مقدمهی مؤلف
ستایش خداوندی را سزاست که با فروفرستادن قرآن کریم، بر مسلمانان منت گذاشت، و حفظ و صیانت آن را تا روز جزا در سینهها[ی حافظان] و نوشت افزارها [ی کاتبان] ضمانت و کفالت کرد و به جهت حفظ آن از دستبرد دشمنان و از هرگونه تغییر و تبدیل، از سنت طلایهدار و پیشقراول پیامبران [حضرت محمد ج]حفظ و نگهداری و حمایت و صیانت نمود.
و درود و سلام بر سرور و پیغمبر ما، حضرت محمد جباد که خداوند عزوجل روشن سازی و تبیین آنچه از احکام و دستورات و تعالیم و آموزههای قرآن کریم را اراده فرموده، به عهدهی او سپرده است، آنجا که میفرماید:
﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ ٤٤﴾[النحل: ٤٤].
«و قرآن را بر تو نازل کردهایم تا این که چیزی را برای مردم روشن سازی که برای آنان فرستاده شده است (که احکام و تعلیمات اسلامی است) و تا این که آنان (قرآن را مطالعه کنند و دربارهی مطالب آن) بیندیشند».
و پیامبر جنیز با اسلوبی واضح، و شیوهای روشن، توأم با اقوال، افعال و تأییدات خویش به بیان و توضیح آن پرداخت.
و خدا از صحابهشراضی و خشنود باد؛ کسانی که سنت نبوی را از پیامبر بزرگوار اسلام فراگرفتند و به حفظ و صیانت آن مبادرت نمودند و همانگونه که خود شنیدند، بدون هیچگونه تغییر و تبدیل، آن را برای مسلمانان نقل نمودند و به سمع آنها رساندند.
و رحمت و آمرزش خدا بر سَلَف صالح باد؛ کسانی که سنت گهربار رسول خدا جرا نسل به نسل به آیندگان و پیشینیان منتقل کردند و قواعد و ضوابطِ دقیقی را جهت دریافت روایت و نقلِ حدیثِ صحیح، و پاکسازی آن از دستبرد دشمنان و بدخواهان وضع نمودند.
و خداوند متعال به علماء و دانشمندانی که پس از سلف پا به عرصهی وجود گذاشتهاند نیز جزاء و پاداش خیر عنایت فرماید؛ کسانی که قواعد و اصول دریافت روایت و درایتِ صحیحِ حدیث را از سلف فراگرفتند و به تهذیب و ترتیب و تدوین و گردآوری آن قواعد در کتابهای مستقل، همت گماردند که بعدها همان کتابها به «علم مصطلح الحدیث» نامیده شدند [۱].
اما بعد:
از زمانی که در دانشکدهی شریعت اسلامی مدینهی منوره، طی چندین سال عهده دار تدریس علم «مصطلح الحدیث» بودم - و در آن زمان، تدریس کتاب «علوم الحدیث» ابن صلاح مقرّر بود که بعدها به عوض آن، تدریس مختصر آن، یعنی کتاب «تقریب» علامه نووی، مقرّر گردید - همراه با دانشجویان دانشکدهی شریعت در تعلیم و آموزش و مطالعه و تحقیق این دو کتاب درسی - با عظمت و شکوه آنها و فراوانی فوائد آن دو - احساس دشواری و سختی و پیچیدگی و زحمت نمودیم که در این زمینه میتوان به این دشواریها و سختیها اشاره کرد: درازگویی و تطویل در برخی از مباحث، به ویژه در کتاب ابن صلاح [۲]، و یا مختصر گویی [و ایجاز مُخل] در برخی دیگر از مباحث، به ویژه در کتاب نووی [۳]. و یا دشواری و پیچیدگی عبارت و یاعدم تکامل برخی از مباحث [۴]مانند: ترک تعریف یک موضوع یا یک بحث [مثلاً]، یا نادیده گرفتن مثال و ذکر نکردن آن، یا بیان نکردن فایدهی یک بحث و یا...
و علاوه از این دو کتاب [= کتاب ابن صلاح و کتاب نووی]، کتابهای علمای پیشین را که در این فن به رشتهی تحریر درآورده بودند را نیز چنین یافتم؛ بلکه برخی از این کتابها، شامل تمام مباحث «علوم حدیث» نبودند و برخی از آنها نیز از تهذیب و تصحیح و نظم و ترتیب و ساختار و ساماندهی [خاصّی] برخوردار نبودند؛ و شاید عذر و دستاویز آنها در این زمینه به این جهت بوده که برخی از امور برای آنها - نسبت به دیگران - روشن و واضح بوده و از این جهت به ترک آنها مبادرت نمودهاند، یا به نسبت زمان خودشان، احساس نیاز کردند که برخی از مباحث را به تفصیل بیان بکنند و توضیح زیاد بدهند و وارد جزئیات بشوند؛ و یا دلائلی دیگر از این دست - از آنچه ما میشناسیم یا نمیشناسیم - در دست داشتند!
