ازدواج موقت
محمد: بیا در مورد موضوعی بحث و گفتگو کنیم که همواره بین اهل سنت و شیعه مطرح میشود، و هر گاه مناقشهای بین دو گروه انجام میشود باید در مورد آن موضوع بحث و گفتگو کرد.
احمد: این موضوعی که همیشه در مناقشهها مطرح میشود چیست؟ محمد: قضیه ازدواج موقت و سوء تفاهمی است که برای برادران اهل سنت ما در این مورد پیش آمده و به حرام بودن آن فتوا میدهند.
احمد: ازدواج موقت یا صیغه چیزی است که حکم آن واضح و روشن است و در آن ابهامی نیست و حکم آن این است که چنین کاری ناجایز و حرام است.
محمد: سبحان الله! کاری را که پیامبر ججایز قرار داده، آنگاه شما میگویید حرام است، و همه روایتها آنچه را من میگویم تایید میکنند، واین خلیفه دوم عمر بود که صیغه را حرام کرد، و حال آن که قرآن بیان میکند که صیغه جایز است چنانکه میفرماید:
﴿فَمَا ٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهِۦ مِنۡهُنَّ فََٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةٗۚ﴾[النساء: ۲۴].
«پس هر کس از زنان که از او بهره برید، مهرشان را -به عنوان فریضهاى [مقرّر] شده- به آنان بپردازید».
و در صحیح مسلم از جابرسروایت شده است که گفت: «منادی پیامبر به میان ما آمد و گفت: «منادی پیامبر به میان ما آمد و گفت پیامبر خدا جبه شما اجازه داد که زنان را صیغه کنید».
احمد: در مورد دلائلی که ارائه کردی بحث میکنیم از جمله این دلائل یکی:
﴿فَمَا ٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهِۦ مِنۡهُنَّ فََٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ﴾[النساء: ۲۴].
اگر آیه را از اول بخوانیم میدانیم که این آیه در مورد ازدواج دایم با زنانی است که مرد میتواند با آنها ازدواج کند و برای او حلال هستند، خداوند میفرماید:
﴿۞وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ إِلَّا مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡۖ كِتَٰبَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡۚ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَآءَ ذَٰلِكُمۡ أَن تَبۡتَغُواْ بِأَمۡوَٰلِكُم مُّحۡصِنِينَ غَيۡرَ مُسَٰفِحِينَۚ فَمَا ٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهِۦ مِنۡهُنَّ فََٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةٗۚ﴾[النساء: ۲۴].
«زنان شوهردار (بر شما حرام شدهاند) مگر زنانی که (آنان را در جنگ دینی مسلمانان با کافران) اسیر کرده باشید که برای شما حلال میباشند این را خدا بر شما واجب گردانده است. و فراتر از اینها براى شما حلال گردیده که با [صرف] مالهایتان (از راه شرعی) از روى پاکدامنى نه از روى شهوترانى [مىتوانید با آنان] ایشان ازدواج کنید، پس اگر با زنی ازدواج کردید و از او کام گرفتید باید که مهریه او را بپردازید و این واجبی (از واجبات الهی) است».
و معلوم است است که در مذهب شیعه کسی که ازدواج موقت کرده متأهل شمرده نمیشود چنانکه اسحاق بن عمار میگوید: «موسی کاظم÷را در مورد مردی پرسیدم که کنیزی دارد و با آن همبستر میشود اگر این مرد زنا کند آیا متأهل شمرده میشود؟ گفت: بله.
گفتم اگر زنی را صیغه کند آیا متأهل شمرده میشود؟ گفت: نه، نکاح دائم فرد را متأهل میکند». [الوسائل ۲۸/۶۸] بنابراین در آیه ازدواج دایم بیان شده که از همدیگر بهره میبرند و لذت میبرند. اما منظور از مزدی که در آیه بیان شده مهریه زن است چنانکه در آیه دیگر آمده:
﴿فَٱنكِحُوهُنَّ بِإِذۡنِ أَهۡلِهِنَّ وَءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ﴾[النساء: ۲۵].
«با اجازه خانواده ایشان با آنها ازدواج کنید و مهریه ایشان را بدهید».
و در ازدواج موقت اجازه گرفتن از خانواده و ولی شرط نیست.
