مهدی
احمد: میبینیم که بسیاری از برادران شیعه به مهدی خیلی اهمیت میدهند.
محمد: چطور؟
احمد: خیلیها بر چسبهای سبز رنگی را پشت شیشههای عقب اتومبیل میچسبانند، و در مجالس عمومی و خصوصی از مهدی خیلی حرف زده میشود و در کتابها حرفهای زیادی درباره او گفته شده است، آیا همه اینها نشانگر این نیستند که به این باور خیلی اهمیت داده میشود؟
محمد: در مقابل بعضی از برادران اهل سنت را میبینیم هیچ توجهی و اهمیتی به مهدی منتظر نمیدهند، و این قضیه چنانکه میدانی مورد اتفاق اهل سنت و شیعه است.
احمد: در این مورد از همه جهت نصوص صحیحی وارد شده است، اما در مورد این قضیه اختلافات اساسی است که باید به آن اشاره کرد.
محمد: آیا ممکن است توضیح دهی؟
احمد: اهل سنت ایمان دارند که مهدی مردی از نسل پیامبر جاست و اسمش محمد و اسم پدرش عبدالله است و تاکنون متولد نشده است و در آخر الزمان میآید و به همراه عیسی بن مریم امت را علیه دجال رهبری میکند و حاکم مسلمین خواهد بود و خداوند او را منشاء خیر و برکات فراوانی قرار میدهد و او طبق شریعت پیامبر جحکمرانی خوهد کرد.
اما مهدی برادران شیعه فردی از نسل پیامبر است و اسمش محمد و اسم پدرش حسن است و مادرش کنیز است و میگویند در سال ۲۶۰ ه به دنیا آمده است. و میگویند او در غاری در عراق به نام (سَّرمن رای) پنهان شده است، و گفتهاند در کوه رضوی در مدینه پنهان شده است، و میگویند که وقتی او پنهان شد عمرش پنج یا شش سال بود و او با آن که پنهان شده است شیعیانش از علم و فتوایش محروم نماندهاند و میگویند او چهار نماینده دارد که با او ارتباط برقرار میکنند و علم و دانشی که نیاز دارند از او فرا میگیرند.
سپس در عصر حاضر قضیه دچار تحول گردید و مفهوم ولایت فقیه یا نایب مهدی پدید آمد.
و مهدی در آخر الزمان بعد از آن که دنیا آکنده از فساد است ظهور میکند تا عدل را در جهان بگستراند، منظور از گسترش عدالت کشتن همه مسلمین به جز شیعه هاست تا در جهان فقط شیعیان او باشند و حکومت کنند.
محمد: طبق آنچه تو گفتی موضوع کاملاً متفاوت است، با اینکه روایات وارد شده در کتابهای ائمه علامات مهدی و سیره پاک او و سبب پنهان شدنش را کاملاً بیان کردهاند.
احمد: کسی سیره و رفتاری پاک دارد که خیر و نرمی و عدالت را میآورد و انسانی که بالاترین هدف او ریختن خونهای مردم است چه امیدی به او هست؟
محمد: شاید تو سیره امام مهدی را با کسانی دیگر از حکام بنی عباس که اسمشان مهدی بوده اشتباه گرفته ای.
احمد: روایات صحیحی در کتابهای شیعه آمده که محمدبن حسن عسکری معروف به مهدی منتظر این کارها را میکند و اینک آن روایات را برایت بیان میکنم:
در [الغیبة نعماني ص ۲۳۱] از زراره روایت شده که میگوید به ابو جعفر÷گفت: «اسم او را برایم بگو -منظورم حضرت قائم بود- گفت اسم او اسم من است [۱۴]. گفتم: آیا همان رفتاری را مینماید که پیامبر جداشته است؟
ابو جعفر گفت: هرگز نه ای زراره او رفتار پیامبر را انجام نمیدهد، گفتم: فدایت شوم چرا؟ گفت پیامبر جامنیت را میگستراند و دل مردم را به دست میآورد، اما حضرت قائم قتل میکند، و او در کتابی که با خود همراه دارد فرمان یافته تا مردم را به قتل برساند و وای برای کسی که قائم با او دشمنی نماید.
محمد: ولی دین براساس نیکویی و به دست آوردن دلهای مردم و متحد کردن آنان بر محبت اهل بیت مبتنی است.
احمد: ای کاش این مهدی که منتظرش هستند رفتاری را در پیش میگرفت که تو میگویی، اما این مهدی کینهها را از دل شیعیان بیرون میآورد و عقدۀ دلشان را خالی میکند چنانکه در روایتی که العاملی در [وسائل الشیعة ۱۱/۶۰] و بحرانی در [الحدائق ۱۸/۱۵۵] آن را بیان کرده آمده است: «... اگر از این نمیترسیدیم که اگر کسی از شما فردی از آنان را بکشد در مقابل آن کشته میشود شما را به کشتن آنها امر مینمودیم اما از آن جا که یک نفر شما از هزار نفر آنها و بلکه از صد هزار نفر آنها بهتر است شما را چنین دستوری نمیدهیم و این کار به عهدۀ امام قائم است».
محمد: ولی برادرم احمد! تو میدانی که شیعه و سنی با همدیگر برادرند و به یکدیگر احترام میگذارند و به عالم و عامی و کوچک و بزرگ احترام قائلند.
