شیخ احمد یاسین زندگی و مبارزه

فهرست کتاب

کمیته هفتم، کمیته اصلاح

کمیته هفتم، کمیته اصلاح

شیخ احمد یاسین خودش عضو اوّل و عنصر اصلی این کمیته بود و بدون وجود ایشان این کمیته نقش قابل ذکری ایفا نمی‌کرد. کمیته موفّق شد بسیاری از اختلافات بغرنج را که حلّ آن‌ها بسیار دشوار بود، فیصله دهد. کمیته درصدد بود با بهره‌گیری از احکام اسلامی بدیل مناسبی در غیاب شریعت اسلامی و دادگاه‌های مدنی که قضّات آن‌ها بازیچه تمایلات و اهوا شده بودند و رشوه حرف اوّل را می‌زد، ارائه کند تا جنبه‌ای از جوانب اجتماعی ناسازگار با دین اسلام را اصلاح کند.

این کمیته در حلّ و فصل بسیاری از منازعات با دیگر کمیته‌های مشهور اصلاحگری در سطح منطقه، کرانه و سرزمین‌های اشغالی شده در سال (١٩٤٨م) همکاری کرد.

شیخ با تشکیل این کمیته درصدد بود برخلاف رسم معمول در سطح جامعه مبنی بر اینکه حق همواره با اقویا و افرادی است که دارای تبار اصیل، طایفه بزرگ یا دوستانی ذی‌نفوذ باشند و ضعفا همواره بازنده میدان‌اند، عرف تازه‌ای بنیاد نهد و از حلّ دعاوی به عنوان مقدمه‌ای برای حلّ نهایی منازعات اجتماعی استفاده کند و به همین منظور اختلافات را تا آخر پی می‌گرفت و به هیچکدام از طرفین دعوا اجازه نمی‌داد حقّ دیگری را ضایع کند و در صورت وقوع چنین امری با بهره‌گیری از تمامی ابزارهای ممکن تلاش می‌کرد تا حق را به هر قیمتی که شده به حقدار بازگرداند. این روش به نوعی تضعیف دیگر قضّات مدنّی شد، چرا که امور را پیگیری نمی‌کردند و در بیش‌تر اوقات کفیلان از کفالت دیگران شانه خالی می‌کردند و مسوولین حقوق زیردستان خود را رعایت نمی‌کردند، در واقع این همان چیزی بود که حق دیگر افراد را ضایع می‌کرد و مشکلات مانند گذشته حل ناشدنی باقی می‌ماند. تعداد زیاد افراد خانواده یا قبیله به خصوص زمانی که با خانواده‌ای ضعیف مشکلی پیدا می‌کردند، وسیله‌ای برای تضییع حقوق دیگران بود. در ادارات پلیس نوار غزه (هنگامی که مراکز پلیس در آنجا تاسیس شد)، هرکس پارتی و آشنا داشت، مشکلش برطرف می‌شد. متهم صاحب نفوذ را بدون اینکه حتی اندک وثیقه مالی به امانت بگذارد، آزاد می‌کردند افراد ناتوان و فقیر را در پشت سلول‌های زندان نگه می‌داشتند.

کمیته اصلاح و تربیت اسلامی به همه این مشکلات سر و سامان می‌داد و همیشه بر این نکته اصرار می‌ورزید که حق به صاحب آن برگردانده شود. شیخ احمد یاسین در این مورد شیوه‌های زیادی را به کار گرفت، که اولین آن‌ها ترساندن از عذاب خدا و ترغیب به بهشت و آخرین شیوه وی اعمال فشار علیه کسانی بود که قوانین اجتماعی را رعایت نمی‌کردند.

خانه شیخ احمد یاسین به محلی برای رفع خصومت تبدیل شده بود، مردم از نواحی مختلف فلسطین از هر طایفه و قشری به آنجا می‌آمدند. شیخ برای رفع خصومت میان مردم از نوار غزه به کرانه باختری و به داخل سرزمین‌های خط سبز (فلسطین اشغالی ٤٨) سفر می‌کرد. شیخ در کار خود موفقیت بسیاری کسب کرد و مانند دادگاه پیگیر امور مردم بود تا اندازه‌ای که بیش‌تر مردم تصور می‌کردند، شیخ به خاطر قدرت اراده و محبوبیتش در میان مردم، احکام خود را اجرا می‌کند نه قدرت جسمانی. ابو ناصر کجک (پدر شهید ناصر) عضو کمیته اصلاح و تربیت حادثه‌ای عجیب را بازگو می‌کند که روزی یک نفر به خانه شیخ آمد و با عصبانی پرسید، شیخ کجاست، ابو ناصر در جواب او گفت: شیخ استحمام می‌کند، چند لحظه دیگر می‌آید.

