قرآن تحریف شده و مصحف فاطمه
احمد: مسئلهای هست که علمای بزرگ شیعه آن را مطرح کردهاند و علمای گذشته به صراحت این قضیه را به میان آوردهاند و آن این که قرآن تحریف شده است.
محمد: این تهمت بزرگی است، علما وارثان پیامبران هستند چگونه میتوانی چنین تهمتی را به آنها بزنی؟!
احمد: بیا تا کتابها معتبر شیعه را ورق بزنیم تا چه کتابهایی را که به این مورد اشاره کردهاند به تو نشان دهم:
۱- علی بن ابراهیم در [مقدمة التفسیر ۱/۳۶] مثال دهایی برای تحریف قرآن از سوره بقره و آل عمران ارائه داده است.
۲- نعمة الله الجزائری در [الأنوار النعمانیة ۲/۳۵۷].
۳- فیض کاشانی در تفسیر الصافی ص ۴۵.
۴- ابو منصور احمد طبرسی در کتاب [الإحتجاج ۱/۱۵۵].
۵- محمد باقر مجلسی در کتاب [مرأة العقول ۱۲/۵۲۵].
۶- محمد بن محمد نعمان ملقب به مفید در [أوائل المقالات ۴۸].
۷- یوسف بحرانی در [الدرر النجفیة ص ۲۹۸].
۸- نوری طبرسی در کتاب [فصل الخطاب في تحریف کتاب رب الأرباب].
۹- حاج میرزا حبیب الله هاشمی خوئی در [منهاج البراعة شرح نهج البلاغة ۲/۱۹۷].
همه اینها گفتهاند که قرآن تحریف شده است.
محمد: پس از علمای بزرگ ما چه کسی مانده است که معتقد به تحریف قرآن نباشد؟ و معلوم است که علمای معاصر از گذشتگان پیروی میکنند، و آیا کسی از علمای شیعه هست که با این سخن الحادی مخالفت کرده باشد؟
احمد: برای رعایت امانتداری باید بگویم که تعدادی از علمای شیعه این امر را انکار کردهاند افرادی همچون صدوق و سید مرتضی، ابی علی طبرسی در مجمع البیان، و شیخ طوسی در التبیان، و اما دیگر کسانی که معتقد به تحریف قرآن بودهاند همواره کتابهایشان چاپ میشود، و این علما مقدس شمرده میشوند و گویا چیزی در مورد تحریف قرآن ننوشتهاند! و در کتاب [اوائل المقالات ص ۴۸] آمده است: «ائمه گمراهی در بسیاری جاهها در جمع و ترتیب قرآن مخالفت کردند و از آنچه نازل شده بود و از سنت پیامبر به انحراف رفتند».
و تفاسیری هست که آیات و کلماتی را که به گفته آنها تحریف شده یا از قرآن کم شدهاند بیان کرده، چنانکه ابراهیم قمی در تفسیرش این را ذکر کرده است.
محمد: شاید منظور علمای شیعه از وجود نقص و کاستی در قرآن چیز اندکی است که اصحاب بعد از وفات پیامبر جآن را ننوشتهاند.
احمد: چیز اندکی! شاید روایت کافی در [الأصول ۲/۶۳۴] را ندیدهای که از ابی عبدالله روایت شده که گفت: «قرآن که جبرئیل÷بر محمد نازل کرد هفده هزار آیه است».
با اینکه میدانیم که قرآنی که در دست ماست شش هزار و شش صد و شصت و شش آیه است یعنی دو سوم آن ساقط شده و فقط یک سوم آن باقی مانده است.
و آیا اگر کسی بگوید مقدار اندکی از قرآن تحریف شده و از آن کم گردیده اشکالی ندارد و فقط اگر زیاد تحریف صورت بگیرد اشکالی دارد؟
محمد: خداوند میگوید:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾[الحجر: ۹].
«بى گمان ما قرآن را فرو فرستادهایم و به راستى ما نگهبان آن هستیم».
پس هر کس شیعه را متهم کند که معتقد به تحریف قرآن هستند، خدا را دروغگو قرار داده چون آیه قرآن میگوید که خداوند خودش قرآن را حفاظت میکند.
احمد: سخنت درست است، بنابراین هر کس بکوشد که یک حرف از قرآن را کم کند یا به آن اضافه نماید نمیتواند چنین کاری بکند، چون حفاظت قرآن را خدا به عهده گرفته است، میخواهم به تو چیزی بگویم که قبلاً نمیدانستهای و آن اینکه علمای شیعه شما با این استدلال تو موافق نیستند.
محمد: این ممکن نیست، و آنچه من میگویم درست است.
احمد: ملا خلیل قزوینی در کتاب [الصافي شرح الکافي ص ۷۵] میگوید: «و همچنین استدلال از آیه ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾استدلال ضعیفی است، چون آیه با صیغه ماضی و در سورهای مکی ذکر شده است، و سورههای زیادی بعد از این سوره در مکه نازل شدهاند، پس آیه بر این دلالت نمیکند که همه قرآن محفوظ است ...».
پس چه میگویید برادرم محمد؟
محمد: اگر گفته ملا قزوینی صحیح باشد پس همه سورههای مدنی تحریف شدهاند، و ضابطهای برای درستی و نادرستی آن نیست و هیچ مسلمانی آن را محفوظ نمیداند، و این سخن عجیبی است!
