده است.

احمد: باید دقت کنیم، مؤلفان صحاح ستّه و امام مالک در موطای خود ۲۲۱۸ حدیث از ابو هریره روایت کرده‌‌اند، یعنی تقریباً همه به اتفاق دو هزار حدیث از او روایت کرده‌‌اند، و در صحیحین (بخاری و مسلم) ۶۰۹ حدیث از او روایت شده است که ۳۲۶ حدیث را هم بخاری و هم مسلم روایت کرده‌اند، پس هزاران حدیث کجاست؟

محمد: من این را از بسیاری از ائمه و علمای دینی شنیده‌ام که در مورد روایات این مرد می‌گویند.

احمد: بیشتر اصحاب و علما ابو هریرهسو دانش او را ستوده‌‌اند چنان‌که ابو سعید خدریسمی‌گوید که پیامبر جفرمود: «ابو هریره ظرفی از ظرف‌‌های دانش است» و شافعی/می‌گوید: «ابو هریره از همه راویان حدیث در زمان خودش حافظه قوی‌تری داشت». و بخاری/می‌گوید: «تقریباً هشتصد نفر از اهل علم از ابو هریره حدیث روایت کرده‌‌اند و او از همه راویان حدیث در زمان خودش حافظۀ قوی‌تری داشت».

محمد: اما آنچه به خاطر آن از ابو هریره انتقاد می‌شود این است که دیگر هیچ کسی به تنهایی این همه حدیث را روایت نکرده است، بلکه توانایی ذهنی انسان این چنین چیز غیرعادی را تحمل نمی‌کند.

احمد: اول اینکه: یاد داشتن و فراموش نکردن ابو هریرهسبه برکت دعایی بود که پیامبر جبرای او کرد.

دوم اینکه: او خودش را وقف طلب علم و شنیدن احادیث پیامبر جکرده بود، آیا با توجه به این امر او نمی‌تواند بیش از این روایاتی را به خاطر بسپارد؟

سوم اینکه: او شاگردان زیادی داشت که از او این احادیث را فرا می‌گرفتند.

چهارم اینکه: احادیث که ابو هریره روایت کرده است بعضی قولی هستند و بعضی فعلی و بعضی تقریری.

پنجم اینکه: بعضی از احادیثی که ابو هریره روایت کرده است اصحاب دیگر نیز آن احادیث ر از پیامبر جروایت کرده‌‌اند.

ششم اینکه: بعضی از احادیثی که از ابو هریره روایت می‌‌شوند از نظر سند صحیح نیستند.

هفتم اینکه: اوسفقط به فرا گرفتن علم مشغول بود و کاری دیگر نداشت.

هشتم اینکه: شما می‌گویید انسان چنین توانایی ندارد، آیا چند هزار حدیث که اگر حداکثر آن را در نظر بگیریم به پنج هزار حدیث می‌رسند و انسان در طی چهار سال آن را فرا بگیرد و بشنود امر خارق ‌العاده‌ای است یا اینکه آنچه کسی دیگر که بیشتر از آنچه ابو هریره در تمام عمرش شنیده روایت می‌کند عجیب است؟

محمد: شاید منظور تو یکی از ائمه معصومین است؟

احمد: نه، بلکه آن‌ها مانند بقیه افراد عادی می‌‌باشند و به مقام ابو هریره نمی‌رسند، و از آن جمله ابان ‌بن تغلب است که امام صادق در مورد او می‌گوید: «ابان ‌بن تغلب از من سی هزار حدیث روایت کرده است».

و محمد بن مسلم ‌بن رباح که نجاشی در کتاب الرجال خود ص ۱۶۳ می‌گوید که: امام باقر را در مورد سی هزار حدیث پرسیدم. و جابر بن یزید جعفی که زیاد از اهل بیت روایت کرده الکشی در شرح حال او در ص ۱۹۴ از او چنین نقل می‌کند: پنجاه هزار حدیث روایت شد که جز من کسی آن‌ها را نشنیده است.

و حر عاملی در [خاتمة الوسائل ۲۰/۱۵۱] از جابر روایت می‌کند که گفت: «هفتاد هزار حدیث از باقر روایت کرده‌ام و یکصد و چهل هزار حدیث از کسانی دیگر روایت کرده‌ام».

آیا تعداد احادیثی که ابو هریره روایت کرده به تعداد روایات این مرد می‌رسد؟!

برای آگاهی بیشتر باید گفت که عبدالحسین کتابی دارد به نام [المراجعات] که در این کتاب اسامی افرادی را که بیش از حد احادیث شیعه را روایت کرده‌اند بیان کرده و از آن‌ها دفاع نموده است، پس چرا او اندکی انصاف ننموده و ابو هریره را در روایت تعداد زیادی از احادیث ذی حق ندانسته است؟

محمد: اما راویان شیعه رحمت خدا بر آن‌ها باد، که کتاب‌های حدیث به حسن سیره و عدالت و قوت حافظه آنان گواهی می‌‌دهند، پس چرا ای برادر احمد به آن‌ها اعتراض می‌کنی؟!

