درآمدی بر علوم حدیث

فهرست کتاب

۲۰- معرفة الثقات والضعفاء من الرواة [شناخت راویانِ ثقه و ضعیف]

۲۰- معرفة الثقات والضعفاء من الرواة [شناخت راویانِ ثقه و ضعیف]

۱- تعریف «ثقه» و «ضعیف»:

الف) تعریف لغوی: «ثقه» در لغت به معنای «مُؤْتَمَنْ» [مورد اعتماد، مطمئن، امین، معتبر و مؤثق] است؛ و «ضعیف» نقطه‌ی مقابل «قوی» می‌باشد؛ و ضعفِ [یک چیز]، هم حسّی است و هم معنوی، [از این رو گفته می‌شود: «ضعف اعصاب»؛ وضع غیرعادی اعصاب که سبب خستگی و فرسودگی و بی‌حالی و تحریک‌پذیری می‌شود. بیماری عصبی. «ضعيف البنيه»: آنکه بنیه‌اش ضعیف است. سست بنیه، ناتوان. «ضعيف الجثة»: آنکه جثه‌ی ضعیف دارد، لاغر و کوچک اندام. «ضعيف الرأي»: سست رأی، آنکه رأی و تدبیر سست دارد. «ضعيف العقل»: سست خرد، کم عقل. «ضعيف القلب»: ضعیف دل، آنکه قلبش ضعیف است، کم دل، ترسو. «ضعيف المزاج»: آنکه مزاجش ضعیف است و زود بیمار می‌شود. «ضعيف النفس»: سست نهاد، آنکه اراده‌ی سست دارد. «ضعیف چزان»: آنکه ضعیفان را بیازارد و....

ضعفِ تمام این موارد یا حسّی است و یا معنوی؛ و این مفهوم در هردو معنی به کار رفته است].

ب) تعریف اصطلاحی: «ثقه» به معنای «فردِ عادلِ [۳۷۳]ضابط [۳۷۴]» است؛ یعنی آنکه به عدالت و ضبط شهرت داشته باشد؛ و «ضعیف» اسم عام است که شامل هر کسی می‌شود که در ضبط یا عدالت وی طعن وارد شده باشد.

۲- اهمیت شناخت راویانِ ثقه و ضعیف، و فایده‌ی آن:

شناخت راویانِ ثقه و ضعیف، یکی از بزرگترین و ارزشمندترین انواع علوم حدیث به شمار می‌آید؛ زیرا به وسیله‌ی آن، احادیث صحیح، از روایات ضعیف، بازشناخته می‌شود.

۳- مشهورترین کتاب‌هایی که در زمینه‌ی «شناخت راویان ثقه و ضعیف»، به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند، و انواع آن‌ها:

الف) کتاب‌هایی که فقط به بیان «راویان ثقه» پرداخته‌اند: مثل کتاب «الثقات»، تألیف ابن حبان؛ و کتاب «الثقات»، تألیف عِجلی.

ب) کتاب‌هایی که در آن‌ها فقط «راویان ضعیف»، به رشته‌ی تحریر و نگارش درآمده‌اند:

تعداد کتاب‌هایی که فقط به ذکر «راویان ضعیف» پرداخته‌اند، بسیار زیاد است که از میان آن‌ها می‌توان بدین‌ها اشاره کرد: «الضعفاء»، تألیف بخاری؛ «الضعفاء»، تألیف نسائی؛ «الضعفاء»، تألیف عقیلی؛ «الضعفاء»، تألیف دار قطنی؛ «الكامل في الضعفاء»، تألیف ابن عدی؛ و کتاب «المغني في الضعفاء»، تألیف ذهبی.

ج) کتاب‌هایی که در آن‌ها هم «راویان ثقه و معتبر» به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند و هم «راویان ضعیف»: تعداد این گونه کتاب‌ها نیز [به سان کتاب‌های پیشین] فراوان است، که برخی از آن‌ها عبارتند از:

کتاب «تاریخ البخاری الكبیر» و کتاب «الجرح و التعدیل»، تألیف ابن ابی حاتم؛ و این کتاب‌های جنبه‌ی عمومی و کلی دارند و در آن‌ها به بیان عامه‌ی راویان و ناقلانِ [ثقه و ضعیف] پرداخته شده است.

و برخی دیگر از کتاب‌هایی که در آن‌ها هم «راویان ثقه و معتبر» به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند و هم «راویان ضعیف»، عبارتند از کتاب‌هایی که در آن‌ها فقط به بیان [راویانِ ثقه و ضعیفِ] برخی از کتاب‌های حدیث پرداخته شده است؛ مانند کتاب «الكمال في أسماء الرجال»، تألیف عبدالغنی مقدسی، و حواشی متعدد و گوناگونی که توسط مزّی، ذهبی، ابن حجر و خزرجی، بر آن صورت گرفته است.

