رهبری جدید
استاد داوود ابو خاطر میگوید: «ریاض زعنون - وزیر کنونی بهداشت و درمان تشکیلات خودگردان - درخلال سالهای ١٩٥٥ - ١٩٦٥ مسؤولیت اخوان را عهده دار بود که به دنبال متأثر شدن از برادرانش به کویت مسافرت کرد و به انقلاب ملت فلسطین پیوست. پس از ایشان اسماعیل الخالدی رهبری اخوان را به عهده گرفت و تا سال ١٩٦٨ در این پست باقی ماند. در سال ١٩٦٦م جلسهای در مزرعه دکتر خیری آغا نماینده اخوان در عربستان سعودی تشکیل شد که ابویوسف نجار نماینده اخوان در امارات و اسماعیل الخالدی نماینده اخوان در نوار غزه و اعضای دیگر هم حضور داشتند در این جلسه تشکل اخوان المسلمین فلسطین که تشکلی فراگیر و همه جانبه بود، تصویر واقعی خود را به نمایش گذاشت. در این جلسه دوازده نفر شرکت داشتند و (هانی بسیسو) که بعدها در زندان نظامی مصر به شهادت رسید، به سمت دبیر کل جنش اخوان المسلمین و اسماعیل الخالدی به عنوان مسؤول اخوان در مصر و نوار غزه انتخاب شدند».
یورش سال ١٩٦٥م به جماعت اخوان در مصر و نوار غزه به فروپاشی دستگاه رهبری اخوان منجر شد و گر چه اسماعیل الخالدی همچنان در دستگاه تبلیغ و دعوتگری باقی ماند اما به دلیل متوقف شدن بیشتر فعالیتها مسؤولی فاقد مسؤولیت بود.
در سال ١٩٦٨م آقای اسماعیل الخالدی به خارج از فلسطین مسافرت کرد. ایشان و برخی از رهبران جماعت اخوان المسلمین و چهرههای سرشناس این جنبش، کار دعوت را بدون رهبری انجام میدادند. دیگر اعضای حرکت دریافته بودند که لازم است رهبری وجود داشته باشد. به همین خاطر گروهی از رهبران اخوان مسلمین در منطقه مرکزی اردوگاهها در نوار غزه برای انتخاب رهبر جدید جنبش، تشکیل جلسه دادند و شیخ احمد یاسین را برای تصدی این منصب برگزیدند. چرا که شیخ در طول فعالیتهایش و تربیت رهبران جوان نشان داده بود که بیشتر از همه تأثیر گذار و دارای توانایی در اداره امور است و همچنین نسل جدید رابه خوبی میشناسد و از لحاظ پی ریزی تلاشی فراگیرتر از همه تواناتر و فعالتر بود. البته انتخاب شیخ چیزی بیش از تأکید و به رسمیت شناختن رهبری وی نبود زیرا بیشتر فعالان و رجال دعوت تربیت شده مکتب او بودند و ایشان رهبر حقیقی برای آنان بود؛ به عبارتی دیگر هرکس غیر از ایشان رهبری اخوان در فلسطین را عهده دار میشد، در همسویی با افراد جنبش دچار مشکل میشد. از این رو شیخ احمد یاسین در این دوره در واقع کلید سلامت دعوت بود.
شیخ هیئت اداری جدیدی تشکیل داد و در آن از نیروهای تازه نفس و جوان استفاده کرد که همه مناطق نوار غزه را در برمیگرفت. این هیئت، ماهانه به ریاست خود شیخ تشکیل جلسه میداد، دیگر اعضای جماعت اخوان المسلمین در این جلسه شرکت میکردند و شیخ هر بار ریاست جلسه را به شخص جدیدی میسپرد.
شیخ احمد یاسین با پیروی از اقدامات پیش قراولان جنبش با وضعیت کلی دعوت آشنا بود و از میزان جمودی که بر دستگاههای تبلیغاتی و دعوتگران سایه افکنده بود، آگاه بود و از این وضعیت اصلاً راضی نبود. به همین خاطر خواستار تحولی منحصر به فرد در دعوت و فعالیتهای مربوط به آن شد، در همین راستا شوارهای نمایندگان اخوان در نوار غزه را فرا خوانده و به آنان گفت: «من به این گفته که ما نشستیم و قرآن خواندیم و به بررسی اوضاع پرداختیم، قانع نمیشوم. این کار مطلوب و سودمندی نیست، کار مطلوب، انتشار رسالت اسلام و منحصر نکردن آن به طور اخص در دایره جماعت اخوان المسلمین است».
به همین خاطر و برای تحقق بخشیدن به افکار و ایدههایش، تحولی جدید در شوراهای نمایندگی نوار غزه ایجاد کرد و رهبران تازه نفس جوان به ویژه کسانی که فعالیتشان زبانزد بود، را جایگزین رهبران قدیمی شوراهای نمایندگی کرد و جوانان را به مناطقی که اخوان المسلمین در آن حضور نداشت گسیل داشت. در همین راستا مصطفی ابو قمصان، معلم مدارس سازمان کمک رسانی سازمان ملل «آنروا» در اردوگاههای مرکزی به جبالیا منتقل شد و سید ابو مسامح از رفح به شهر خانیونس عزیمت کرد و افراد زیاد دیگری ضمن عزیمت به دیگر مناطق، انسانهای پاک سرشت را در کلیه مناطق نوار غزه تربیت کردند که به رشد و انتشار فکر اخوان در این مناطق انجامید. مسؤولیت تبلیغ به نوجوانان واگذار شد و شوراهایی از میان آنان تشکیل و امور سخنرانی و دعوت در مساجد به آنان واگذار شد. در عرصه دعوتگری هر روز بیش از پیش به جوانان که شور زیادی به فعالیت اسلامی داشتند، تکیه میشد. شیخ حتی توانست مصر را پوشش دهد و تعداد زیادی از برادران اخوان را به استانهای مختلف مصر فرستاد تا جوانان فلسطینیای را که در جمهوری عربی مصر مشغول دانش اندوزی بودند بر اساس آموزههای اسلامی پرورش دهند.
ایشان برای اشخاص مشهور در عرصه دعوت اسلامی و پیش قراولان آن، کارهای متناسب جایگاهشان ایجاد کرد و کمیتههای متعددی مانند کمیته صلح، زکات و غیره بوجود آورد و مسؤولیت هرکدام از آنها را بر اساس تواناییهایشان به آنها سپرد و از آنان خواست که با بزرگان جامعه و گروههای تاثیر گذار مانند تجار و علماء و غیره در ارتباط باشند. شیخ احمد یاسین ابتدا دعوت را از مساجد شروع کرد و لذا بیشتر فعالیتهای دعوتگری در مساجد متمرکز شد و اجتماعات و حلقههای موعظه و کلاسهای دروس دینی تقریباً پس از هر نماز برگزار میشد و توجه شیخ به نقش مساجد که مردم در آن برای نماز گرد هم میآمدند و همه گروهها و تیپهای مختلف سنی در آن شرکت میکردند، سبب شد که فعالیتهای ایشان و دیگر همراهانش مثمر ثمر واقع شود. در واقع شیخ میخواست که به مساجد آن زمان، نقشی همانند مساجد عصر پیامبر اکرم ج ببخشد که کانون طرح و بررسی کلیه امور مسلمین و مرکز اتخاذ تصمیمات کلی و جزیی درباره مسائل جامعه اسلامی بود.