شیخ احمد یاسین در زندان
شیخ در تاریخ ١٥/٦ /١٩٨٩ م به همراه پسرش بازداشت شد تا برای فشار آوردن به ایشان در اعتراف به اتهاماتی که به او وارد کرده بودند، از فرزندش استفاده کنند. شیخ به شدت تحت شکنجه قرار گرفت و اشغالگران حتی به معلولیت جسمی او نیز توجهی نکردند. او را از خواب محروم و از انواع شکنجهها در بازجویی از او استفاده کردند.
پس از پایان بازجوییها او را به زندان الرمله منتقل کرده و به دور از زندانیهای دیگر حبس کردند، زیرا از تأثیر ایشان بر زندانیان واهمه داشتند. صهیونیستها او را از مردم جدا کرده و افرادی را با او همراه ساختند که در مواضع ایدئولوژیک بسیار با او فاصله داشتند. دو عضو جبهه ملی که افکار مارکسیستی داشتند و به شدت با دین مخالف بودند، هم بند ایشان بودند و برای شیخ احمد یاسین پروندهای قطور از اتهام ایشان تشکیل دادند.
بند اول: عضویت در تشکیلات
توضیح: متهم (احمد اسمائیل حسن یاسین) از اوایل سال ١٩٨٢ م در یک سازمان غیر قانونی فعالیت داشته است:
أ. در سال ١٩٨٧م به عضویت سازمان مجد درآمد که اهداف ذیل را دنبال میکرد:
جمعآوری اطلاعات امنیتی و اعدام مزدوران و دست نشاندگان صهیونیستها و حمله و تصاحب دارایی آنان.
آسیب رساندن به افراد مذکور.
توزیع بیانیه (نشریه سازمان).
اعضای سازمان مانند عضو مذکور به گردآوری اطلاعات مشغول بودهاند و همه این اطلاعات در نزد مسئولان سازمان به صورت مکتوب در نقاط مختلف و مساجد گوناگون در نوار غزه جمعآوری میشد و مغازههای افراد فوق الذکر (مزدوران و دست نشاندگان) به آتش کشیده میشد و خود افراد نیز به گروگان گرفته میشدند و سپس به قتل میرسیدند.
ب. از سال ١٩٨٢م عضو سازمان مجاهدین فلسطینی (شاخه نظامی) بوده است که هدف آن سازماندهی تیمهای عملیاتی، به دستآوردن اطلاعات و انجام تمرینات نظامی به قصد حمله به نیروهای ارتشی و مقابله با نیروهای نظامی اسرائیلی و پلیس بوده است. اعضای این سازمان تمرینات نظامی زیادی را انجام داده و چند عملیات را به وسیله شاخه نظامی خود علیه نیروهای امنیتی انجام دادهاند.
ج. از ماه دسامبر سال ١٩٨٧ عضو جنبش مقاومت اسلامی بوده است که اهداف این جنبش به شح ذیل است:
آزاد سازی سرزمین اشغال شده و بازگرداندن آن به آغوش اسلام.
مبارزه علیه دشمن صهیونیستی.
مخالفت تام و کامل با صلح.
وجوب جهاد مقدس.
به نظر این سازمان، نیروهایش در خدمت همه اهداف اسلام هستند.
شرکت در فعالیتهای انتفاضه.
جنبش بواسطه مساجد در تمام نوار غزه و نامههای سری و نقاط کور ارتباط مستمری را با اعضای خود برقرار کرد. این جنبش در سه نوع فعالیت دست داشت:
أ. امنیتی: گرد آوری اطلاعات درباره حوادث انتفاضه - برضد جاسوسان و مزدوران - و حمله به آنان و تصاحب اموال آنان و هماهنگکردن گروههای مختلف و انتشار و توزیع بیانیهها و نوشتن شعارهای ضد رژیم صهیونیستی.
ب. شاخه نظامی: این بخش ادامهدهنده راه مجاهدان فلسطین بود و به صورت مستقل عمل میکرد و هدف آن آموزش سلاحهای سرد و گرم به فلسطینیان و عملیات بر ضد ارتش و نیروهای امنیتی بود.
ج. شاخهای که به امور انتفاضه میپرداخت و فعالیتهایی از جمله، اخلال، ایجاد راه بندان، پرتاب سنگ، شعار نویسی و ممانعت از کار کارگران داشته است.
بند دوم: رهبری
توضیح: متهم مذکور (شیخ احمد یاسین) در سال ١٩٨٦م یا نزدیک به آن به کمک چند نفر دیگر یک سازمان مخالف را بنیان نهاد. او به همراهی یحیی السنوار و خالد الهندی سازمان «المجد» را پایهگذاری و اهدافی برای آن مشخص کرد. متهم مذکور یحیی السنوار را به عنوان فرمانده بخش جنوبی سازمان و خالد را فرمانده شمالی نوار غزه برگزید.
متهم از اوایل سال ١٩٨٢م یا نزدیک به آن همکاریهایی برای تشکیل سازمان ممنوعه «مجاهدان فلسطینی» ارائه داده است و در سال ١٩٨٧م به کمک افرادی مانند صلاح شحاده آن را بازسازی کرد.
