الاعتصام در شناخت بدعت و سنت - جلد اول

فهرست کتاب

فصل

فصل

گروهی که از همه‏ی اینان، ضعیف‌ترین استدلال را دارند، جماعتی هستند که در اعمال و کردارشان به خواب استناد می‌کنند و به سبب آن، به کاری روی می‌آورند یا از کاری روی می‌گردانند.

اینان می‌گویند: فلان مرد صالح را در خواب دیدم که به ما گفت: این کار را ترک کنید و آن کار را انجام دهید.

بسیاری از اهل تصوف، چنین عقیده‌ای را دارند و چه بسا برخی از آنان بگویند: پیامبرصرا در خواب دیدم که فلان چیز را به ما گفت و ما را به فلان کار امر کرد. پس به مقتضای این خواب، کاری را انجام می‌دهند و کاری را رها می‌کنند، غافل از اینکه از حدود مقرر در شریعت اسلام، روی گردانده‌اند. این کار، خطاست، زیرا رؤیا از جانب غیر پیامبران در هیچ حالی، حکم شرعی از آن گرفته نمی‌شود مگر اینکه آن را با احکام شرعی‌ای که در دست داریم، بسنجیم، اگر احکام شرعی آن را پذیرفت، به مقتضای آن عمل می‌شود و اگر آن را نپذیرفت، باید رها شود و از آن روی گردانده شود و فایده‌ی آن، تنها بشارت و انذار به خصوصی است و به هیچ وجه احکام شرعی از آن گرفته نمی‌شود.

همان‌طور که از کتانی/نقل می‌شود که گوید: پیامبرصرا در خواب دیدم. گفتم: از خدا بخواه که قلبم نمیرد. او فرمود: هر روز چهل بار بگو: «يا حي يا قيوم، لا إله إلا أنت» «‌ای زنده! ای پاینده! هیچ معبود برحقی جز تو نیست».

این سخن زیبایی است و در صحت آن، اشکالی نیست و اینکه ذکر، قلب را زنده می‌کند از نظر شرعی، صحیح است. فایده‏ی این خواب، یادآوری خیر است و این از باب بشارت می‌باشد. تنها راجع به تعیین کردن چهل بار، سخن می‌ماند و هر گاه به طور حتم، این چهل مرتبه انجام نشود، باز فرد اهل استقامت و از زمره‏ی زنده دلان است.

از ابویزید بسطامی/ [۳۳۳]نقل است که گوید: «پروردگارم را در خواب دیدم. گفتم: راه به‌سوی تو چگونه است؟ فرمود: نفس‌ات را رها کن و بیا».

شاهد و مؤید این سخن در شریعت اسلام، وجود دارد، پس عمل به مقتضای آن صحیح است، چون این خواب مانند یادآوری پیام دین است، زیرا رها کردن نفس، معنایش ترک هوای نفس به طور مطلق و ایستادن روی پای عبودیت و بندگی است. آیات قرآنی این مفهوم را می‌رسانند، از جمله خداوند می‌فرماید: ﴿وَأَمَّا مَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ وَنَهَى ٱلنَّفۡسَ عَنِ ٱلۡهَوَىٰ ٤٠ فَإِنَّ ٱلۡجَنَّةَ هِيَ ٱلۡمَأۡوَىٰ ٤١[النازعات: ۴۰-۴۱]. «و امّا آن کس که از جاه و مقام پروردگار خود ترسیده باشد، و نفس را از هوی و هوس بازداشته باشد. ‏قطعاً بهشت جایگاه (او) است». و آیاتی از این قبیل.

پس اگر کسی در خواب، کسی را ببیند و به او بگوید: فلانی دزد است، دستش را قطع کن یا فلانی دانشمند است از او بپرس یا به گفته‌اش عمل کن یا فلانی مرتکب زنا شده، حدّ زنا را بر او جاری کن و چیزهایی از این قبیل، عمل به آن صحیح نیست تا اینکه در زمان بیداری شاهد و دلیلی برایش پیدا شود، در غیر این صورت اگر مطابق خوابش عمل کند، به غیر شریعت اسلام عمل کرده، چون پس از رسول خداصوحی‌ای وجود ندارد.

نباید گفت: رؤیا از بخش‌های نبوت است پس نباید در آن اهمال شود. به علاوه، خبر دهنده در خواب گاهی پیامبرصاست و او فرموده: «مَنْ رَآنِى فِى النَّوْمِ فَقَدْ رَآنِى حقّاً فَإِنَّ الشَّيْطَانَ لاَ يَتَمَثَّلُ بِى» [۳۳۴]. «هر کس مرا در خواب ببیند، خود مرا دیده است، چون شیطان به شکل من در نمی‌آید». و وقتی چنین است، پس خبر دادن پیامبرصدر خواب درست مثل خبر دادن او در بیداری است.

زیرا ما می‌گوییم: اگر رؤیا از بخش‌های نبوت باشد، به نسبت ما از کمال وحی نیست بلکه جزئی از اجزای وحی است و جزء، جانشین کل در تمامی جهات نمی‌شود بلکه تنها از برخی جهات جانشین کل می‌شود و این جهات هم مربوط به بشارت و انذار می‌باشد.