احمد: در مورد حافظه مناقشه‌ای نیست چون روایت‌‌های شیعی در کتاب‌های اصلی متناقض‌‌اند، اما درباره عدالت و حسن سیرت اگر کمی دقت کنی و بعضی از کتاب‌های شیعه مانند [رجال الکشي] و غیره را ورق بزنی خواهی دانست که سیره بعضی از راویان شیعه که خیلی زیاد روایت می‌کرده‌‌اند چگونه بوده است، از آن جمله به موارد ذیل می‌توان اشاره کرد:

- عوف عقیلی، الکشی در رجال ص ۹۰ از فرات ‌بن احنف روایت می‌کند که گفت: عقیلی از یاران امیر المؤمنین بود او شرابخور بود اما حدیث را همانطور که می‌شنید روایت می‌کرد!

- ابو حمزه ثمالی ثابت ‌بن دنیا شرابخور بود چنان در کتاب رجال الکشی ص ۷۶ و در تنقیح المقال مامقانی ۱/۱۹۱ آمده است.

- علی‌ بن حمزه بطائنی اموال معصوم و خمس شیعه را می‌دزدید و دربارۀ او گفته‌‌اند: او از واقفه بود که ملعون و دروغگویند، مراجعه کنید به کتاب الواقفیه دراسه تحلیلیه ۱/۴۱۸. و غیر از این‌ها زیادند، پس بنابراین از دیدگاه شیعه برای روایت حدیث عدالت و حسن سیره شرط نیست، و بلکه راویان شیعه اگر از اهل بیت حمایت کنند و طرفدار آن‌ها باشند روایت آن‌ها مورد قبول است گرچه این راویان فاسق باشند!

محمد: با توجه به همه روایت‌هایی که تو ذکر کردی اما باید به تو بگویم که علمای مذهب شیعه روایات ابو هریره را نپذیرفته‌‌اند بنابراین در هیچ کتابی از کتاب‌های حدیث شیعه از ابو هریره روایتی نیامده است.

احمد: این از ملاحظات مهم است! امیدوارم با همین مطلب این مناقشه را به پایان برسانم.

شیعیان نخستین به احادیث و گفته‌ها و فتوا‌های ابو هریره عمل می‌کردند، و از جمله کسانی که احادیث ابو هریره را بیان کرده حاج میرزا حسین نوری طبرسی است که در کتاب خود [مستدرک الوسائل] تعدادی از احادیث ابو هریرهسرا در کتاب [الإجارة ۱۴/۲۸] بیان کرده است، و شیخ مفید شماری از روایات ابو هریره را در کتابش [الإمالي] ذکر کرده است چنان‌که در صفحه ۱۱۱، ۱۱۲، ۳۱۷ آمده است. و همچنین شیخ صدوق در کتابش [معاني الأخبار] صفحه (۸۰-۹۰) روایاتی از ابو هریره را ذکر کرده است.

و همچنین در کتاب کمال الدین در صفحه ۱۳۶ از ابو هریره روایت شده و نیز در کتاب [الخصال وثواب الأعمال] احادیث ابو هریره روایت شده‌‌اند، و غیر از این در جاهای زیادی روایت ابو هریره ذکر شده است، بنابراین چرا شما قبل از نگاه کردن و اطلاع یافتن ادعا می‌کنید؟ و برادر محمد همواره تکرار می‌کنم و می‌گویم: که مشکل جوان حق طلب شیعه این است که از کتاب‌های اساسی شیعه اطلاعی ندارد، و در مورد دلائلی که بسیاری از داستانسراهایی که بر منبر پیامبر بالا رفته‌‌اند ارائه می‌دهند نمی‌پرسد و تحقیق نمی‌کند.

محمد: پس قضیه در مورد ابو هریره آن طور نیست که بعضی از علمای مذهب می‌گویند؟

احمد: بله برادرم احمد! این مرد خجسته فردی است که علمای اهل سنت اجماع کرده‌اند که روایات او مقبول است و همچنین علمای دینی شیعه در گذشته روایات او را می‌پذیرفته‌‌اند، و هیچ کسی روایت او را رد نمی‌کند و با او دشمنی نمی‌ورزد مگر آن جاهلی که علم صحیح دین را دوست ندارد.

و اگر از هر کسی که به ابو هریره ناسزا می‌گوید و او را طعنه می‌زند بپرسی که چرا به این صحابی بزرگوار توهین می‌کنی؟ و چقدر از سیره او اطلاع داری؟ و این انسان چه اشتباهی در مورد اسلام مرتکب شده است؟ پاسخ قانع ‌کننده‌ای نمی‌‌یابی، و بلکه این تحقیر بر آمده و محصول گروهی از عالم نماهاست که کتاب‌های سنی و شیعه را نخوانده‌‌اند.

محمد: ولی کسی که احادیث ابو هریره را انتقاد کرده است هدفش خیر و روشن کردن احادیث صحیح نبوی است.

احمد: هر کس از ابو هریرهسانتقاد می‌کند فقط دلیلش یک چیز است و آن اینکه این فرد می‌خواهد سنت و حدیث صحیح پیامبر را عیب‌جویی کند بنابراین راهی جز طعنه زدن به ناقل حدیث ندارد، و معروف‌ترین ناقلان حدیث ابو هریره است و او بیشتر از همه حدیث روایت کرده است.

و باید بدانیم که ابو هریره و امثال او از اصحابشکسانی بودند که خداوند آن‌ها را برگزید تا سنت پیامبر را نقل و روایت کنند سنتی که سرشار از رهنمودهایی است که خداوند آن‌ها را دوست می‌دارد بنابراین ما این اصحاب را به خاطر این خدمت و دیگر حسن‌هایی که دارند دوست می‌داریم.