اخراج شدن از حرفه معلمی
در این گیرودار در ابتدای دهه هفتاد شیخ به فرصت بیشتری جهت پرداختن به فعالیت دعوی نیاز داشت و همفکرانش وی را تحت فشار قرار میدادند که از کار تدریس استعفا کرده و صرفاً به فعالیت تبلیغی بپردازد و تأمین مخارج وی را هم تضمین کردند. اما وی قوّیاً یا این پیشنهاد مخالفت میکرد، زیرا میدانست که فعالیت وی در عرصه تدریس همان استمرار کار تبلیغ است اما در عرصهای متفاوت، یعنی آموزش پرورش کودکان! او همواره تأکید میکرد: مادام که من در پی ادامه فعالیت هستم، جایی برای تحمیل هزینههای اضافی بردعوت نمیبینیم.
اما تقدیر با دعوت اسلامی بر سر لطف بود. بدین ترتیب که رئیس آموزش و پرورش در نوار غزه به همراه یک افسر صهیونیستی مرتبط به امر آموزش که از سوابق فعالیت اجتماعی، سیاسی و دینی شیخ در مدرسه مطلّع بود، با وی دیدار کردن. افسر صهیونیستی شیخ را فاقد صلاحیت تدریس اعلام و او را بازنشسته کرد.
این بازنشستگی دوران پرخیر و برکتی را برای دعوت اسلامی به دنبال آورد چرا که فرصت لازم برای رفتن به تمامی نقاط را در اختیار شیخ نهاد. شیخ هم با اغتنام فرصت به داخل سرزمینهای اشغالی (٤٨) میرفت و در مساجد مختلف آن به ایراد سخن میپرداخت و با همکاری دوستانش مساجد شهرهای «لد»، «الرملة»، «یافا» و «عکا» را که مورد بیمهری همسایگانش قرار گرفته بودند دوباره احیا و فعّال کرد.
وی در مسجد عمره چنان فعالیتهای برجستهای با همکاری دوستانش به انجام رساند که براساس آنها مسافرت شیخ احمد و همفکرانش به منزله رخدادی مهم برای منطقه مقصد تلقّی میشد. در طی این سفرها با برخی از شخصیتهای برجسته اجتماعی در مناطق آشنا شد و در جهت تحقق هدف خویش با آنها ارتباط برقرار کرد.