محمد: اگر آن طور است که تو میگویی چه توضیحی در این مورد داری که خلیفه دوم عمر آن را در محضر اصحاب بعد از آن که جایز بود حرام کرد؟
احمد: این شبههای است که در ذهن بسیاری از مسلمین جای داده شده است، عمرسچنین جراتی به خود نمیداد که در دین خدا چیزی را حرام یا حلال کند، و بلکه عمرسطبق حدیثی که پیامبر فرموده بود و علی و دیگر اصحاب آن را شنیده بود ازدواج موقت را حرام میدانست، چنانکه در کتابهای معتبر شیعه مانند [الإستبصار ۳/۱۴۲] و [التهذیب ۷/۲۵۱] و [الوسائل ۲۱/۵۱۲] از علی÷روایت شده است که گفت: «پیامبر جدر روز خیبر گوشت خرهای اهلی و ازدواج موقت (صیغه) را حرام کردند اما بعضی از علمای شیعه این حکم را نپسندیدهاند، حر عاملی میگوید: «شیخ طوسی و غیره این سخن علی را اینگونه توجیه کردهاند که او از روی تقیه چنین گفته است؛ چون مباح بودن صیغه از ضروریات مذهب شیعه است.
و آیا علی تقیه میکند و میگوید پیامبر چنین گفته است؟ آیا علیسبه دورغ سخنی را به پیامبر جنسبت میدهد که پیامبر جآن را نگفته است؟
و این روایت خبری است و فتوایی نیست که امام به مخالف خود بدهد و با این فتوا خودش را از شر او در امان نگاه دارد.
و از علیسثابت است که او در مورد حج تمتع مخالفت کرد و به تقیه عمل ننمود، پس چرا در اینجا همانند قضیه حج تمتع به صراحت نگفت؟ پیامبر ازدواج موقت را ابتدا مباح اعلام کرد سپس آن را حرام قرار داد، سپس باری دیگر به آن اجازه داد سپس برای همیشه در سال فتح مکه آن را حرام اعلام کرد، و معلوم است که احادیث به همه اصحاب نرسیدهاند، و از آن جا که زمان ابوبکر صدیقسدوران جنگهای رده و استقرار کردن امنیت در جزیره عربی بود و این زمان حدود دو سال ادامه یافت و بعداً وقتی در زمان عمر وقتی همه چیز در جایش قرار گرفت عمر این حکم را برای مردم بیان کرد چون در میان مردم پدیدار شده بود.
محمد: آیا در دوران خلافت امیر المؤمنین علی÷این قضیه برای مسلمین روشن نگردید؟
احمد: در کتابهای تاریخ آمده که خلافت علیستقریباً چهار سال ادامه یافت و او در این مدت با لشکریان شام و خوارج جنگید و در مکه و مدینه و عراق و اطراف آن به جز شام او فرمانروایی میکرد، اما از او ثابت نیست که دستور عمرسرا در مورد ازدواج موقت لغو کرده باشد، و معلوم است که در مذهب شیعه عمل امام حجت است به خصوص وقتی دستش باز و دارای قدرت است و میتواند اوامر و نواهی الهی را بیان کند.
محمد: ائمه†به خاطر آن به این کار اجازه دادهاند چون میدانستهاند که در بسیاری اوقات و در بسیای جاهها مردم به این کار نیاز پیدا میکنند.
احمد: در [الکافي ۵/۴۵۲] از علی بن یقطین روایت شده که گفت: ابا الحسن را در مورد ازدواج موقت پرسیدم او گفت: «چه کاری با آن داری به خداوند تو را از آن بینیاز گردانده است».
و در [المستدرک ۱۴/۴۵۵] از عبدالله بن سنان روایت شده که گفت: ابا عبدالله را در مورد صیغه (ازدواج موقت) پرسیدم، فرمود: «خودت را به آن آلوده نکن»، و خمینی سخن زیبایی در کشف الاسرار ص ۲۸۰ دارد و میگوید: «اگر زنان و مردان زنا کار شلاق زده میشدند بیماریهای تناسلی شیوع پیدا نمیکرد». پس چه نیازی هست به کاری که ما را دچار سوء تفاهم و اغراق مینماید؟!
محمد: اما صیغه دارای شرایط و ضوابطی هست که نمیگذارد که منجر به فساد شود، و به کسی که مجبور است یا مسافر است اجازه داده شده که صیغه کند.
احمد: برای صیغه هیچ شرایطی نیست، بلکه تناقض عجیبی در این قضیه هست و برای آن پاداشی بزرگ بیان کردهاند، در [الوسائل ۲۱/۱۶] از ابی عبدالله روایت شده که گفت: «هر کس صیغه کند و سپس غسل نماید خداوند از هر قطرۀ آب غسل او هفتاد فرشته میآفریند که تا روز قیامت برای او استغفار میکنند، وکسی را که صیغه نمیکند تا روز قیامت لعنت میکنند». و دیگر امور خطرناک ازدواج موقت (صیغه).
