اولین درگیری با دولت غاصب اسرائیل
در این دوره عملیات فدایی در نوار غزه و دیگر سرزمینهای اشغالی شدید بود. نیروهای اشغالگر به علت بروز مشکلی امنیتی در اردوگاه الشاطی، آن را به مدت یک ماه محاصره کردند و در طول این مدت، وحشیانهترین اقدامات را علیه ساکنان اردوگاه مرتکب شدند. آنها جوانان را ضرب وشتم میکردند، مردم را گرسنه نگاه میداشتند و آنها را تحقیر میکردند. اما با این وجود اهتمام مردم در قبال این قضایا صرفاً در ابراز تأسف نسبت به رفتارهای ناشایستی که علیه برادرانشان به عمل آمده بود، خلاصه میشد و عملاً هیچ اقدامی جهت کاهش درد و رنج آنها و بهبودی وضعیتشان انجام نمیدادند. در نتیجه شیخ روز جمعه بالای منبر مسجد العباس رفت و خطبهای حماسی برای مردم ایراد کرد. خطبه شیخ جانهای بیدار را تحریککرد و به دنبال آن تظاهراتی در محکومیت اقدامات صهیونیستها در اردوگاه برگزار شد. مردم از مسجد العباس بیرون آمده و به سوی مقر صلیب سرخ به راه افتادند و رفع محاصره اردوگاه الشاطی و پایان دادن به کشتار مردم و ارسال مواد غذایی برای زنان و کودکان را خواستار شدند.
این تظاهرات اثر مستقیمی بر جای نهاد و سه روز از برگزاری آن نگذشته بود که اشغالگران برای جلوگیری از گسترش این تظاهرات و حفظ آرامش به محاصره امنیتی اردوگاه پایان دادند. پس از تظاهرات، نیروهای امنیتی صهیونیستها شیخ را فراخواندند و به او نسبت به برپایی چنین تظاهراتی هشدار دادند. افسر اطلاعاتی اشغالگران از شیخ احمد یاسین در مورد تظاهراتی که از مسجد العباس شروع شد، سؤال کرد که شیخ در پاسخ او گفت: این کاری که انجام دادهاست، واجب و ضروری بود و مردم دیگر تحمل نمیکنند که همچنان شاهد محاصره و به تبع آن زندانی شدن برادران دینیشان در اردوگاه الشاطی باشند. افسر صهیونیستی در پاسخ به سخنان شیخ گفت: دوست دارم تو را نصیحت کنم و باید به آن عمل کنی. شیخ سؤال کرد، آن نصیحت چیست؟ افسر به او گفت: «زبان سرخ سر سبز را بر باد میدهد». شیخ در پاسخ به این گفته افسر گفت: خودم این را به خوبی میدانم.
افسر اطلاعاتی از اداره اوقاف خواست که شیخ را از مسجد العباس اخراج کند، این چنین شیخ از این مسجد اخراج شد و به مسجد الشمالی مکان سابق خود منتقل شد و به جای او شیخ احمد عبدالرزاق گمارده شد.