فصل چهارم: توجه به ایجاد مؤسسات
پس از ١٩٦٧م گسترش اسلام در میان تودههای فلسطینی افزایش یافت و رویآوردن مردم به خداوند رو به رشد نهاد و با افزایش مداوم شمار مراجعان، مساجد قبلی با مشکل کمبود فضا مواجه شد. از این رو جنبش، ساخت مساجد وسیع در جای جای شهرها و روستاهای منطقه را به راه افتاد به نحوی که به لطف الهی و با تلاش مخلصانه دعوتگران مسلمان که بیشتر شاگردان شیخ بودند، تعداد مساجد به دو برابر افزایش یافت.
با این وجود، تعداد مساجد همچنان در مقابل شمار افرادی که به دامان دین بازگشته بودند، ناکافی و کم بود و لذا حرکت اسلامی با ضرورت تغییر راهکارهای تبلیغی مرسوم و به کارگیری شیوههای متناسب با شرایط جدید، روبرو شد، زیرا آنچه قبلاً ممکن بود اکنون دیگر ناممکن شده و آنچه درگذشته امکان اجرا داشت، اجرای آن در شرایط کنونی دشوار گشته بود. ظهور گسترده دعوت اسلامی باعث ظهور تابلوهای بسیاری با عناوین اسلامی در سطح جامعه شد و انواع اسامی اسلامی، مراکز اسلامی و فروشگاههای اسلامی پدیدار گشت و روابط دینی در میان مردم نسبت به دوران قبل توسعه فراوانی یافت.
دعوتگران مسلمان هم که بیوقفه این جا و آن جا در تلاش بودند میبایست اندکی با خود تأمل میکردند و فعالیتهای خود را به نحوی تنظیم میکردند که صدایشان در میان جامعه بیش از گذشته بازتاب و تأثیر داشته باشد؛ از این رو ایجاد تشکلها و چهارچوبهای تشکیلاتی جدید به مثابه خاستگاهها و نهادهای حمایتی تازه دعوت، ضرورت یافت؛ چرا که چارچوبهای قدیمی که متناسب با اعضای اندک قبلی بود، دیگر با توسعه فزاینده حرکت اسلامی در سطح جامعه همخوانی نداشت.
از این رو شیخ احمد یاسین در پرتو تلّقی اخوان از دین که اسلام را نه صرفاً دین و مصحف بلکه دولت و شمشیر هم میدانستند، به فکر پیریزی مؤسسات و انجمنهایی افتاد که بتوانند این حجم رو به رشد اعضا را پوشش دهند و آنها را براساس موازین اخوانی و اسلامی ناب به سمت یک نگرش اسلامی صحیح هدایت کنند.
فعّالیت تشکیلاتی از زمانی آغاز شد که شیخ در اردوگاه الشاطی شمالی ساکن بود و به فکر افتاد که انجمنی اسلامی به عنوان پیشگام فعالیت منظم در نوار غزه راهاندازی کند. شیخ در راستای عملی کردن این طرح همراه با استاد خلیل القوقا و افرادی دیگر نزد استاد ظافر الشوا، رئیس «انجمن التوحید» رفتند. این انجمن چارچوب سازمانی اخوان پس از انحلال جماعت اخوان المسلمین در سال ١٩٤٨م. بود و با بررسی وضعیت قانونی جمعیت اسلامی در حال تأسیس آیین نامه انجمن التوحید بودند١.
منظور شیخ این بود که انجمنی خصوصی و قانونی تشکیل دهد. تا فعالیتهای برادران در منطقه با اعتراضات اشغالگران صهیونیست روبرو نشود، زیرا هر نوع اقدام یا اجتماعی بدون پوشش قانونی ناگزیر از سوی اشغالگران مورد بازخواست قرار میگرفت. از این رو انجمن اسلامی، پوششی قانونی بود که شیخ آن را برای فعالیتهای اسلامگرایان تحت امر خویش انتخاب کرده بود.
بسیاری افراد و حتّی برخی اعضای برجسته اسلامگرایان، تشکیل انجمن را به لحاظ اینکه مجوّز فعالیت را بعد از مجمع دریافت کرده است، پس از تشکیل مجمع اسلامی میدانند. حال آنکه تلاش برای تشکیل انجمن پیش از تلاش برای تشکیل مجمع صورت گرفته است.
شیخ به نحوی برنامهریزی کرده بود که انجمن اسلامی به صورت باشگاهی درآید که جوانان را جذب کند و امکانات رشتههای مختلف ورزشی را برایشان فراهم کند تا همه آنان را پوشش دهد و از طریق برگزاری رقابتها و سخنرانیهای هدفمند استعدادهای ورزشی و فکریشان را شکوفا سازد.
انجمن توانست در جذب جوانان موفقیتهای پیدرپی کسب کند به حدّی که به صورت مرکز برجستهای برای جوانان درآمد و موفّق شد شمار زیادی از جوانان اردوگاه الشاطیء و منطقه «النصر» واقع در نزدیکی این اردوگاه را گرد آورد و شاخههای انجمن به اردوگاههای «النصیرات» و «البریج» و دیگر مناطق رسید. انجمن همچنین توانست تیمهای ورزشی و گروههایی برای اجرای سرودهای دینی و احیای جشنها و مناسبات اسلامی تشکیل دهد.
امّا هجرت شیخ از اردوگاه الشاطیء و ناتوانی وی از اختصاص مقدار زیادی وقت به امور انجمن باعث شد که اداره آن را برعهده استاد خلیل القوقا(ابوایاس)، که با شروع انتفاضه انتفاضه اول در سال ١٩٨٧م. نیروهای اشغالگر وی را به لبنان تبعید کرده بودند، بسپارد. استاد خلیل و همفکرانش در انجمن اسلامی تلاشهای مؤثر و قابل توجهّی به عمل آوردند، چنانکه بیشتر موفقیتهای اجتماعی و ورزشی انجمن در زمان ایشان به دست آمد. این موفقیتها به حدّی بود که اغلب فعالیتهایش از فعالیتهای خود مجمع اسلامی بیشتر و گستردهتر بود.