در دسامبر سال ١٩٨٧م یا نزدیک به آن همکاریهایی جهت پایه ریزی سازمانی غیر قانونی داشته است که در ماه دسامبر تصمیم به ایجاد جنبش حماس گرفته شد تا بر ضد اشغال «اسرائیلی» اقداماتی انجام دهد و راهپیماییهایی را برگزار کند. متهم مذکور علاوه بر این اقدامات شش تن را به خانه خود دعوت کرد. در این نشست سازمان حماس را بنیان نهاد تا در انتفاضه شرکت و مردم را به سوی خود جذب کند. در این نشست متهم شش نفر را به سازمان جذب کرد و هرکدام را به عنوان مسئول یکی از مناطق برگزید و از ایشان خواست که دیگران را برای این کار آماده کنند.
بندهای ٧ و ٨ و ٩، دست داشتن در قتل عمدی تعدادی از مزدوران به سبب آمریت و موافقت با آن و همچنین اتهام به کشتن یک نفر دیگر.
بند دهم: نگهداری سلاح
توضیحات: متهم مذکور در سال ١٩٨٧م در نگهداری اسلحه دست داشته است.
بند یازدهم: اخلالگری
توضیحات: متهم از تاریخ غیر مشخصی با همکاری چند تن دیگر اقدام به مختلکردن امنیت عمومی کرد که اهم فعالیتش به شرح ذیل است:
متهم در ماه دسامبر سال ١٩٨٧م به همکاری دیگر اعضای کادر حماس منشوراتی را در بین مردم توزیع کرد که در آنها تاریخ حملات و ایجاد موانع و فعالیت علیه نیروهای نظامی ذکر شد و شامل پرتاب سنگ و منع کارگران از کارکردن برای صهیونیستها بود تا مردم را به فعالیت در انتفاضه وا دارد. متهم به اعضای سازمان دستور داد که شعارهای مخالف رژیم صهیونیستی را که در بیانیهها موجود بود در اماکن مختلف بنویسند و اعضا نیز به این دستورات عمل کردهاند.
متهم مسئولیت بیانات منتشر شده از حیث متن، کتابت و توزیع را به گردن گرفت و برای توزیعکنندگان نامههایی فرستاد که در آنها زمان ارسال بیانیهها را به آنها یادآوری کرده است بدون آنکه خود با آنها دیدار کرده باشد.
متهم در ژانویه ١٩٨٨م با جمیل حمامی ملقب به ابوحمزه دیدار کرد و از او خواست که در توزیع منشورات حماس در کرانه باختری با او همکاری کند و نیز از او خواست که نسخههایی از آن را به وسیله فاکس برای اخوان المسلمین اردن بفرستد.
بند دوازدهم: آموزش نظامی
توضیحات: متهم مذکور از سپتامبر ١٩٨٨م یا نزدیک به آن در آموزشهای نظامی ممنوعه دست داشته است. نامبرده ابتدا حسن الصیفی را وارد صفوف مجاهدان کرد تا با یهودیان بجنگد، سپس به او گفت که محمد الشراتحه سلاح دارد و او میتواند بوسیله آن به دیگران آموزش دهد و همچنین به او گفت که کد رمز شراتحه ١٠١ است. سپس حسن و سه تن از دوستان او با شراتحه تماس گرفته و در زمانهای متفاوت از شراتحه آموزش نظامی آموختهاند.
بند سیزدهم: توطئه
توضیحات: نامبرده در زمانهای مختلف به کمک دیگران به توطئه چینی مشغول بود که به سبب آن به بیش از سه سال زندان محکوم شده است که موارد زیر از آن جمله است:
أ. نامبرده محمد علیان را در خدمت مجاهدان قرار داد و دریافت که او در ساختن بمب مهارت دارد، لذا به عزالدین المصری اطلاع داد و آنها را به یکدیگر مرتبط ساخت.
ب. صلاح شحاده به متهم اطلاع داد که محمد شراتحه سلاح دارد (کلت و کلاشنیکوف) و قصد دارد به ارتش ضربه بزند و به همین منظور احتیاج به مقداری پول دارد و نامبرده (شیخ احمد یاسین) نیز با پرداخت پول به او موافقت کرد.
ج. صلاح شحاده بار دیگر در ماه ژوئن ١٩٨٨م با متهم تماس گرفت و گفت که شراتحه برای او پیغام فرستاد که برای خرید تعدادی (٥٠ عدد) نارنجک دستی به مقداری پول نیاز دارد که متهم نیز مبلغ ٥٠٠ دینار برای خرید نارنجکها به او داد.
د. در مارس ١٩٨٩ م یا نزدیک به آن پیغامی از طرف یحیی السنوار و روحی مشتهی که در زندان غزه بودند به متهم رسید که در آن از او خواسته بودند در فرار آنها از زندان به آنها کمک کند. متهم (شیخ احمد یاسین) نیز به واسطه منیر المعصوابی نامهای برای نزار عوض الله فرستاد که درآن از او خواسته بود که به آن دو نفر کمک کند که او نیز دو اتومبیل را برای حمایت از آنها ساعت سه صبح در نزدیکی بازداشتگاه آماده کرد.
بند چهاردهم: لطمهزدن به امنیت منطقه (که بسیار مفصل است!).
بند پانزدهم: دسیسهچینی
توضیحات: متهم در ماه مه ١٩٨٩ م برای مخالفت با محکومیت بیشتر از سه سال خود با نفراتی دیگر به توطئه چینی دست زده است. در تاریخ ١٨/٥/١٩٨٩م حسن الصیفی به او گفت که محمد نصار از تیم محمد شراتحه به وسیله نیروهای امنیتی به سبب قتل دو سرباز به نامهای آفی ساسبورتاس و ایلان سعدون تحت تعقیب قرار گرفته است. متهم مذکور نیز به حسن گفته است که تا جای ممکن به این فرد تحت تعقیب کمک شود.(١٢).