فصل هفتم: تصمیم انتفاضه
انتفاضه مردمی که در دسامبر سال ١٩٨٧م به وقوع پیوست از ثمرات فکری شیخ احمد یاسین بود. ایشان از تصمیم گیرندگان و حامیان اصلی این حرکت بود. این تصمیم در تاریخ ٩/١٢/١٩٨٧یعنی روز انتفاضه اتخاذ شد و پس از آن با ارائه راهکارهای اسلامی برای ادامه، تداوم یافت. جنبش حماس بعد نظامی انتفاضه را گسترش داد. سازمانی که شیخ یاسین وجودش را در تاریخ ٩/١٢/١٩٨٧ علنی ساخت در روز ١٤/١٢/١٩٨٧با صدور بیانیهای تشکیل آن را به اطلاع عموم رساند.
در شب ٩/١٢/١٩٨٧یعنی همان شبی که حادثه وحشتناکی در جاده منطقه صنعتی ایرز (نقطه اتصالی بین غزه و منطقه سبز) اتفاق افتاد شیخ احمد یاسین و تعدادی از دوستان ایشان از جمله عبدالعزیز رنتیسی (گوینده روایت مذکور) و صلاح شحاده و دیگران که دراین تجمع شرکت داشتند، قیام عمومی را اعلام کردند.
این تجمع به دو گروه موافق و مخالف تقسیم شد، مخالفان اظهار داشتند که نیروهایی که در عرصه فعالیت هستند همانهایی هستند که مواضع ضد اسلامی دارند و انواع فشارها را بر مسلمانان روا میدارند، اینان از انتفاضه سود خواهند برد و در نتیجه پیوستن افرادی از توده مردم به آنان شخصیت خود را که به سبب عدم اقناع مردم نسبت به افکار و روش آنان به سستی گراییده بود باز یافته و رقیب طبیعی جنبش مقاومت اسلامی خواهد بود.
دلیل دیگر مخالفان این بود که انتفاضه ممکن است که تشکیلات اسرائیل را از نوار غزه و کرانه باختری بیرون رانده و این امر منجر به پیوستن این مناطق به اردن شود. اما شیخ و همراهانش تصمیم گرفتند که انتفاضه را آغاز کنند. شیخ گفت: چرا این گروهها را وا نگذاریم. ما نباید در فکر این باشیم که این گروهها سود خواهند برد یا نه. ما فقط باید عمل کنیم. ایشان افزودند، هر نظام عربی هر چه هم سنگدل باشد هزار مرتبه بهتر از موجودیت اسرائیلی است که هدفش فقط به چنگآوردن جوانان ما و هتک حرمت نوامیس و دختران ماست. قطعاً هیچ نظام عربی این عمل را انجام نخواهد داد.
دکتر رنتیسی میگوید: در هنگام اتخاذ این تصمیم ما مطمئن بودیم که کار ما مفید خواهد بود و در آینده ثمرات خود را نشان خواهد داد.جنبش اسلامی به تجارب گذشته خود اعتماد کرد. دو ماه پیش از آن تصمیم به برپایی اعتصاباتی در نوارغزه گرفته بودند، زیرا که گشتیهای ارتش و پلیس فشارهایی علیه جوانان پسر و دختر روا داشته بودند از جمله آنان را مجبور به رفتارهایی میکردند که دور از شئونات عمومی و سنتهای اسلامی و اجتماعی بود مانند اجبار جوانان به رقص در خیابانها و بوسیدن پسران و دختران و وادارکردن تعدادی به تفکردن به روی دیگران همچنین به اقدامات دیگری از جمله تعیین مالیاتهای مختلف، ممنوعیت مسافرت، بازداشتهای بیحساب و کتاب، آزار بیگناهان، تشویق خانههای فحشا و فساد، اشاعه مواد مخدر و مصرف مواد الکلی کشنده و غیره دست زدند.
اعتصاب موفقیتآمیز بود و از حمایت گستردهای در نوار غزه برخوردار گشت که این امر منجر به فروکش کردن تجاوزات نیروهای ارتشی و پلیس گردید و وضعیت اندکی بهبود یافت. پس از آن جنبش اسلامی، اداره اعتصابات عمومی از سال ١٩٨٢ را که در پاسخگویی به درخواست جمعیت پزشکان (که در آن زمان از جانب جریان اسلامی رهبری میشد) به راه افتاده بود در دست داشت و در اثنای این اعتصابات درگیریها شروع شد و اماکن تجاری بسته شدند و شهرداریها و مؤسسات عمومی نیز به آن پاسخ دادند و کرانه باختری نیز تا حدود زیادی از این کار متأثر شد. درگیریها بین مردم و نیروهای اشغالگر به مدت سه هفته ادامه یافت که در خلال آن صدها تن از جوانان زخمی شدند.
دکتر رنتیسی میگوید: این تجارب موفق اعتماد ما را بیشتر کرد چرا که در آن زمان بسیار ضعیفتر از عصر روز انتفاضه بودیم.
جنبش اسلامی انتظار نداشت که انتفاضه منجر به آزادسازی فلسطین گردد چرا که این کار به تلاشی بیشتر از انتفاضه نیاز داشت ولی اقداماتی که شرح آن در پیش گذشت با پیامدهای آن از جمله سقوط جمعی شهرها و روستاهایی که نیروهای امنیتی خواستار تسلط بر آنها بودند علت اتخاذ چنین تصمیمی از جانب جنبش بود. (آنگونه که دکتر رنتیسی میگوید) او میافزاید، تصمیم جنبش این بود که مردم را از حالتی که در آن به سر میبردند به در آورد و عزم و اراده آنان را تقویت کند و رغبت به زندگی آزادانه را در وجودشان بپروراند و جهاد عملی را به ایشان تعلیم دهد، زیرا بسیاری از مردم به ذلت اشغال خو گرفته بودند و حتی افسران عالیرتبه مسئول در شهر و همکاران یهودی آنان را به جشنها و خانههای خود دعوت میکردند و این اعمال بسیار خطرناک بود، اما انتفاضه تمام این مسائل را تغییر داد و تا حدود زیادی اصول جهاد و مبارزه مشترک را به آنان آموخت.