احمد: بله، نتیجه سخن این ملا همین است اما کسی که همه قرآن به طور کامل نزد اوست شارح نهج البلاغة میرزا خوئی ۲/۲۰۳ او را معرفی میکند و میگوید: اصل قرآن کریم نزد ائمه محفوظ است.
و از جمله مطالبی که در گفته خوئی بر میآید این است که کاری که اصحاب و در رأس آنها ابوبکر و عثمان انجام دادند، این بود که قرآن تحریف شده را جمعآوری کردند، و قرآنی که در گوشههای دنیا مسلمین آن را میخوانند تحریف شده است و صحیح نیست!
محمد: ولی شما اصرار میکنید که چیزی را به شیعه نسبت دهید و حال آن که آن چیز خرافه است و حقیقت ندارد، و آن اینکه شما میگویید شیعیان قرآنی به نام مصحف فاطمه دارند!
احمد: بگذار تا کلینی صاحب کتاب الکافی در این مورد پاسخ بدهد، در اصول الکافی در کتاب [الحجة ۱/۲۹۵] از بیبصیر روایت شده و او از ابی عبدالله÷روایت میکند که گفت: مصحف فاطمه نزد ماست و تو چه میدانی که مصحف فاطمه چیست؟ میگوید: گفتم: مصحف فاطمه چیست؟ گفت: مصحف فاطمه سه برابر قرآن شماست و سوگند به خدا که از قرآن شما یک حرف در آن نیست، میگوید: گفتم: سوگند به خدا دانش همین است.
و شاید قضیه از حد این روایت و بعضی از آیات دروغین مثل سوره ولایت فراتر نباشد، این مصحف را بسیاری از شعیه انکار میکنند، پس چرا هیچ کس از علما این روایات را مورد اعتراض قرار نمیدهند و در مورد روایاتی که در کتابهای تفسیر آمده و میگویند که قرآن کریم ناقص است چیزی نمیگویند؟
محمد: آیا به نظر شما دم از تحریف قرآن زدن دلیلی دارد؟
احمد: پاسخ از این قرار است:
۱- در قرآنی که ابوبکر و عثمانبجمعآوری کردند از قضیه امامت که اصل اعتقادی شیعه است و شیعه را از همه فرقهها جدا میکند ذکری به میان نیامده است.
۲- دلیل دیگر ادعای تحریف قرآن این است که علمای شیعه میخواهند عوام را از تناقضی که بین عقیده شیعه در مورد اصحاب و بین آنچه قرآن میگوید خلاص کنند.
۳- ادعای تحریف قرآن راهی را برای بیان أسمای أئمه و فضایل آنها و اعتقاداتی میباشد که شیعه در آن با قرآن مخالفت کردهاند.
محمد: اگر آنچه میگویی درست است چرا ما این گفتار درست و صحیحی که شیعه از آن دم میزند را ندیدهایم؟
احمد: علمای شیعه علتهای زیادی برای این قضیه ارائه میدهند، اول مقوله تقیه است که در مناقشه نمیتوان جواب آن را داد، و بعضی گفتهاند این قرآن گذشتگان را رسوا میکند بنابراین پنهان کردن آن واجب است و این در [الأنوار النعمانية ۲/۳۶۰] آمده است، و بعضی گفتهاند مخالفان تا قیامت به سرپیچی از امیر المؤمنین ادامه میدهند و مستحق خواری بزرگی میشوند [۱۵].
محمد: آیا عاقلانه است که مسلمانی مقوله تحریف قرآن را قبول کند و سپس هیچ نوع مرجعی برای شناخت احکام شرعی نداشته باشد؟!
احمد: این تناقض آشکار و تنگنایی است که بسیاری از معتقدان به تحریف قرآن در آن گرفتارند، اما نعمة الله الجزائری راهی برای برون رفت از این تنگنا درست کرده است و او در [الأنوار النعمانية ۲/۳۶۰] میگوید: روایت شده که آنها شیعیان خود را امر کردهاند تا در نماز همین قرآن موجود را بخوانند و به احکام آن عمل کنند تا وقتی که مولای ما صاحب الزمان ظهور میکند و آنگاه این قرآنی که در دست مردم است به آسمان میرود، و همان قرآن که امیر المؤمنین تالیف کرده احکام آن عملی میشود.
پس بنابراین روایت قرآنی که در دست ما است به آسمان خواهد رفت، در مورد این توجیه میخواهم بپرسم چرا این قرآن به آسمان میرود؟ و چنانکه میدانیم بالا رفتن دلیل کرامت و برتری است، و همچنین چگونه جرأت میکنیم که علیسقرآنی از طرف خودش تالیف کرده یا بر او نازل شده است؟!
و برادرم محمد! چنانکه میبینی معاصرین همواره تقیه میکنند و میگویند قرآن تحریف نشده است و به ظاهر با کسانی که میگویند قرآن کامل است همصدا میشوند تا آنها را فریب دهند که ما معتقد به سلامت و مصونیت قرآن هستیم، و آیا حق فقط یک چیز نیست؟!
[۱۵] منهاج البداعة فی شرح نهج البلاغة خوئی ۲/۲۲۰.