احمد: ای کاش قضیه این طور بود و فقط علما به یکدیگر احترام میگذاشتند، اما روایات برای ما روشن میکنند که گویا شیعه در انتظارند که روزی از علمایی که مخالف شیعه هستند انتقام بگیرند، چنانکه در روایت زنجانی در [حدائق الأنس ص ۱۰۴] از امیر المؤمنین روایت شده که گفت: «و فقهای آنها به آنچه بخواهند فتوا میدهند و قاضیان آنان چیزهایی میگویند که نمیدانند و بیشترشان به دروغ شهادت میدهند، هر گاه امام قائم ظهور کند از اهل فتوا انتقام خواهد گرفت».
محمد: برادرم احمد! با همه آنچه که میگویی، شاید دشمنان اهل بیت چنین روایاتی را از خود ساخته و جای دادهاند.
احمد: برادرم محمد! تا کی از گمان و شاید دلیل بگیریم، چنین روایتهایی در کتابهای معتبر شیعه به کثرت وارد شدهاند، و گذاشتن این روایات به گونه ای که هستند بدون آن که مورد کاوش و بررسی قرار بگیرند و وضعیت سند آن بیان شود، سبب میشود تا ما یقین کنیم که علما با این روایات موافق هستند، سوگند به خدا اگر سیره پیامبر را بررسی کنیم میبینیم که او امت خود را حتی گناهکاران امت را دوست میداشته و نسبت به آنان مهربان بوده است، اما این مهدی که در کتابهای شیعه از او نام برده شده هیچ کس دوست ندارد با او روبرو شود چون همه از او میترسند، چنانکه نعمانی در کتاب [الغیبة ص ۲۳۳] از محمد بن مسلم روایت میکند که گفت از ابو جعفر÷شنیدم که میگفت: «اگر مردم میدانستند که قائم وقتی ظهور کند چه کار میکند بیشترشان دوست میداشتند که او را نبینند چون او مردم را میکشد، او از قریش آغاز میکند شمشیر را از آنها میگیرد و بر آنها شمشیر میکوبد تا اینکه بسیاری از مردم میگویند این از آل محمد نیست و اگر از آل محمد میبود رحم میکرد».
محمد: شما با این موافق هستی که مهدی وجود دارد و ظهور او مایه خیر و برکت برای مسلمین است.
احمد: علمای معتبر گفتهاند که مهدی وجودی ندارد و به هیچ کسی از سوی او فایدهای دینی یا دنیوی نرسیده است، بلکه اعتقاد به وجود او سبب شر و فساد بیشماری شده است و نمونهاش روایتهایی است که علمای شیعه بیان کردهاند.
محمد: آیا تو میخواهی بگویی که امام مهدی وجودی ندارد و هنوز به دنیا نیامده است؟!
احمد: در [أصول الکافي ۱/۵۰۳] و کمال الدین ص ۹۳ ص ۹۶ و در تاریخ طبری ۱۳/۲۶ آمده است که حسن بن علی بن محمد وقتی وفات یافت فرزندی نداشت و زن یا کنیزی نداشت که حامله باشد و با تفصیل بیان کردهاند که امام حسن عسکری فرزندی به نام محمد یا مهدی منتظر نداشته است.
محمد: با این روایت بحث و گفتگوی ما در مورد مهدی به پایان میرسد.
احمد: عجیبتر از آن این است که طبق روایات کتاب کافی به مهدی در غار عرضه شد و او آنچه را که در آن هست تایید کرده و گفته است: «این کتاب برای شیعیان او کافی است» و حال آن که در الکافی روایتی آمده است که به وجود مهدی طعنه میزند!!
و همچنین اختلاف در مورد مکانی که او در آن پنهان شده است بر تناقض دلالت مینماید، یک روایت میگوید که او در سامراء پنهان است و روایتی دیگر میگوید که در طیبه مدینه منوره است و روایتی دیگر میگوید نزدیک مدینه در کوه رضوی پنهان شده است، و هیچ تحقیقی در مورد صحیح و ضعیف این قضیه صورت نگرفته است.
محمد: در مورد دعای عجل الله فرجه چه میگویی؟
احمد: ما موظف هستیم تا به گفتهها و کارهایی که از پیامبر جثابت است عمل کنیم، و شریعت با وفات پیامبر کامل گردیده است، پس مهدی چه چیزی در دین ما اضافه میکند؟! و کدام کمبود را جبران مینماید؟ و باید از خود بپرسیم آیا منظور ما همان مهدی است که ناصبیها را که به ولایت و امامت امیر المؤمنینسایمان ندارند خواهد کشت تا دنیا را سرشار از عدالت کند چون دنیا آکنده از ظلم و ستم ناصبیها و عوام است چنانکه بعضی از عالم نماها ادعا میکنند؟!
یا اینکه عدالت و خیر را در میان همه مردم خواهند گستراند؟ و آیا شریعت و مصالح مسلمین را به خاطر امری عیبی و موهوم تعطیل کنیم، یا اینکه مسلمان در عبادتی که از پیامبر جآموخته شده باید بکوشد؟! و دین را خدا برای ما کامل گردانده است:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ﴾[المائدة: ۳].
«امروز دین را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین خداپسند برای شما پسندیدم. و مسلمان باید دعا کند که خداوند اوضاع مسلمین را سامان دهد».
[۱۴] ببینید محمد باقر اسم مهدی را نام نمیبرد چون در عقیده شیعه به صراحت ذکر کردن اسم مهدی جایز نیست و گاهی مرتکب این کار نزدیک است کافر قرار داده شود.