[۳۷۳] معنی عدالت مربوط به دین، اخلاق و امانتداری راوی در آنچه روایت و نقل می‌کند، می‌باشد. به طوری که گفتار و رفتار راوی، گویای خوف و ترس از خداوند متعال باشد و از حساب و مجازات روز رستاخیز بیم و هراس داشته باشد و از دروغ و مبالغه‌گویی و تحریف و گزاف‌بافی جداً پرهیز و اجتناب نماید. امت اسلامی [به ویژه محدثین] احتیاط بسیار شدیدی را در سلسله‌ی راویان، اِعمال نموده‌اند. آنان احادیث را به خاطر کمترین شبهه‌ای در سیرت و شخصیت راوی، رد نموده‌اند و هرگاه دریافته باشند که گاهی دروغ از آن راوی سر زده است [با آگاهی به اینکه دروغگو در پاره‌ای مواقع هم صادق است و هر چند دروغگویی او در روایت احادیث به اثبات نرسیده باشد] باز حدیث او را «موضوع» و یا «مکذوب» نام نهاده‌اند. عالمان حدیث، عدالت راوی را به سلامت و مصونیت از فسق و عواملی که باعث جرح در عدالت او گردند، تفسیر کرده‌اند. از جمله علایم چنین عدالتی این است که راوی مرتکب گناه کبیره نشده و بر گناه صغیره اصرار نداشته باشد. علاوه بر این باز متخصصان علم حدیث برای راوی به شرط گرفته که با وجود صفت تقوا در او باید متصف به مروت و شخصیت باشد و مروت را اینگونه تفسیر کرده‌اند که: اجتناب از اعمال پست و آنچه نزد مردم باعث کم شخصیتی او تلقی گردد. عالمان در شرط راوی به اجتناب از منکرات شرعی، اکتفا ننمودند، بلکه اجتناب از مستقبحات عرفی را هم بدان افزوده‌اند، به این معنا شخص راوی در نزد خدا و مردم مقبول باشد. به هر حال، عدالت راوی، گاهی از طریق سخن صریح انسان‌های عادل و گاهی از روی شهرت خود راوی ثابت می‌شود، بنابراین در صورتی که عدالت کسی در بین اهل علم - اهل نقل و یا مانند آن‌ها - آوازه و شهرت یافت و خاص و عام او را به راستی و درستی ستودند، در این صورت است که چنین فردی، از سخن صریح [از طرف امامان و پیشوایان حدیث] برای اثبات عدالتش [به عنوان بینه و شاهد] بی‌نیاز می‌باشد. [مترجم] [۳۷۴] راوی حدیث به محض اتصاف به عدالت و تقوا، مؤثق و پذیرفتنی نیست، بلکه باید ضبط و دقت ورزیدن، ضمیمه‌ی عدالت و امانت او گردد. چه بسا یک راوی از پرهیزگارترین بندگان و عالی‌ترین آن‌ها از لحاظ ورع و صلاح باشد، ولی دارای ضبط و دقت در روایت نباشد و از این طریق به اشتباه و غلط خواهد افتاد و گاهی فراموشی به او دست می‌دهد و حدیثی را با حدیث دیگر خلط می‌کند. بنابراین برای شخص راوی، «ضبط» و «دقت» در قوه‌ی حافظه و یا صحت نوشته‌ها و شنیده‌ها، شرط اساسی است. علمای اسلام، حدیث صحیح را مشروط بر این کرده‌اند که راوی آن باید از عالی‌ترین درجات ضبط و اتقان برخوردار باشد تا اینکه به محفوظات و دقت وی اطمینان حاصل گردد و اینگونه ضبط را می‌توان با مقایسه‌ی بعضی روایت یک راوی با یکدیگر و یا با روایاتِ راویان دیگر که حافظ و موثق باشند، به دست آورد. چه بسا یک راوی ضابط، حافظ و متقن باشد، ولی در اثر کهولت و پیری، حافظه‌اش ضعیف شده باشد و محفوظاتش را با هم خلط نماید؛ محدثان روایت چنین راویی را هم ضعیف می‌شمارند و درباره‌ی او می‌گویند: «اختلط باخره»، یعنی در آخر عمر دچار آشفتگی و پریشانی شده است تا جایی که روایات این گونه راوی را به دلایل و شواهد مختلفی از هم متمایز نموده و گفته شود که این روایت مربوط به قبل از اختلاط و آشفتگی ایام پایان عمر اوست و پذیرفتنی است و این روایات مربوط به بعد از اختلاط و پریشانی پایان عمر اوست و یا اگر ندانیم که روایت مربوط به چه دوره‌ای از عمر است، آن روایت مردود و متروک خواهد شد. به هر حال، «ضبط» یعنی کمتر سهو و اشتباه داشته باشد، نه اینکه از سهو و نسیان کاملاً مبرّا باشد. حال سؤال اینجاست که چگونه به ضابط بودن راوی پی ببریم؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که روایات راوی را با روایات انسان‌های شناخته شده و دارای اعتبار و ضبط و اتقان، محک بزنیم، اگر که دیدیم [هر چند از جهت معنی]، روایاتش موافق روایات آن‌ها باشد و یا اینکه در اکثر موارد با روایات آن‌ها موافق باشد و یا به ندرت روایاتش با روایات راویان معتبر و ثقه، مخالف باشد، در این صورت می‌فهمیم که آن راوی «ضابط و ثبت» می‌باشد، ولی در صورتی که روایات او دارای مخالفت بسیار با روایات راویان معتبر و ثقه باشد، به اختلال در ضبط او پی می‌بریم و به حدیثش استناد و احتجاج نمی‌کنیم. [مترجم]