علم حدیث و تصحیح و تضعیف
محمد: بعضی از برادران اهل سنت گمان میبرند که برادران شیعه آنها به بررسی روایاتی که از پیامبر و آل بیت او نقل شدهاند اهمیت ندادهاند، بنابراین آنها بدترین سخنان را نثار شیعیان میکنند.
احمد: از دیدگاه علمای حدیث، حدیث به دو قسمت تقسیم میشود:یکی قسمت اسناد یعنی راویان حدیث و قسمت دوم سخنی است که گوینده حدیث آن را گفته است، شما حدیث صحیح را چگونه تعریف میکنید؟
محمد: حدیث صحیح حدیثی است که فرد عادل و حافظ آن را از فردی همانند خودش روایت کرده است.
احمد: شما کلمه مهمی را که حر عاملی در تعریف حدیث صحیح بیان کرده فراموش کردی و آن اینکه (امامی) یعنی فرد عادل شیعه امامی آن را روایت کرده باشد و این مسئله مهمی است و اگر این شرط در همه احادیث شیعه در نظر گرفته شود اثبات صحت احادیث شیعه مشکل خواهد بود.
محمد: چگونه؟
احمد: حر عاملی در کتاب [خاتمة الوسائل ۳۰/۲۰۶] بعد از بیان تعریف حدیث صحیح میگوید: «این تعریف مستلزم آن است که اگر تحقیق کنیم همه احادیث ضعیف هستند». و علت این است که چون علما هیچ یک از راویان را عادل قرار ندادهاند مگر افراد بسیار اندکی را، و علما فقط آنها را ثقه و مورد اعتماد قرار دادهاند که ثقه دانستن مستلزم عدالت قطعی نیست.
محمد: روحانیون شیعه طبق بررسیهایی که در احادیث و روایات نقل شده از اهل بیت انجام دادهاند حدیث را به صحیح و حسن و موثق و ضعیف تقسیم کردهاند.
احمد: تقسیمات فایدهای ندارند اگر برای آنچه میگویی مثالی ارائه ندهی، و همچنین ضابطه حضور ذهن و حفظ راویان و فراموشی آنها با اینکه عادل و موثق قرار داده شدهاند چیست، و حر عاملی در [الوسائل ۳۰/۲۰۶] میگوید: «بزرگان مورد اعتماد از اهل اجماع و غیر آنها از ضعیفان و دروغگویان و افراد شناخته نشده روایت میکنند چون حالت آنها را میدانند و به صحت حدیث آنها گواهی میدهند، و همچنین در ۳۰/۲۴۴ میگوید: «و معلوم است که کتابهایی که به عمل کردن به آن امر شده است بسیاری از راویان آن ضعیف و افراد مجهول و ناشناخته هستند».
محمد: این گزافهگویی خطرناکی است که شما در فتوای خود از قول یا روایت فرد مجهول یا ضعیفی استناد کنی چون شاید آن فرد به دروغ سخنی را به امام نسبت داده باشد.
احمد: اینک بنگریم که علما در مورد بعضی از راویان معروف که از اهل بیت خیلی زیاد روایت کردهاند چه میگویند:
۱- مغیره بن سعید یکی از افرادی است که از ائمه حدیث روایت کرده است، مامقانی در کتاب [تنقیح المقال ۱/۱۷۴] از مغیره روایت میکند که گفت: «تقریباً صد هزار حدیث از طرف خودم در احادیث شما جای دادهام». باید بدانی که این مغیره در سال (۱۹۹ هـ) بوده است.
۲- جابر یزید جعفی یکی از راویان حدیث است که حر عاملی در [الوسائل ۲۰/۱۵۱] و دربارۀ او میگوید: «هفتاد هزار حدیث از باقر÷روایت کرده است و صد و چهل هزار حدیث از غیر از امام باقر روایت کرده است».
اینجا یک سوال پیش میآید که آیا جابر همه این روایتها را خودش از امام شنیده است؟ یا به واسطه راوی دیگری به او رسیدهاند؟ الکشی در [الرجال ص ۱۹۱] این سوال را با این روایت پاسخ میدهد: از زراره بن اعین روایت است که گفت: ابا عبدالله÷را در مورد احادیث جابر پرسیدم؟ گفت: هیچ گاه او را پیش پدرم ندیدهام به جز یک بار، و هرگز او نزد من نیامده است.
