شیخ احمد یاسین زندگی و مبارزه

فهرست کتاب

شیخ احمد و مؤسسات دیگر در نوار غزه

شیخ احمد و مؤسسات دیگر در نوار غزه

شیخ احمد یاسین براین باور است که اسلام نباید در داخل جماعت اخوان المسلمین و پاره‌ای از نهادهای وابسته و یا هوادار آن و یا در محدوده مساجد محصور بماند بلکه باید در میان تمامی مردم چه در ادارات، مدارس، کارگاه‌ها و چه در امور شغلی و حتی در خانواده‌ها حضور جدی و فعال داشته باشد و بر همین اساس و این اندیشه را با نگاهی فراگیر و گسترده می‌نگرد.

شیخ در نتیجه اعتقاد به چنین باوری بر آن است که اسلام و جوانان دین‌دار باید در تمای عرصه‌هائی که دیگران حضور می‌یابند، حضور پیدا کنند تا میدان برای آنان خالی و اسلامگرایان از نشر اندیشه دینی سالم محروم نشوند و در نتیجه رقبا در دفاع از متاع باطل خویش، کامیاب و مسلمانان در دفاع از پیام حق خویش که مورد حمایت خداست، ناکام گردند. همچنین وی با این نظریه در صدد است که فکر دینی به تمامی اماکن و جاهایی که می‌توان برسد، انتقال یابد. آخر اسلام وقتی که پیروانش در خانه‌های خود بنشینند هیچگاه به عنوان فکر و برنامه عمل در میان مردم گسترش نخواهد یافت. شیخ دریافته بود که گسترش دعوت اسلامی در عهد پیامبر  ج و دعوتگران برجسته جز از طریق فعالیت و سازماندهی و حضور در میان مردم و فراخواندن آنان به سوی دین‌پذیری و ارائه الگوی مناسب به جامعه صورت نگرفته است.

از این رو وی جوانان مسلمانان را به عضویت در سند یکاها و انجمن‌های مرتبط به علایق یا تخصص خود توصیه کرد. مثلاً وکیل می‌بایست در سند یکاهای ویژه وکلاء، پزشک در سند یکاهای پزشکان و مهندس و مدرس و فارغ‌التحصیل هرکدام در انجمن‌های متناسب با حرفه خود عضو شوند.

شیخ آنان را به عنوان اعضای مبلغ اسلام می‌خواست. راست است که اسلام از دیرباز در صحنه حاضر بوده است، اما در صورت کوتاهی مسلمانان در ادای وظیفه نسبت به دین و سستی ورزیدن در فراخوانی مردم. اسلام نیز کمرنگ شده و پس خواهد نشست. شیخ با درک این نکته که مبلغان اسلام سابقاً در جنوب شرق آسیا با تلاش شخصی و تمسک به روح متسامح و دلربای اسلام و بدون ضربات شمشیر و یا شل یک حتی یک گلوله موفقیت‌های بزرگی به دست آورند، فرزندان اسلام را به تحرک و فعالیت توصیه و تشویق می‌کرد.

شیخ در این خصوص با پاره‌ای رویارویی‌ها مواجه شد مبنی براین که اسلام گرایان باید سازمان‌های جایگزین و یا موازی برپا کنند اما وی در موضع خویش حکیمانه عمل می‌کرد. مخالفان می‌پرسیدند: چرا ما به آنجا برویم؟ چرا خود ما نباید مؤسساتی اسلامی داشته باشیم و مردم را به سوی آن‌ها دعوت کنیم؟ اما شیخ حقیقتاً در این مورد افقهای دورتر را در نظر داشت. چرا که مؤسسات موجود تثبیت شده و مقبولیت یافته و دارای بعدی مردمی بودند و لذا ورود به آن‌ها و ایجاد دگرگونی در آن‌ها موضوعی طبیعی می‌نمود. حال آنکه پی‌ریزی نهادهای جایگزین چه بسا شورشی فراگیر در سطح تشکل‌ها و احزاب تلقی می‌شد که فراتر از ظرفیت جامعه محافظه‌کار غزه بود و احتمالاً به گسترده‌تر شدن شکاف‌ها در سطح اجتماع منجر می‌شد که دوای این زخم‌ها و ترمیم این شکاف‌ها خود بعداً مستلزم تلاش فراوان و صرف انرژی انبوهی خواهدبود که بهتر است همین الآن به خدمت سازندگی درآید.

