اختلاف درجات گناهِ بدعتگذار از این جهت که بدعتگذار مدعی اجتهاد است یا مقلّد میباشد:
این مطلب روشن است، چون انحراف و کجی در دل کسی که در متشابهات به قصد تأویل نادرست آن تأمل و تدبر مینماید و در این زمینه صاحب نظر است،بیشتر ریشه دوانیده تا در دل مقلّد هر چند ادعای استدلال و تأمل و تدبر نیز بنماید، چون مقلدی که تأمل و تدبر مینماید حتماً در برخی از اصول و قواعدی که نظر خویش را بر آنها بنا مینماید، به کسی که از او تقلید کرده استناد مینماید ولی کسی که مورد تقلید قرار گرفته خودش مستقلاً نظر خویش را اظهار مینماید. پس او بهره و توانی دارد که مقلّدِ ندارد. مگر اینکه مقلّدِ به طور مستقل و برای خودش تأمل و تدبر نماید که در این صورت ادعای درجهی تقلید نمینماید و همچون مجتهد است. البته بدعتگذار گناه بیشتری از کسی دارد که به بدعتاش عمل مینماید، چون بدعتگذار اولین کسی بوده که آن روش بد را پایهگذاری کرده، بنابراین گناه آن و گناه کسانی که به آن عمل میکنند، بر گردن اوست ولی شخص دوّم فقط به آن عمل کرده و قسمتی از گناه شخص دوّم بر گردن بدعتگذار است چنان که حدیث صحیح آن را بیان نموده است. بنابراین، گناه بدعتگذار در هر حال بزرگترِ از گناه کسی است که از او تقلید میکند، چون این شخص هر چند در بدعتِ بدعتگذار تأمل و تدبر نموده و با حق مخالفت کرده و برای صحت رأی بدعتگذار استدلال نموده اما در ادلهی اجمالی میتواند تأمل و تدبر نماید و در ادلهی تفصیلی این توانایی را ندارد. فرق میان ادلهی اجمالی و ادلهی تفصیلی هم روشن است، چون ادلهی تفصیلی در استدلال بر عین آن مسأله، رساتر از ادلهی اجمالی است، پس گناه بیشتر به اندازهی استدلال بیشتر و رساتر میباشد.