اعتدال و میانه روی
در صحیح بخاری بیان شده که: ابودرداءسبسیار به نماز و عبادت میپرداخت، روزها را روزه گرفته و شب را زنده نگه میداشت. یک روز سلمان فارسیسوی را دیده و با مشاهدهی اینکه دارد خودش را با عبادت بسیار از بین میبرد او را نصیحت نموده و گفت: هر آینه خداوند بر تو حقی دارد، و نفس تو بر تو حقی دارد، و خانوادهات بر تو حقی دارد، و حق هرکس را باو ادا کن. وی نزد رسول الله جآمده موضوع را یادآوری نمود.
پیامبر جفرمود: سلمان راست گفته است.
سه شخص به منزل پیامبر جآمده از عبادت پیامبر جپرسش نمودند. چون بر ایشان گفته شد، گویا آن را کم شمرده گفتند: ما با پیامبر جچه مناسبتی داریم، درحالیکه گذشته و آیندهشان بخشیده شده؟
یکی از ایشان گفت: من همیشه در تمام عمر تمام شب را نماز میگزارم.
دیگری گفت: من تمام عمر روزه میگیرم و سومی گفت: من از زنها دوری گزیده و هرگز ازدواج نمیکنم.
رسول الله جآمده فرمود: «أَنْتُمُ الَّذِينَ قُلْتُمْ كَذَا وَكَذَا أَمَا وَاللَّهِ إِنِّى لأَخْشَاكُمْ لِلَّهِ وَأَتْقَاكُمْ لَهُ، لَكِنِّى أَصُومُ وَأُفْطِرُ، وَأُصَلِّى وَأَرْقُدُ وَأَتَزَوَّجُ النِّسَاءَ، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِى فَلَيْسَ مِنِّى». [بخاری] یعنی: «شما همان کسانی هستید که چنین و چنان گفتید؟ اما بخدا سوگند که من از همهی شما از خدا بیشتر ترسیده، و از همهی شما پرهیزگارترم. و من هم روزه میگیرم و هم نمیگیرم و نماز میخوانم و خواب هم میشوم و زنان را به نکاح میگیرم، و کسیکه از سنت و طریقهی من رویگرداند از من نیست».
***