ابو ناصر در مورد کار این مرد سؤال می‌کند که او درجواب می‌گوید: از مردم شنیده‌ام که شیخ عضلاتی قوی دارد از او می‌خواهم دشمنم را که نمی‌خواهد، حق من را بدهد، اعدام کند. ابو ناصر از او سؤال کرد که از چه کسی شنیده که شیخ قوی و نیرومند است. این مرد در جواب گفت: یکی از اهالی دهکده العدس (منطقه‌ای مسکونی که در پنج یا هفت کیلومتری شمال رفح قرار دارد) آن را گفته است. چند لحظه بعد شیخ نشسته روی ویلچر خود آمد، این شخص که برای حل مشکلش نزد شیخ آمده بود، توجه زیادی به او نکرد، چرا که شیخی که به او معرفی کرده بودند، فردی قوی هیکل و ورزیده بود که به راحتی می‌توانست دشمنش را خوار کند.

زمانی که شیخ وارد شد، کسانی که آنجا بودند گفتند این شیخ است. این شخص از شدت تعجب داشت روی زمین می‌افتاد، فریاد کشید سبحان الله آیا این همان شیخی است که درباره او شنیده‌ام. پس از چند دقیقه مرد نزد شیخ رفت و مساله‌اش را با او در میان نهاد و شیخ حق وی را از ظالم گرفت.

شیخ آرزو می‌کرد که جوانان نقش بزرگی در حل مشکلات جامعه به شیوه‌ای اسلامی داشته باشند، زیرا این کار، بازگرداندن جامعه به سوی راه و شیوه صحیح خود بود.

از جمله مسائل دشواری که شیخ در حل آن مشارکت کرد. مشکلی بود که برای آل مطوق در جبالیا پیش آمده بود. ماجرا از این قرار بود که دو برادر از آل مطوق به نام‌های ابو غازی و اسماعیل با هم درگیر شده بودند و با گسترش نزاع میان آن‌ها فرزندانشان وارد نزاع شدند، در این هنگام بشیر غازی به دست یکی از پسر عموهایش به قتل رسید. بشیر کمونیست بود اما پدر و پسرعموهایش متدین بودند. وی خواست با کلت کمری آن‌ها را به قتل برساند. همچنین ابو غازی و کلیه فرزندانش از افراد دیندار و با صلاحیت جامعه بودند.

این حادثه اهالی جبالیا و دیگر مناطق اطراف آن را به زحمت انداخته بود، به این صورت که افراد سرشناس و معروف به میانجی‌گری میان دو طرف پرداختند اما همه این تلاش‌ها نتوانست دیدگاه‌های آن‌ها را به هم نزدیک کند و ابو غازی حاضر نمی‌شد که با برادش ابو اسماعیل برای حل مشکلشان بنشیند.

روزی شیخ احمد یاسین همراه با اعضای کمیته اصلاح به جبالیا رفت، قدم شیخ برای اهالی این منطقه پر از خیر و برکت بود.زیرا ابو غازی موافقت کرد که برای حل مشکلات با برادرش ابو اسماعیل بنشیند. به نظر می‌رسید که ابو غازی شخص شریفی و دارای گرایش‌های خداپرستانه بود و وجه‌ای مطلوب به کمیته بخشید. وی برای حاضر شدن جهت حل مشکل شرط کرد که کمیته در مورد آن شریعت الهی را رعایت کند. اعضای کمیته شرط را پذیرفتند و در مراسم آشتی در جلسه‌ای باشکوه در مسجد فلسطین مشکل آن‌ها حل شد. شیخ به علت اینکه در این دوره دستگیر شد، نتوانست در این مراسم شرکت کند.

شیخ از مصالحه میان مردم حمایت می‌کرد، این کار شیخ دیدگاه‌ها را به هم نزدیک ساخت و جامعه را بر بنیانی صحیح که عوامل متعددی از جمله دوری از شریعت الهی و پیروی از هوا و هوس مردم آن را سست گردانده بود، بازسازی کرد.

مجمع اسلامی بخشی از فعالیت‌ها و برنامه‌های شیخ بود، و به همه کارهای آن سر و سامان می‌داد. زمانی که در جلسات مجمع حضور نداشت، برادران وی در آن کاری را صورت نمی‌دادند تا اینکه نظر شیخ را جویا شوند. مجمع اسلامی در همه مناسبات ملی و اسلامی نیازمند پوشش بودند، شرکت می‌کرد. از جمله این مناسبات برگزاری جشن سالانه برای استقبال از حجاج بود.

مجمع اسلامی در سال (١٩٨٥) برای آزادی تعدادی از زندانیان را در تبادل اسرا جشنی برگزار کرد. این مجمع در مناسبت‌های مختلف واعظان و مبلغان را به کلیه مناطق فلسطین اشغالی اعزام می‌کرد.

در گذشته مجمع برای کسب بورس دانشجویی از عربستان سعودی و کشورهای دیگر تلاش‌های را از طریق سلیم شراب صورت داده بود.

شهرت و آوازه مجمع اسلامی بدانجا رسید که چارچوب دعوت و جنبش اسلامی نوار غزه و در عین حال رهبری آن را تشکیل داد. نظرات مجمع در میان کلیه محافل محترم شمرده می‌شد شیخ احمد یاسین به یاری پروردگار و مساعدت برادران بزرگوارش توانست دستاوردهای زیادی را در مجمع اسلامی کسب کند.