گفتگویی آرام و مفید بین محمد و احمد

رجعت

رجعت

احمد: داستان آن مردی را که خداوند صد سال او را می‌‌راند و سپس باری دیگر او را زنده کرد مطالعه کردم و این داستانی است که سرشار از فواید و آموختنی‌هاست.

محمد: می‌دانم که به چه اشاره می‌کنی، گویا تو می‌خواهی در مورد رجعت باهم بحث و گفتگو کنیم.

احمد: درست است، در طی مطالعه بعضی از کتاب‌ها به این نتیجه رسیدم که این قضیه از اصول مهم مذهب شیعه است و از فروع نیست که اگر جاهل آن را نداند معذور شمرده می‌شود، چنان‌که ابن بابویه قمی در کتاب [من لا یحضره الفقیة ۳/۲۱۹] می‌گوید: «هر کس به بازگشت دوباره ما ایمان نداشته باشد از ما نیست» و بیان کرده اعتقاد به رجعت از ضروریات مذهب است.

محمد: چنان‌که من از یکی از علمای دینی شنیده‌ام این قضیه از فروع شمرده می‌شود و اگر مؤمن به آن باور نداشته باشد اشکالی ندارد.

احمد: در این مسئله نوعی پوشیدگی و خفا هست، ایمان داشتن به این قضیه سبب می‌شود تا به دنبال آن به مهدی ایمان داشت، و این قضیه تعلق زیادی به اصل ایمان داشتن به امامت دارد، چنان‌که در کتاب [أصل الشیعة وأصولها ص ۳۵] آمده است: «آن از عقاید منحصر به فرد امامیه است». و همچنین بعد از این حالت مخالفان با این امر بیان شده و اشاره شده که مومنان بوسیلۀ همین باور از دیگران مشخص می‌شوند.

محمد: خوب اگر از ضروریات مذهب شیعه رجعت باشد چه اشکالی دارد؟

احمد: آنان که به رجعت ایمان دارند منتظر آن هستند تا با دیگران تصفیه حساب نمایند یعنی مظلوم از ظالم انتقام بگیرد، و می‌گویند که حسین÷قبل از روز قیامت مردم را مورد بازخواست و محاسبه قرار می‌دهد. چنان‌که در [بحار الأنوار ۵۳/۱۰۴-۱۰۵] آمده است: امام منتظر حجره -یعنی خانه پیامبر و محلی را که در آن دفن شده است- را خراب می‌کند و کسانی را که آن جا دفن شده‌اند -یعنی ابوبکر و عمر- را بیرون می‌کند تا آن دو را به دار بیاویزد و مجازاتشان کند.

محمد: تو باید این روایات را مورد بررسی قرار دهی شاید ضعیف باشند یا از روی تقیه گفته شده‌‌اند.

احمد: کسی را سراغ ندارم که این روایات را تحقیق کرده باشد، و همچنین کسی را سراغ ندارم که در یکی از کتاب‌های معتبر شیعه بدون توضیح این روایات را رها کرده باشد و این دلیل واضحی است برای اینکه آن‌ها این روایات را قبول دارند، و در شریعت اسلامی معلوم است که مرده وقتی داخل قبر گذاشته شد هرگز از قبرش بیرون نمی‌آید مگر به اذن خداوند در روز قیامت، و هر کس گرفتار اعمال خودش می‌‌باشد، و وقتی محمد جچنین اختیاری ندارد چگونه ما ادعا می‌کنیم که دیگران چنین می‌‌کنند؟ و باید دانست که روایاتی که در مورد رجعت هستند در قرون اخیر درست شده‌اند.

محمد: ولی تحقق این قضیه و امکان رخ دادن آن در شریعت ما مسلم است و قبول داریم که عیسی÷باری دیگر به زمین بر خواهد گشت.

احمد: بازگشت عیسی پیامبر خدا ثابت است، و دلیل بازگشت دیگران چیست؟

و به فرض اینکه بازگشت امکان دارد، پس چرا ما نمی‌گوییم که محمد جبه دنیا باز می‌گردد تا امت را از گمراهی و فساد نجات دهد! اما می‌ترسم که این عقیده شیعیان مشابه عقیده یهودیان باشد که معتقدند که منجی که زنده و پنهان است بر می‌گردد و منتظر او هستند.

چنان‌که رضا مظفر می‌گوید مذهب شیعه از اذیان یهودیت و مسیحیت تحت تاثیر قرار گرفته است، بنابراین اگر به اعتقادات بسیار از فرقه‌‌های شیعه نگاه کنید خواهی دید که هر فرقه‌ای معتقد است که امام آن در آخر الزمان به دنیا باز می‌گردد.

محمد: آیا تو می‌خواهی بگویی که خروج مهدی در آخر الزمان واقعیت ندارد؟ احمد: آنچه من گفتم و آنچه تو می‌گویی خیلی فرق می‌کنند، مهدی که پیامبر جبه آن خبر داده از احادیث صحیح وضعیت و قضیه او معلوم است و نیز مشخص است که چه عقیده‌ای باید در مورد مهدی داشت، اما بحث رجعت چیزی دیگر است چنان‌که می‌گویند حسین به دنیا باز می‌گردد و در [بحار الأنوار ۵۳/۳۹] آمده است: «اولین کسی که زمین برای او می‌شکافد و به دنیا باز می‌گردد حسین ‌بن علی÷است».

و به یاد گفته دکتر موسوی می‌افتم که در کتاب شیعه و تصحیح ص ۱۴۴ می‌گوید: «وقتی افسانه با عقیده و اوهام با حقایق مخلوط می‌شوند و در می‌آمیزند بدعت‌‌هایی پدید می‌آید که در یک زمان هم انسان را به گریه می‌‌اندازد و هم به خنده وا می‌دارد».

بنابراین برادر محمد! به شدت از عقاید تازه ایجاد شده در دین ما باید پرهیز کنیم، عقایدی که هیچ اصلی ندارند و فقط در ادیان باطل و تحریف شده ریشه دارند، چنین عقایدی مسلمان را به سوی تعطیل کردن احکام شرعی و مقدس قرار دادن افرادی که خود را نایب امام منتظر می‌‌دانند سوق می‌دهد و آنگاه افراد عامی در دین خود فریب خورده و سراب را حقیقت پنداشته و بیهوده پیروی می‌‌کنند.