«ناووسیه»
آنها فرقهای بودند که گفتند: همانا جعفر بن محمد زنده است و نمرده و نمیمیرد تا وقتی که ظهور کند و ولایت امر مردم را در دست بگیرد و او مهدی است. و گمان کردند که گفته است: اگر سرم را دیدید که از بالای کوهی بر شما فرود آمد باور نکنید، چون من یاور شما هستم. و به آنها گفت: اگر نزد شما کسی آمد که به شما خبر داد: من مریض بودم، بعد فوت کردم و مرا شسته و کفن کرده است او را تصدیق نکنید چون من یار و یاور شما و صاحب شمشیر هستم.
و این فرقه «ناووسیه» نامیده میشدند به مناسبت نام رئیسشان فلان بن فلان الناووس که از اهل بصره بود [۳۹۰].
و قومی چنین گمان کردند، کسی که «بداء» را برای مردم مطرح کرد، جعفر نبود بلکه او آن را به این صورت به تصویر در آورد. و فرقهای از سبئیه به آن فرقه پیوستند، پس همه بر این گمان بودند که جعفر بر تمام تعالیم دین از عقلیات و شرعیات، آگاه است، پس هر گاه به یکی از آنها گفته میشد: در بارهی قرآن یا دربارهی رؤیت خدا یا دیگر مسائل اصول و فروع دین چه میگویی؟ میگفت: چیزی را میگویم که جعفرصادق میگوید. در همه چیز از او تقلید میکردند [۳۹۱].
این بود حاصل تفرق و تقسیم شیعه به احزاب مختلف و انشعاب به فرقههای متعدد در دوران جعفر.
[۳۹۰] همان، ص: ۷۸- ۸۸. [۳۹۱] الفرق بین الفرق، ص: ۶۱. و مقالات الإسلامیین، ج۱، ص: ۹۷. اعتقادات فرق المسلمین والمشرکین تألیف: رازی، ص: ۵۳. الملل والنحل تألیف: شهرستانی، ج ۲، ص: ۲ و۳. و.الحور العین، ص: ۱۶۲. التبصیر، اثر: اسفراینی، ص:۴۰. الفِصل فی الملل والأهواء والنحل، تألیف: ابن حزم، ج ۴ ص:۱۸۰. الخطط.اثر: مقریزی، ج ۴، ص: ۱۷۴.