گفتگویی آرام و مفید بین محمد و احمد

تبرک

تبرک

احمد: اموری برای پیامبر جثابت است که مایه خیر و برکت بوده‌‌اند چون خود ایشان جدارای برکت بوده است و این چیزها ویژگی و خصوصیت پیامبر است .... اما تعجب من از کسانی است که این قضیه را تعمیم داده و می‌گویند این امر در همه نسل پیامبر است!

محمد: آیا تو می‌خواهی بگویی آل بیت پیامبر برکت ندارند و تبرک جستن به آن‌ها جایز نیست؟

احمد: جایز بودن و جایز نبودن در این امور نیاز به دلیل دارد، و ما می‌دانیم که همه چیز پیامبر جاز قبیل آب دهان مو، لباس و همه کارهایش مبارک بوده است، و در این هیچ بحث نیست اما دلیلش چیست که ما این امر را بر بسیاری چیزهای دیگر تعمیم داده و بعد از وفات ایشان جآن‌ها را با برکت می‌دانیم؟

محمد: تو می‌خواهی بگویی برکت پیامبر جفقط در دوران حیات او بوده است و بعد از حیات او برکتی ندارد؟

احمد: باید این قضیه را بیشتر توضیح دهیم تا منظور ما روشن شود، اصحاب به شدت علاقه ‌مند چیزهایی بودند که متعلق به پیامبر بود از قبیل مو و ناخن و آب دهان و حتی لباس‌‌های پیامبر، آن‌ها می‌خواستند به اذن خداوند از این چیزها برکت بجویند، و دلیل جایز بودن این امر مشخص است، اما چه دلیلی هست برای اینکه خاک قبر پیامبر وسیله‌ای بر شفا و طلب خیر و دفع زیان است؟ و اگر این کار جایز می‌بود اصحاب که در نزدیک قبر پیامبر جبودند و هیچ چیزی آن‌ها را از ورود به قبر پیامبر و دست زدن آن منع نمی‌کرد این کار را می‌کردند، و اگر جایز می‌بود اصحاب از قبور فرزندان پیامبر که در بقیع بودند، طلب شفا می‌کردند.

محمد: نظر شما در مورد اینکه خلیفه اول و دوم دوست داشتند در کنار پیامبر جدفن شوند چیست؟

احمد: این دوست داشتن به خاطر پیوند و برادری دینی بود که در دنیا داشتند. و به یکدیگر نزدیک بودند و همواره رفیق و همراه بودند بنابراین دوست داشتند که حتی قبرهایشان نزدیک به یکدیگر باشد، عمر در محضر همه اصحاب عباس را خواست تا دعا کند که باران ببارد پس چرا اصحاب به قبر پیامبر جنرفتند و برای باریدن باران از او تبرک نجستند؟

محمد: شاید تو این آیه را فراموش کرده ای که خداوند می‌فرماید:

﴿وَقَالَ لَهُمۡ نَبِيُّهُمۡ إِنَّ ءَايَةَ مُلۡكِهِۦٓ[البقرة: ۲۴۸].

«و پیامبرشان به آنان گفت که نشانۀ پادشاهی او ...».

از این آیه به صراحت تبرک جستن ثابت می‌شود.

احمد: قبل از توضیح معنی آیه می‌خواهم از تو سوائی بپرسم و آن اینکه چرا شما همواره در امور عقیده از اخبار و حکایات بنی اسرائیل و غیره استدلال می‌کنید؟ آیا کارهای پیامبر جبرای آن که تنها پروردگارمان را بپرستیم برای ما کافی نیست؟

وباید از خود بپرسم کجا این آیه بر تبرک دلالت می‌کند؟ و به فرض اگر چنین دلالتی باشد باید بپرسیم این برکت چه کسی بود؟ و به فرمان چه کسی بود؟ و در چه زمان بود؟

و برای آن که بدانی می‌گویم این واقعه در زمان بنی اسرائیل پیش آمد و بعد از آن که خداوند به پیامبرشان وحی کرد پیامبرشان آنان را به این کار دستور داد و باید از خود بپرسیم آیا آیین و شریعت کسانی که پیش از ما بوده‌اند شریعت ما مسلمین است و از آن باید پیروی کنیم؟

پاسخ خیلی ساده و روشن است: آنچه ما را پیامبر جبه آن فرمان داده باید از آن پیروی کنیم چنان‌که در مورد حجر الاسود و رکن یمانی برای ما بیان کرده است، پس ما بدون مخالفت باید فرمان او را بپذیریم.

محمد: چرا در مورد این قضیه که از فروع دین شمرده می‌شود این چنین جر و بحث طولانی باید بشود؟

احمد: این از امور اساسی عقیده است که مسلمان بداند سود و زیان به دست چه کسی است، چون عامی که معتقد است قبر امام از بیماری‌‌ها شفا می‌دهد و نیازها را بر آورده می‌کند خدا را رها می‌کند و متوجه آن قبر می‌شود، چنان‌که همه این امر را مشاهده می‌کنیم، و همچنین آنان که بعد از پدران خود می‌آیند دچار شرک می‌شوند و چیزهایی دیگر غیر از الله را به فراید می‌خوانند و گمان می‌برند که کار خوبی انجام می‌دهند، پس بنابراین خطا و انحراف را در نطفه باید خفه کرد، و این وظیفه علما ربانی است که باید آن را انجام دهند و نیز هر کس خیرخواه مسلمین است موظف است که این کار را بکند.