شیخ احمد یاسین زندگی و مبارزه

فهرست کتاب

کتابخانه اسلامی

کتابخانه اسلامی

مساجد فلسطین تا سال ١٩٦٨م. به کتابخانه نیاز داشتند. کتابی در کتابخانه‌های مساجد وجود نداشت و فقط قرآن‌هایی روی قفسه‌های آن‌ها گذاشته شده بود، بدون اینکه کسی به آن‌ها توجه کند. تا این مقطع کتاب نقشی چندانی در تبلیغ رسالت اسلام نداشت، اما سخنرانی شیخ در مسجد العباس، وی را به توجه به کتابخوانی وکتابخانه واداشت. در نزدیکی این مسجد کتابخانه نور و امل قرار داشت که سازمانی مسیحی بر آن نظارت می‌کرد. تنها جوانان مسلمان به این کتابخانه رفت و آمد می‌کردند، شیخ با درک این موضوع که هدف از احداث این کتابخانه، سیطره بر عقول و قلوب جوانان مسلمان است، مردم را به خرید و مطالعه کتاب‌های اسلامی تشویق می‌کرد. استاد محمد شمعه ضمن اشاره به اینکه ساخت کتابخانه‌ها به عنوان یکی از برنامه‌های دعوت اسلامی در آمد و شیخ در رأس آن قرار داشت، می‌گوید: به یاد دارم که شیخ در یکی از خطبه‌های خود به مردم گفت: آیا نمی‌بینید که مسیحیان چکار می‌کنند، آن‌ها می‌خواهند جوانان مسلمان را از طریق کتاب‌ها و کتابخانه‌های خود جذب کنند و افکار تبشیری فاسد خود را به بهانه اطلاع رسانی و پژوهش منتشر سازند. شیخ از مردم خواست در این راستا فعالیت کنند و تنها به محکوم‌کردن کار آن‌ها اکتفا نکنند. از نمازگزاران جمعه خواست که هرکدام قبل از جمعه آینده کتابی برای هدیه به کتابخانه مسجد همراه خود بیاورند. مردم به این ندای شیخ پاسخ چشمگیری دادند و همه بدون ااستثنا در هفته بعد با خود کتاب آوردند. بدین ترتیب کتابخانه‌ای نمونه با کتاب‌های مختلف ساخته شد. کتابخانه مسجد «العباس» در مدتی کوتاه چنان گسترش یافت که به مرکزی علمی تبدیل شد و جوانان مسلمان به آن آمد و شد می‌کردند. هنگامی که کتابخانه مستقل شد، معلمان در آن به تدریس مجانی درس‌های تقویتی در سطوح مختلف برای مقاطع گوناگون تحصیلی پرداختند.

شیخ با همکاری برادرانش تفسیر قرآن «في ظلال القرآن» سید قطب را در قالب کتابچه‌های کوچکی به چاپ رساندند و برای آگاهی مردم از اسلام و قرآن کریم آن را میان نمازگزاران توزیع کردند. برخی از جوانان پس از نماز به خرید و فروش این کتاب‌ها در جلو در مساجد روی آوردند. در واقع دسترسی نمازگزاران به این کتاب‌ها سبب شد که اندیشه و افکار سازمان یافته اسلامی در میان نوجوانان و جامعه فلسطینی انتشار یابد.

گفته‌ها و کارهای شیخ، الگو و اسوه مردم بود. وی به جوانان مسلمان صبر، سخاوتمندی و بردباری را تعلیم می‌داد، چرا که دریافته بود جوانان بدون داشتن این صفات، قادر به ادامه مسیر خود نخواهند بود و سرانجام با شکست مواجه خواهند شد، زیرا بر سر سفره‌های دروغ کشورهای عربی و فساد و سیاست‌های نابخردانه و تبلیغات مستهجن تربیت شده بودند و به وقت زیادی برای تغییر رفتار و اخلاق خود نیاز داشتند. شیخ به همین خاطر به برادران دینی خود این چنین سفارش می‌کرد: «باید در کارهایمان صبر پیشه کنیم زیرا اسلام در جامعه فراگیر، و بر دشمنان پیروز خواهد شد و اگر بدون صبر و بردباری مردم را به سوی خدا دعوت کردیم، بازده کارمان اندک و ناچیز خواهد بود». وی همچنین می‌گفت: باید از خودت شمعی بسازی که نورافشانی کند و در راه هدایت مردم به سوی خدا از بین برود.

شیخ احمد استراتژی دعوت را بر اساس کلمه لا إله إلا إلله بنا نهاد، این چنین کلمه توحید در راس برنامه‌های دعوت قرار گرفت و اعتلای آن وظیفه کلیه جوانان بود و می‌بایست در راستای آن فعالیت داشته باشند.