به علاوه، رؤیایی که بخشی از نبوت است، یکی از شرایطش این است که رؤیایی صالحه باشد و از جانب شخصی صالح صورت گیرد. حصول شرایط هم از مواردی است که باید به آن نگاه و تأمل شود، چون گاهی این شرایط حاصل می‌شوند و گاهی حاصل نمی‌شوند.

به علاوه، رؤیا به احتلام -که از جانب شیطان است- و سخن دل قابل تقسیم است. رؤیا گاهی به سبب آشفتگی برخی اخلاط می‌باشد. پس چه وقتی رؤیا فقط رؤیای صالحه است تا بدان حکم شود و رؤیای غیر صالحه رها شود؟

همچنین لازمه‏ی عمل به رؤیا این است که پس از پیامبرصوحی دوباره حکمی را صادر کند و این امر بنا به اجماع دانشمندان، نفی شده است.

«نقل می‌شود که شریک بن عبدالله قاضی [۳۳۵]روزی نزد مهدی رفت. وقتی مهدی او را دید، گفت: باید شمشیر و نیزه برایم آورده شود. شریک گفت: چرا ای امیر مؤمنان؟ گفت: در خواب دیدم که تو بستر مرا پهن می‌کنی و از من روی می‌گردانی. رؤیای خود را برای معبرّ رؤیا بازگو کردم، به من گفت: او در ظاهر از تو اطاعت و در باطن از تو نافرمانی می‌کند. شریک به او گفت: به خدا قسم، نه رؤیای تو رؤیای ابراهیم خلیل است و نه مُعبّر تو، یوسف صدیق است. با خواب‌های دروغ، گردن مؤمنان زده می‌شود؟ مهدی حیا کرد و به او گفت: از اینجا برو. سپس او را از آن جا دور کرد».

غزّالی [۳۳۶]از یکی از پیشوایان دینی نقل کرده که: «به وجوب قتل مردی که قائل به خلق قرآن بود، فتوا داد. از وی خواسته شد که از این فتوا صرف نظر کند. او چنین استدلال کرد که مردی ابلیس را در خواب دیده که از کنار دروازه‏ی این شهر عبور می‌کند و داخل آن نمی‌شود. به او گفتند: چرا داخل این شهر نمی‌شوی؟ گفت: مردی که قائل به خلق قرآن است، مرا از دخول به اینجا بی‌نیاز کرده است. آن مرد بلند شد و گفت: اگر ابلیس در وجوب قتل من در بیداری فتوا می‌داد، آیا به فتوایش عمل می‌کردید؟ گفتند: خیر. گفت: پس گفته‌اش در خواب، باارزش‌تر از گفته‌اش در بیداری نیست».

اما رؤیایی که رسول خداصدر آن حکمی را به بیننده‌ی خبر می‌دهد، نیز باید حتماً در آن دقت و تأمل شود، چون وقتی پیامبرصبه حکمی که مطابق شریعت اسلام است، خبر دهد، در این صورت عمل به رؤیا، در حقیقت عمل به شریعت اوست و اگر به حکمی که مخالف شریعت اسلام است، خبر دهد، این امر محال است، چون پس از وفات آن حضرص، شریعت اسلام که در زمان حیاتش استقرار یافته، نسخ نمی‌شود، زیرا استقرار دین پس از وفات پیامبرصبر حصول رؤیا و خواب وابسته نیست، چون این بنا به اجماع مسلمانان باطل است. پس هرکس چیزی از این قبیل در خواب ببیند، بدان عمل نمی‌شود. در اینجا می‌گوییم: رؤیای این فرد، صحیح نیست، چون اگر به راستی پیامبرصرا در خواب می‌دید، به حکمی که مخالف شریعت اسلام است، خبر نمی‌داد.

ولی تأمل و تدبر در معنای این فرموده‌ی پیامبرص: «مَنْ رَآنِى فِى النَّوْمِ فَقَدْ رَآنِى حقّاً» [۳۳۷]. باقی می‌ماند. دو تفسیر برای این حدیث ارائه شده است:

اوّل- تفسیری است که ابن رشد [۳۳۸]بیان کرده است. آن هم زمانی بود که از او پرسیده شد: حاکمی که دو نفر عادل و مشهور به عدالت در خصوص قضیه‌ای نزدش شهادت بدهند و وقتی حاکم به خواب رفت، بگوید که پیامبرصرا در خواب دیده که به او گفته است: به این شهادت حکم مکن، چون این شهادت باطل است، در این صورت تکلیف حاکم چیست؟ ابن رشد در پاسخ گفت: برایش حلال نیست که عمل به آن شهادت را ترک کند، چون این کار، باطل ساختن احکام شریعت به وسیله‌ی رؤیا است و این امر باطل است و اعتقاد بدان صحیح نیست، چون بجز پیامبران که رؤیایشان وحی است، هیچ‌کس دیگری از طریق رؤیا غیب را نمی‌داند، و غیر پیامبران، رؤیایشان جزئی از چهل و شش جزء نبوت می‌باشد.