پس بنابراین استاد جابر چه کسی است که این تعداد زیاد از احادیث اهل بیت را به او آموخته است؟!
محمد: اما کتابهای اساسی و مورد اعتماد شیعه مشخص هستند و از دروغ و جعل مصون هستند، چون که شیعه به کتابهای مراجع دینی خود اهمیت میدهند و نمیگذارند دروغ و افترا به آن راه یابد.
احمد: تا جایی که من میدانم کتابهای معتبر و مورد اعتماد شیعه هشت تا هستند که عبارتند از: الکافی، الاستبصار، من لا یحضره الفقیة، الوافی، بحار الأنوار، وسائل الشیعة، مستدرک الوسائل، مگر این طور نیست؟
محمد: آنچه میگویی درست است، و کتابهای دیگری هست که مطالب این کتابها را توضیح میدهند.
احمد: خوب نگاه میاندازیم به این کتابها، و از میان آن کتاب الکافی را انتخاب میکنیم که نزد شما صحیحترین کتاب به شمار میرود و گفته شده که این کتاب به امام مهدی عرضه شده و او همه آنچه را که در آن آمده است درست قرار داده است چنانکه محمد صادق صدر در کتاب [الشیعة ص ۱۲۳] این مطلب را بیان کرده است، و اینک به محتوای این کتاب و تعداد ابواب آن نگاه میکنیم.
کرکی در [روضات الجنات ۶/۱۱۴] میگوید: «کتاب الکافی پنجاه کتاب است».
و برادرم محمد باید بدانی که کرکی در سال ۱۰۷۶ ه وفات یافته است.
و طوسی در [الفهرست ص ۱۶۵] میگوید: کتاب الکافی مشتمل برسی کتاب است طوسی در سال ۴۶۰ هـ در گذشته است.
پس چه اتفاقی برای کتاب اصلی افتاده است؟
و این مقدار زیادی که بر اصل کتاب اضافه شده است از کجا آمده است؟
و همچنین اگر کتاب تهذیب الاحکام طوسی متوفای سال ۴۶۰ ه را نگاه کنیم، آغاز بزرگ در کتاب [الذریعة ۴/۵۰۴] میگوید که تعداد احادیث آن (۱۳۵۹۰) حدیث است در صورتی که طوسی در [عدة الأصول ۱/۳۶۰] میگوید که احادیث تهذیب بیش از ۵۰۰۰۰ هزار حدیث هستند.
و معلوم است که تا حدود زیادی از پنجاه هزار بیشتر هستند که به ۶۰۰۰۰ هزار میرسند پس این مقدار زیادی که بر کتاب التهذیب اضافه شده است از کجا آمده؟!
محمد: شاید اینها را علمای دیگر به کتاب اضافه کردهاند و کمبود کتاب را جبران نمودهاند.
احمد: اگر کسی بخواهد مطالبی را بر کتابی بیافزاید باید در کتاب جداگانهای آن مطالب را بنویسد و یا در آغاز کتاب متذکر شود و یا آنچه را که به کتاب اضافه میکند باید در حاشیه کتاب بنویسد تا با اصل کتاب قاطی نشوند چون اگر با اصل کتاب قاطی شوند مردم آن را از اصل کتاب میپندارند، بنابراین از آنچه حسینی در کتاب [الموضوعات في الأثار والأخبار ص ۱۶۵] گفته است تعجب نمیکنم، او میگوید: «بعد از بررسی و کاوش در مجموعههای حدیث مانند الکامی و الوافی و غیره میبینیم که افراطیها و دشمنان ائمه از هر دری که ممکن بوده وارد شدهاند تا احادیث و سخنان أئمه را خراب کنند و آنان را بدنام نمایند».
بنابراین میبینیم که حسینی اقرار میکند که در بزرگترین کتابهای شیعه احادیث دروغینی هست.
محمد: شاید آخوندها و مردان مذهبی گذشته این کارها را کردهاند و این به علمای معاصر ربطی ندارد.
احمد: عجله نکنید، تیجانی در کتاب [فاسألوا أهل الذکر ص ۳۴] میگوید: کافی است که بدانی که بزرگترین کتاب شیعه یعنی اصول کافی، میگویند که هزاران حدیث دروغین در آن هست.
و معلوم است که کلمه «الأف» «هزاران» بر بیش از سه هزار اطلاق میشود، و همه احادیث اصول کافی ۳۷۸۳ حدیث هستند، پس چقدر از کتاب باقی میماند که ما آن را صحیح دانسته و به آن عمل کنیم؟!
