رجعت: (بازگشت مردگان)
اما دربارهی رجعت که یکی از عقاید شیعهی اثناعشری است، مطابق رأی عبدالله بن سبأ با این تفاوت که او رجعت را در بارهی علی÷مطرح کرد و اینها در بارهی معدوم و ناپیدای موهومشان مطرح میکنند و سرمایهی یک کشور را در این راه به مصرف میرسانند
البته این عقیده در میان تمام فرقههای شیعه جز شیعهی اول و در همهی قرنها، شایع و مشهور بوده، همان طور که در فصلهای سابق بیان شد.
سپس شیعهی دوازده امامی به امام معدومی که دوباره در آینده رجعت خواهد کرد اکتفا نکردند، بلکه از این هم پا فراتر نهادند و گفتند: امام غایب همراه با سایر أئمه و همچنین مخالفان و دشمنانشان برمیگردند (به گمان آنها). و در این باره روایات و دروغهای بیشماری دارند؛ و کتابهای فراوانی تألیف کردهاند. لذا ما تعداد کمی از این افسانههای خنده دار و وداستانهای غمانگیز را به عنوان نمونه و تشخیص حقیقت دربارهی گفتهها و اعتقادات آنان نقل میکنیم؛ و نیز برای این که معلوم شود چقدر با رسول الله جو خاندان و خویشاوندان و اصحاب و همسران و امت او، و شریعتی که ازجانب خدا آورده، و قرآنی که بر او نازل گردیده است، دشمنی دارند و از آنها بدگویی و عیبجویی میکنند.
عقیدهی رجعتی که از یهود و مزدوران آنها، (عبدالله بن سبأو طائفهاش) به ارث بردهاند و نسل به نسل به یکدیگر منتقل نمودهاند، بزرگ شیعه و خاتم محدثین آنها، ملا باقر مجلسی، صاحب کتاب «بحار الانوار»، بعد از ذکر احادیث و روایات فراوانی در بارهی رجعت میگوید:
«ای برادر، بدان که من گمان نمیکنم تو دربارهی رجعت، شک و تردیدی داشته باشی آن هم بعد از مقدمه چینی و توضیحی که برایت ذکر کردم. رجعتی که شیعه در تمام اعصار، دربارهی آن اجماع و اتفاق نظر داشتهاند، و همچون خورشید در وسط روز نزد آنان آشکار و واضح است... و چگونه ممکن است کسی که به حقانیت ائمهی اطهار ایمان دارد در بارهی مسألهای شک کند که با روایات متواتر و غیر قابل تردیدی اثبات شده است آنهم با رواتی در حدود ۲۰۰ حدیث صریح که چهل و اندی نفر از علمای بزرگ و نامی موثق در بیش از پنجاه کتاب از تألیفات خود ذکر و روایت کردهاند؟!! [۶۸۵].
این قوم از حسن بن علی بن ابی طالب روایت میکنند که:
اگر جز یک روز از دنیا باقی نماند، خدا آن روز را آنقدر طولانی میکند تا این که مردی از اولاد من قیام کند و زمین را پر از عدالت کند همانگونه که پر از جور و ستم شده است [۶۸۶].
و به نام و زبان پیامبر جدروغی ساختهاند که: قائم از اولاد من است، نام او نام من است و کنیهاش کنیهی من است، و شمایل و رفتار و راه و روش او مثل من است، مردم را به دین و شریعت من باز میگرداند، آنها را به کتاب الله دعوت میکند. هر کس از او پیروی کند از من پیروی کرده، و هر کس او را نافرمانی کند مرا نافرمانی کرده است، و هر کس غیبت او را انکار کند مرا انکار کرده است، و کسی که او را تکذیب کند مرا تکذیب کرده است، و هرکس تصدیقش کند مرا تصدیق کرده است، نزد خدا شکوه میکنم از کسانی که مرا دربارهی او تکذیب میکنند، و سخن مرا در شأن او نمیپذیرند، و امت را از راه خود منحرف میکنند، و ستمکاران به زودى خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت [۶۸۷].
[۶۸۵] بحار الأنوار، مجلسی (چاپ اول ج۱۳ ص: ۲۲۵). [۶۸۶] إعلام الوری، طبرسی (ص:۴۲۷). [۶۸۷] همان، (ص: ۴۲۵).