بخشش پیامبر ج
پیامبر جهم از لحاظ اصالت و نسب، بزرگوارترین انسانها بوده است و هم از لحاط کرم و بخشش و عطا.
روزی مردی نزد او آمده و درخواست کمک مالی کرد. پیامبر جگلهای گوسفند را که بین دو کوه پراکنده بود را به او بخشید و آن مرد تمام آن گله را برد و نزد قومش بازگشت و به آنها گفت: اسلام را بپذیرید که محمد جمیبخشد و از فقر باکی ندارد. [احمد].
بر اساس آنچه حضرت عایشهلاز آنحضرت جتعریف میکند: «أَنَّهُمْ ذَبَحُوا شَاةً فَقَالَ النَّبِىُّ ج: مَا بَقِىَ مِنْهَا. قَالَتْ مَا بَقِىَ مِنْهَا إِلاَّ كَتِفُهَا. قَالَ: بَقِىَ كُلُّهَا غَيْرَ كَتِفِهَا». [ترمذی] یعنی: «آنها گوسفندی را ذبح کردند و آن را میان فقرا تقسیم نمودند. پیامبر جفرمود: که چه از آن باقیمانده است؟
او گفت که از آن جز شانهاش باقی نمانده. پیامبر جفرمود: جز شانهاش همهاش باقی مانده است».
نتیجه اینکه چیزی که انسان در راه خدا صدقه میبخشد همان چیزی است که روز قیامت باقی میماند و از میان نمیرود جز آنچه در دنیا استفاده شده باشد. رسول خدا جفرمودهاند: «مَا نَقَصَ مَالُ عَبْدٍ مِنْ صَدَقَةٍ». [ترمذی] یعنی: «مال هیچ بندهای از صدقه کم نمیشود».