سپس افزود: معنای فرموده‌ی: «مَنْ رَآنِى فِى النَّوْمِ فَقَدْ رَآنِى حقّاً». این نیست که هر کس در خواب ببیند که پیامبرصرا دیده، حقیقتاً او را دیده است. چون بیننده‌ی خواب گاهی چندین بار پیامبرصرا در شکل‌های مختلف می‌بیند و یکی، آن حضرت را با صفت و شکلی و دیگری او را با صفت و شکل دیگری می‌بیند و جایز نیست که پیامبرصاشکال و صفات مختلفی داشته باشد. معنای حدیث فقط این است: هر کس مرا در آن شکلی که بر اساس آن آفریده شده ام،ببیند، به راستی خود مرا دیده است، چون شیطان به شکل من در نمی‌آید. زیرا پیامبرصنفرمود: «مَنْ رَآنِى فِى النَّوْمِ فَقَدْ رَآنِى» «هرکس در خواب ببیند که مرا دیده است»، بلکه فرمود: «مَنْ رَآنِى فَقَدْ رَآنِى» «هر کس مرا در خواب ببیند، خود مرا دیده است». کجا این فردی که در خواب دیده که پیامبرصرا در شکل و قیافه‌اش دیده است، حتماً او را در شکل واقعی‌اش دیده است، هر چند گمان کند که پیامبرصرا دیده است مادام که نداند آن شکل، عین شکل و قیافه‌ی پیامبرصاست تا اینکه بداند حقیقتاً او را دیده است؟!.

آنچه گذشت، سخنان ابن رشد بود. خلاصه‌اش به این برمی‌گردد که کسی که در خواب دیده شده، گاهی غیر پیامبرصاست هر چند بیننده‌ی خواب معتقد باشد که خود پیامبرصباشد.

دوّم- دانشمندان تعبیر خواب می‌گویند: شیطان گاهی در شکلی به خواب کسی می‌آید که این شکل برای بیننده‌ی خواب ناآشنا است و شیطان کسی دیگری را به او نشان می‌دهد و می‌گوید:این فلان پیامبر است یا این فرد، فلان فرشته است یا کسانی از این قبیل که شیطان نمی‌تواند به شکل آنان درآید. آنگاه بیننده‌ی خواب دچار آشفتگی می‌شود. وقتی چنین است، امکان دارد که آن فردی که به او اشاره شده، بیننده‌ی خواب را به چیزی امر کند یا از چیزی نهی کند که با شریعت اسلام سازگار نیست. گاه بیننده‌ی خواب گمان می‌کند که این امر و نهی از جانب پیامبرصاست. اما در حقیقت چنین نیست، بنابراین به گفته‌اش یا به امر و نهی‌اش اطمینان نمی‌شود. شایسته نیست که امر و نهی پیامبرصمخالف شریعت باشد و حتماً هر امر و نهی‌ای که از جانب آن حضرتصصادر شود، موافق شریعت است. با توجه به نکات فوق در این موضوع، اشکال و ابهامی نمی‌ماند.

آری، به خود رؤیا حکم نمی‌شود تا زمانی که با علم و دانش دینی سنجیده شود، چون ممکن است یکی از دو قسم رؤیا با دیگری آمیخته شود.

به طور خلاصه، جز فرد کم توان، هیچ‌کس به خواب جهت اثبات احکام شرعی استدلال نمی‌کند.

آری، دانشمندان اسلامی، معتقدند که دیدن پیامبرصیا هر انسان بزرگی در خواب، مژده یا انذار خاصی را به ارمغان می‌آورد اما به طور قطع، حکمی را به مقتضای آن خواب صادر نمی‌کنند و اصلی را بر آن بنا نمی‌کنند. این موضع‌گیری، راه میانه‌ای در قبال رؤیاست به گونه‌ای که چنین موضع گیری‌ای از شریعت اسلام فهم می‌شود.

[۳۳۳] متفق علیه. بخاری به شماره‏ی ۱۱۰و ۵۸۴۴ و مسلم به شماره‏ی ۲۲۶۶ آن را روایت کرده‌اند. [۳۳۴] متفق علیه. بخاری به شماره‌های ۱۱۰و ۵۸۴۴ و مسلم به شماره‏ی ۲۲۶۶ آن را روایت کرده‌اند. [۳۳۵] او شریک بن عبدالله بن أبی شریک نخعی، ابوعبدالله کوفی، قاضی می‌باشد. او انسانی عادل و فاضل و عابد و سخت‌گیر بر بدعت‌گذاران بود. وی به سال ۱۷۷ یا ۱۷۸ ﻫ.ق دار فانی را وداع گفت. [۳۳۶] شرح حالش از پیش گذشت. [۳۳۷] تخریج آن اندکی قبل آورده شد. [۳۳۸] او فقیه و مجتهد و امام، ابن رشد مالکی مذهب معروف به قرطبی است.