گفتگویی آرام و مفید بین محمد و احمد

رویت هلال

رویت هلال

محمد: بعضی از برادران اهل سنت را می‌بینم که در مورد قضیه‌ای که نزد جمعی از علما از مهمترین احکام فقهی به شمار می‌رود تساهل آشکاری می‌کنند، و آن قضیه، قضیۀ وقت روزه و زمان افطار است.

احمد: اگر مسلمین به احادیثی که از پیامبر جروایت شده‌اند مانند این حدیث که «وقتی هلال را دیدید روزه بگیرید و وقتی آن را دیدید عید کنید» پایبند باشند چنین تساهلی از کجا پیش می‌آید؟!

محمد: بعضی‌ها را می‌بینیم که هنوز شب نشده افطار می‌کنند و به محض اینکه خورشید غروب می‌کند بلافاصله شروع می‌کنند به خوردن و نوشیدن، و این مخالف با گفته‌ الهی که می‌فرماید:

﴿ثُمَّ أَتِمُّواْ ٱلصِّيَامَ إِلَى ٱلَّيۡلِۚ[البقرة: ۱۸۷].

«سپس روزه را تا شب ادامه دهید».

و مشخص است که شب وقتی است که سیاهی و تاریکی آن در آسمان نمایان می‌گردد.

احمد: این چیزی عجیبی است که می‌شنوم! و با آنچه علمای شیعه و سنی در کتاب‌هایشان گفته‌اند مخالف است.

محمد: من این سخن را با نقل از ائمه معتبر می‌گویم.

احمد: شما این فتوا را مستقیم از کتاب‌ها نقل نکرده اید، آیا این طور نیست؟

محمد: درست می‌گویی، من این موضوع را از یکی از علما که قبل از رمضان در حسینیه سخنرانی می‌کرد شنیده بودم و به همان صورت آن را برایت نقل کردم.

احمد: ای کاش با مراجعه به یکی از کتاب‌های معتبر این قضیه را بررسی می‌کردی، و در کتاب [وسائل الشیعة ۷/۹۰] از امام صادق روایت شده که گفت: «وقتی خورشید غروب کرد وقت افطار فرا رسیده و نماز واجب است».

و همچنین حر عاملی در [الوسائل ۷/۸۷] از زراره روایت می‌کند که گفت: ابو جعفر÷گفت: وقتی قرص خورشید غروب کرد و پنهان شد وقت مغرب است.

و در کتاب [فقیه من لا یحضره الفقیة ۱/۱۴۲] از ابی عبدالله÷روایت شده که گفت: «پیامبر خدا جنماز مغرب را می‌خواند و گروهی از انصار که به آن‌ها بنوسلمه گفته می‌شد با او نماز را می‌خواندند که خانه‌‌هایشان به مسافت نصف میل دور بود آن‌ها نماز را با پیامبر می‌خواندند و به خانه‌‌هایشان بر می‌گشتند و هنوز جای تیر انداختن خود را می‌دیدند».

و شیخ بروجردی در [جامع أحادیث الشیعة ۹/۱۶۵] از صاحب الدعائم روایت کرده که گفت: «همه راویان از اهل بیت به اجماع از اهل بیت روایت کرده‌‌اند که با داخل شدن شب که غروب خورشید است افطار برای روزه ‌دار جایز است پس وقتی قرص خورشید غروب کرد شب فرا رسیده و وقت افطار است».

بلکه کارهای ائمه شاهد این است که آن‌ها می‌کوشیدند تا از رهنمود پیامبر جپیروی می‌کنند چنان‌که در [وسائل الشیعة ۷/۹۱] و در [جامع أحادیث الشیعة ۹/۱۶۶] از حسین‌بن ابی عرندس روایت شده که گفت: «ابالحسن موسی÷را در ماه رمضان در مسجد الحرام دیدم که غلامش همراه با لیوان و کوزه ‌ای پیش او آمد و به محض اینکه موذن گفت: الله اکبر، غلام برایش آب ریخت و به او داد و او نوشید».

محمد: پس زود افطار کردن بهتر و صحیح است، و دیر کردن به خاطر احتیاط با توجه به آنچه گفتی تکلف بی‌جایی است.

احمد: احتیاط کردن دلیل تقوا و حوف خدا است اما این تأخیر اوقات و یا تقدیم آن، مثل تاخیر افطار یا نماز و غیره احتیاط نیست، بلکه احتیاط این است که خوب گوش کنیم که صدای موذن را بشنویم و خوب گوش کنیم که صدای موذن را در صبح که اعلام ورود وقت صبح را می‌کند بشنویم، و مسلمان موظف است که از آنچه از پیامبرجثابت شده و ائمه اعلام برای ما نقل کرده‌اند پیروی کند، و هیچ چیزی زیباتر از متحد بودن مسلمین در نمازها و روزه‌ها و اعیاد شان نیست، تا اینگونه آن‌ها همه همانند یک جسم باشند که طبق رضامندی خدا و در پرتو نور الهی حرکت می‌کند.