از این رو تصمیم گرفتم تا کتابی روان و ساده و سهل و آسان، پیرامون «مصطلح الحدیث» و «علوم حدیث» در اختیار دانشپژوهانِ دانشکدههای شریعت قرار دهم تا فهم و درک قواعد فنِّ حدیث و مصطلحات آن را برایشان ساده و آسان نماید.
و این کارِ مهم با تقسیمبندی هر بحث به فقرهها و بندهای شمارهگذاری شدهی سریالی، محقق شده است، اینطور که - به عنوان مثال - نخست به بیان تعریف بحث پرداخته شده، سپس مثالی برای آن آورده شده، و پس از آن به بیان اقسام آن اشاره شده است... و در آخر با فقرهی «أَشْهَرُ الْمُصَنَّفٰاتِ فِيْهِ»[مشهورترین کتابهایی که در این بحث به رشتهی تحریر درآمدهاند]، بحث مورد نظر به پایان میرسد. و تمام اینها با عباراتی روان و ساده و با شیوههای [نوین و] روشن علمی، ساماندهی و تدوین شده است که در آنها نه پیچیدگی و دشواری است و نه غموض و ابهام؛ و به جهت مراعات دورههای زمانی اندک که برای این علم [مصطلح الحدیث] در دانشکدههای شریعت و دانشکدههای تحقیقات و دراسات اسلامی در نظر گرفته شده است، من نیز به بسیاری از مسائل اختلافی، قِیل و قالها، و بسط و تشریح مسائل نپرداختهام و خیلی در آنها وقت را صرف نکردهام و در آنها نماندهام.
و این کتاب را «تیسیر مصطلح الحدیث» نام نهادهام، و بر این باور نیستم که این کتاب از کتابهای علماء و صاحبنظرانِ پیشین که در این زمینه به رشتهی تحریر در آمدهاند بینیاز است، و هدفم [از نگارش و تدوین این کتاب] فقط این بود تا کلیدی برای آن کتابها، و یادآوری برای مطالب آنها، و آسانکنندهای برای وصول به فهم معانی آنها باشد؛ و هماره کتابهای ائمه و علماء و صاحبنظرانِ پیشین، مرجع و مأخذ و منبع و مُستنَدی برای علماء و متخصّصین این فن، و چشمهای جاری و روان است که همه از آن مینوشند و جرعهای از آن برمیگیرند.
خاطر نشان میشود که در زمانهای اخیر، از برخی از محققان و پژوهشگران، کتابهایی منتشر شده و به چاپ رسیده که در آنها فوائد فراوانی [برای دانشپژوهان و فرهیختگان] وجود دارد؛ به ویژه آنکه در این کتابها به شایعهافکنیها و شبههپراکنیهای مستشرقان و خاورشناسان و منحرفان و گمراهان پاسخ داده شده است؛ اما برخی از این کتابها، کشدار و مُطوّل و طولانی و دارای اِطناب است؛ و برخی نیز بسیار مختصر و کوتاه و فشرده و موجز است؛ و برخی هم در بردارندهی تمام مباحث [علوم حدیث و مصطلح حدیث] نیستند؛ از این رو تصمیم گرفتم تا این کتابم [= تیسیر مصطلح الحدیث]، حد وسط بین تطویل و اختصار و در بردارندهی تمام مباحث [علم مصطلح الحدیث] باشد.
و امورِ به روز و جدیدی که در این کتاب [= تیسیر مصطلح الحدیث] اِعمال گردیده است عبارتند از:
۱- تقسیمبندی: یعنی تقسیمبندی هر بحث به فقرهها و بندهای شمارهگذاری شدهای که فهم و درک (هر) بحث را برای دانش پژوه، سهل و آسان میگرداند [۵].
۲- تکامل در هر بحث با توجه به ساختار و طرح کلی بحث، از ذکر تعریف، مثال و...
۳- در برداشتن تمام مباحثِ علم مصطلح الحدیث به شکلی مختصر [و مفید].