عبارتند از:
۱- جایز بودن صیغه با زن شوهردار: در [التهذیب ۷/۲۵۳] از فضل مولای محمد بن راشد روایت شده که گفت به ابا عبدالله گفتم: «من زنی را صیغه کردهام، شک کردم که او شوهری دارد بنابراین بررسی کردم و دیدم که شوهر دارد چکار کنم؟ فرمود: چرا بررسی کردی»؟
۲- سن و سال زنی که با آن صیغه میشود مطرح نیست، چنانکه در [تحریر الوسیلة ۲/۲۴۱] مسأله ۱۲ آمده است: «همبستر شدن با زن قبل از آن که نه ساله شود جایز نیست، خواه این زن صیغهای باشد یا به صورت دایم با او ازدواج شده باشد، اما سایر لذت بردنها مانند با شهوت دست زدن و به آغوش گرفتن و چسباندن ران به آن اشکالی ندارد حتی اگر دختری شیرخوار باشد».!!
۳- ازدواج موقت با زن مجوسی جایز است، در [الإستبصار ۳/۱۴۴] از ابی عبدالله روایت شده که گفت: «اشکالی ندارد که مرد زنی مجوسی را صیغه کند» و مجوسیها اهل کتاب نیستند.
۴- صیغه کردن زن زانیه جایز است، در [التهذیب ۷/۴۸۵] و در [الوسائل ۲۱/۲۹] از اسحاقبن جریر روایت شده که گفت به ابا عبدالله گفتم: «زنی در کوفه هست که به فاحشه معروف است آیا جایز است که من آن را صیغه کنم؟
گفت: آیا پرچمی زده -که نشانه فاحشه بودن آن باشد- گفتم: نه، اگر پرچمی میزد حکومت او را میگرفت، گفت درست است او را صیغه کن. اسحاق گوید: سپس ابو عبدالله خودش را به سوی یکی غلامانش کج کرد و چیزی در گوشش گفت، بعد من غلامش را دیدم و به او گفتم: ابو عبدالله به تو چه گفت؟ گفت او به من گفت: اگر آن زن پرچمی به نشانه فاحشه کاری بر خانهاش میزد و اسحاق با او ازدواج میکرد اشکالی نداشت چون اسحاق او را از کار حرام به حلال میآورد.
و خمینی در [تحریر الوسیلة ۲/۲۹۲] فتوا داده است که صغیه کردن زن زانیه به زور و اجبار جایز است او میگوید: «میتوان به زور زن فاحشه را صیغه کرد، به خصوص اگر از زنان زناکار معروف باشد».
و چگونه مسلمانی چنین کاری را میکند و حال آن که خداوند میگوید:
﴿وَٱلزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَآ إِلَّا زَانٍ أَوۡ مُشۡرِكٞۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٣﴾[النور: ۳].
«و زن زناکار، او را جز مرد زناکار یا مشرک به زنى نمىگیرد. این [امر] بر مؤمنان حرام شمرده شده است».
۵- وقت صیغه: صیغه مدت مشخصی ندارد و چنانکه خمینی در [تحریر الوسیلة ۲/۲۹۰] میگوید: «صیغه برای مدت اندکی مثل یک شب و روز جایز است و میتوان برای کمتر از این صیغه کرد مثلاً برای یک یا دو ساعت».
محمد: ولی خوب این درست همان فساد است، و تو برادرم احمد! باید بدانی که تنها شیعیان صغیه را جایز قرار ندادهاند. احمد: تنها شیعه هستند که صیغه را جایز قرار دادهاند، و فقط شیعه امامی اثنا عشری این کار را جایز دانستهاند و بقیه مذاهب شیعه آن را ناجایز میدانند.
و اگر انسانی که دارای عقل سالمی باشد آیا همان ازدواج دایم که حلال و پاکیزه است را رها میکند و به این روی میآورد؟!
و چرا ما جوانان را به انجام دادن آنچه حلال و پاک است دستور نمیدهیم؟ کاری که خداوند آن را مایه محبت و آرامش و صاحب فرزند شدن قرار داده است، فرزندی که از پدر و مادرش خیر دنیا و آخرت را به ارث میبرد، پس کسی که پاک است پاکی را دوست میدارد. خداوند همه ما ار از پاکانی بگرداند.