بنابراین برای تحقیق احادیث کتاب الکافی بهتر است به کتاب «بتشکن» اثر علامه برقعی مراجعه کنید، آیت الله برقعی در تحقیقی که پیرامون احادیث کتاب الکافی انجام داده چیزهای عجیبی در کتابش بیان کرده است.
محمد: من مطمئنم که علما و محققین شیعه این احادیث را بررسی کردهاند و صحت و ضعف آن را بیان نمودهاند و همچنین وضعیت راویان را بازگو کردهاند.
احمد: یکی از قدیمیترین کتابهای شیعه که در مورد بیان احوال راویان حدیث تالیف شده است کتاب رجال الکشی است، الکشی در قرن چهارم هجری وفات یافته است، او در کتاب خود در خصوص جرح و تعدیل راویان سخنان ضد و نقیضی را گفته است، و فقط شرح حال ۵۲۰ راوی در این کتاب بیان شده است، سپس کتاب نجاشی در این موضوع تالیف شده که بسیار مختصر است و تاکنون من سراغ ندارم که شیعیان کتابی داشته باشند که بتوان در مورد اینکه حدیث چه کسی پذیرفته میشود و حدیث چه کسی پذیرفته نیست به آن اعتماد کرد و از آن استناد نمود، و واقعیت این است که هر کس حدیثی روایت کند که مذهب امامی را تایید میکند روایت بدون بررسی و تحقیق در مورد راوی پذیرفته میشود، کاملاً برعکس شیوهای که علمای اهل سنت دارند!
محمد: چطور؟
احمد: علمای اهل سنت نه در گذشته و نه اکنون هیچ طالب علمی را امام و یا عالم نخواندهاند مگر آن که آن طالب علم در علم حدیث و شناخت صحیح آن از ضعیف مهارت و تخصص داشته باشد، و این دانش ارزشمند را خوانده باشد، و بهترین مثال در این مورد احمدبن حنبل و شافعی و بخاری و ابن تیمیه و ... هستند.
محمد: من وقتی کتابهای دینی را مطالعه میکنم میبینم که بسیاری از احادیثی که در کتابهای فقهی و عقیدتی آمدهاند علمای شیعه آن احادیث را صحیح یا ضعیف قرار دادهاند.
احمد: آنچه میگویی درست است ولی برادرم! ولی آیا متوجه شدهای که این صحیح قرار دادن یا تضعیف بر پایه اساس علمی و شیوۀ نقد حدیث است یا نه؟
محمد: نه ندیده ام که آنها علت تصحیح حدیث یا تضعیف آن را ذکر کرده باشند.
احمد: گروهی از علمای شیعه معیار برای پذیرفته شدن حدیث یا نپذیرفته شدن آن این را قرار دادهاند که اگر حدیث با مذهب موافق باشد پذیرفته است و اگر مخالف باشد مورد قبول نیست پس اگر راوی حدیث شیعه امامی باشد و روایت او حکم و دستوری را که در مذهب شیعه آمده تقویت کند روایت او پذیرفته میشود، و همچنین اگر در بخاری یا ترمذی یا مسلم حدیثی آمده باشد که مذهب شیعه را تایید میکند با آغوشی باز از آن استقبال میکنند و آن را میپذیرند، اما اگر با مذهب شیعه مخالف باشد آن را ضعیف و غیرقابل قبول میدانند، و عجیب اینجاست که اگر با همین سندی که حدیث مورد قبول آنها روایت شده حدیثی دیگر روایت شده باشد که با مذهب آنها مخالف است حدیث را غیرقابل قبول قرار میدهند.
محمد: آیا این قضیه به چنین تشدد و سختگیری و جر و بحث زیاد نیاز دارد؟
احمد: برادرم محمد: به خاطر داشته باش که علم حدیث اساس و پایه شریعت اسلامی و احکام فقهی به شمار میآید، و بدان که علم حدیث از ارزشمندترین علوم به شمار میرود، چون طبق یک شیوۀ علمی روشن شما میتوانید احادیث درست را از نادرست تشخیص دهید، و این طور نیست که بر اساس هوای نفس و طبق میل خود روایات را رد کنید یا بپذیرید، و هر عالمی که در فهم علم حدیث بضاعت و سرمایهاش اندک باشد میبینی که فتواهای عجیب و غریب و ضد و نقیضی ارائه میدهد.