اما از نقطه نظر «تبویب» [طبقهبندی و بخشبندی کردن، فصلبندی و کلاسه کردن] و «ترتیب» [مرتب کردن و سازمان دادن و منظم و ردیف کردن کتاب]، از روش حافظ ابن حجر در کتاب «النخبة [الفِکَر]» و شرح آن بهره گرفتهام زیرا که ترتیب و طبقهبندی حافظ ابن حجر، بهترین ترتیب و تنظیمی است که میتوان بدان دست یافت.
و بیشترین اعتمادم در عنصر تشکیل دهندهی علمی [این کتاب]، بر کتاب «علوم الحدیث» ابن صلاح و مختصر آن، کتاب «التقریب» نووی، و شرح آن «التدریب» سیوطی است.
و این کتاب را به یک مقدمه و چهار باب، مرتّب و ساماندهی نمودم: باب اول در «خبر»؛ باب دوم در «جرح و تعدیل»؛ باب سوم در «روایت و اصول آن»، و باب چهارم در «اسناد و شناخت رُوات».
و در حقیقت، در همان حال که من این تلاشِ ناچیز را به فرزندان دانشجو و فرهیختهام تقدیم میکنم، با این وجود به ناتوانی و کوتاهیام اعتراف میکنم که نتوانستم حق این علم را چنان که باید ادا کنم [و به گونهی لازم به قدر و شأن آن پی نبردم و حق آن را نتوانستم برای دانشپژوهان و حدیث شناسان، ارائه دهم]، و من خویشتن را از لغزش و خطا و اشتباه و سهو، تبرئه نمیکنم و خود را بیخطا و اشتباه نمیدانم، از این رو از کسانی که دراین کتاب بر لغزش و خطا و اشتباه و سهوی اطلاع و آگاهی مییابند، انتظار دارم تا لطفاً مرا بر آن آگاهی دهند و خاطر نشان سازند، بلکه آن را رفع کنم و تصحیح و اصلاح نمایم؛ و از خداوند متعال انتظار دارم تا به ذریعهی این کتاب، دانشجویان و حدیثپژوهان را نفع و سود رساند و آن را خاصّ برای خود گرداند.
[۱] به علم مصطلح الحدیث، این نامها نیز اطلاق میشود: «علم الحديث دراية» (علم الحدیث درایتی)، «علوم الحدیث» و «اصول الحدیث». [۲] مانند بحث شناخت «كيفيّة سماع الحديث وتحمّله وصفة ضبطه» که ۴۶ صفحه از کتاب را در بر گرفته است. [۳] به عنوان مثال: مانند بحث «ضعیف» که از ۱۹ کلمه تجاوز نکرده است. [۴] نمونه این اختصار، اکتفا کردن علامه نووی در بحث مقلوب به چیزی نزدیک به مقلوب است. همچون حدیث مشهور از سالم که به جای سالم از نافع روایت شده است تا در شنیدن آن رغبت بیشتری پیدا شود و نیز اهل بغداد برای امتحان کردن امام بخاری/سندهای ۱۰۰ حدیث را جابجا کردند و او پاسخ صحیح آنان را بیان کرد؛ بدین جهت آنان به فضیلت او اعتراف نمودند. [۵] در موضوع «تقسیمبندی مباحث به فقرهها و بندهای شمارهگذاری شده»، از (تقسیمبندیهای) اساتید بزرگوارم بهره گرفتم، از قبیل: استاد مصطفی زرقاء در کتابش «الفقه الإسلامی فی ثوبه الجدید»، و استاد دکتر معروف الدوالیبی در کتابش «أصول الفقه» و استاد دکتر محمد زکی عبدالبر در یادداشتی که آن را برای استفادهی ما - وقتی در دانشکدهی شریعت در دانشگاه دمشق، دانشجو بودم - بر کتاب هدایهی مرغینانی نوشت و به رشتهی تحریر درآورد. و این تقسیمبندی نوین و ابداعی، بزرگترین و عمیقترین تأثیر را در فهم این علوم به سهولت و آسانی دارد، بعد از این که ما در فهم و یادگیری آنها رنجها و سختیهای فراوانی را کشیدیم و چشیدیم.
• تاریخچهی پیدایش علم مصطلح الحدیث، و دورهها و حالاتی كه در طی زمان بر آن گذشته است. (تاریخچهی پیداش و تدوین علم مصطلح الحدیث در ادوار مختلف)
***
• مشهورترین كتابهایی كه دربارهی علم «مصطلح الحدیث» به رشتهی تحریر درآمدهاند.
***
• تعریفات اولیه