این توجیهات در نهایت، جوانان شتابزده و ناشکیبا را قانع کرد و بدین ترتیب شیخ هر جوان مسلمان را به ضرورت التزام به انجمن یا اتحادیه‌ای که به عضویت آن‌ها در می‌آمد، توصیه می‌کرد. عملاً نیز چنین چیزی کم کم در میان جوانان رواج پیدا کرد و با سازمان دهی فعالان و اشخاص ممتاز این مؤسسات آن‌ها را برای دعوت دیگران به عضویت در این سازمان‌ها و روی آوردن به دین سازمان دهی می‌کردند. تلاش‌های این افراد و جنبش اسلامی در بیرون از این سازمان‌ها برای ترویج دین و دعوت مردم به سوی عبادت دو چندان شد. همه این کارها آرام و به خوبی پیش می‌رفت. جنبش‌های اسلامی در مصرف، اروپای شرقی و غربی و کشورهای عربی نقش بسزایی در جذب شمار زیادی از جوانان فلسطینی به اسلام و دینداری و اخلاق حسنه داشتند. این افراد وقتی به فلسطین بازگشتند هسته فعالیت دینی را تشکیل دادند و با برادرانشان در فلسطین این اتحادیه‌ها و مؤسسات را توسعه دادند. اولین اقدام آن‌ها برگزاری انتخابات هلال احمر در اوایل دهه هشتاد بود و دکتر ابراهیم الیازوری و دکتر ابراهیم مقادمه به عنوان اعضای هیأت مدیره انتخاب شدند. در حقیق این یک اقدام متواضعانه و خیرخواهانه بود. این هیأت بسیار فعال بود تا جایی که به علت ترس از ورود چپ گراها و تغییر برنامه‌های آن دیگر انتخاباتی برگزار نکردند و این انتخابات را آخرین انتخابات اعلام کردند.

با وجود اینکه این اقدامی ناچیز به شمار می‌رفت اما بعضی از نیروهای سیاسی تنها یک نماینده در این هیأت داشتند علیه اسلام گراها با هم متحد شدند و با اغواگری تلاش کردند که آن‌ها را به استعفا بر این اساس که اقلیت هستند و در اتخاذ تصمیمات تأثیری ندارند، تشویق کنند. عملاً نةیز استاد اسعد الصفطاوی استعفا داد و از دو عضو دیگر اسلامی این هیأت مدیره هلال احمر خواست که استعفا دهند.

پس از آن اسلامگراها در انتخابات اتحادیه پزشکان در دهه هشتاد شرکت کردند و نتایج خوبی به دست آوردند. دکتر محمود الزهار نیز به ریاست این اتحادیه برگزیده شد. این چنین شمار اسلامگراها در اتحادیه‌ها و مؤسسات افزایش یافت و جزء گروه‌های تأثیر گذار شدند به نحوی که گروه‌های دیگر در انتخابات نمی‌توانستند، آن‌ها را به حساب نیاورند. در جریان انتفاضه اسلامگراها لیست مشترک در مقابل جریان‌ها و گروه‌های دیگر که تحت فرماندهی مشترک فعالیت می‌کردند، اعلام کردند و توانستند که در انتخابات کلیه اتحادیه‌ها نتایج خوبی به دست آورند. نتایج انتخابات اتحادیه پزشکان خیلی بسیار به هم نزدیک بود اما به علت شیوه انتخاب در قانون این اتحادیه به نفع لیست چپ گراها تمام شد و به این لیست اجازه داد که اعضای خود به جز دو نفر را تغییر دهد. اما وضعیت انتخابات انجمن مهندسان و اتحادیه کارکنان سازمان کمک رسانی بین المللی «آنروا» ثابت کرد که سیاست شیخ عقلانی و منطقی بوده است.

*********