وضعیت جسمی شیخ احمد یاسین
شیخ احمد یاسین از فلج کامل در نخاع که دستها و پاها و عضلات سینه و شکم ایشان را بیحرکت کرده است رنج میبرد به همین سبب فقط قادر به حرکتدادن سر خود هستند اما درباره بقیه نقاط بدن ایشان دکتر عبدالعزیز رنتیسی میگوید که حرکت بسیار کندی دارد که هیچ فایدهای برای ایشان ندارد. ایشان قادر به خاراندن پوست خود نیست و حتی نمیتواند بینی خود را پاک کند. او قادر به نوشیدن یک لیوان آب نیست و حتی نمیتواند غذا را با دست خویش بگیرد.
دکتر عبدالعزیز رنتیسی که مدتی طولانی را با شیخ در زندان به سر برده و حمایت و مراقبت از او را بر عهده داشته است، میافزاید: شیخ به صورت کلی از هر نوع عملی که مربوط به خود ایشان باشد عاجز است، او در تمام کارهای خود نیازمند کمک است و اگر به یک پهلو بخوابد پس از یک ساعت یک نفر باید او را به طرف دیگر برگرداند، زیرا او به تنهایی قادر به این کار نیست.
دکتر عبدالعزیز رنتیسی به عنوان یک پزشک وضعیت شیخ را اینگونه توصیف میکند: شل شدن عضلات باعث بر آمدن ریهها و سپس موجب ضعف در دیواره داخلی ریه شده و به التهاب مزمن ریه تبدیل میشود و این کار به ترشحات دائمی ریه میانجام که باعث سرفههای حاد میشود، که در نتیجه به سرفه مزمن تبدیل میشود و به این ترتیب ایشان در طول ٢٤ ساعت شبانه روز سرفه میکند.
او نمیتواند آب دهان خود را به بیرون بریزد زیرا اینکار نیازمند قدرت عضله دهان است و در نبود این قدرت در بدن، شیخ باید بسیار تلاش کند تا بتواند تف کند و به این ترتیب او در تمام مدت شب قادر به خوابیدن نیست.
بدتر از این فلج بودن عضلات شکم او را بسیار بیاشتها و به بواسیر مبتلا کرده است که منجر به خونریزی شده و وضعیت جسمی شیخ را به بدترین شکل ممکن تغییر داده است. علاوه بر آن تورم گوشها و چشمها نیز یکی دیگر از بیماریهای شیخ است. دکتر رنتیسی میگوید: خلاصه باید گفت که شیخ احمد یاسین به همه بیماریها مبتلاست.
اما آنچه قابل توجه است اینکه شیخ را در یک سلول ٢٨٠× ٢٦٠ سانتیمتری حبس کردهاند. ایشان در این جای تنگ با دو نفر که کمک او محسوب میشوند زندگی میکند و یک دستشویی و یک توالت نیز در همین مساحت کم موجودند و به این علت هیچ جای تحرکی باقی نمیماند که مراقبان شیخ بتوانند به نرمش دادن عضلات شیخ بپردازند. ایشان در هر شبانه روز فقط سه ساعت اجازه دارد که در هواخوری قدم بزند. این فضای کوچک جایی است که زندانیان در روز میتوانند در آن قدم زده و آفتاب بگیرند و مرمش کنند و به این مدت «زمان تنفس» میگویند. شیخ قادر به استفاده از این مدت هواخوری نیست، زیرا در درون یک پتو پیچیده شده است و به کمک پرستارانش به آنجا آورده میشود.