درآمدی بر علوم حدیث

فهرست کتاب

۸- معرفة المبهمات [شناخت راویان مبهم]

۸- معرفة المبهمات [شناخت راویان مبهم]

۱- تعریف «معرفة المبهمات»:

الف) تعریف لغوی: «مُبهمات»، جمع «مبهم» است؛ و «مبهم» اسم مفعول از «ابهام» [پوشیدگی، عدم وضوح، نامعلومی، گنگی، پیچیده و غامض کردن سخن]، و ضد «ایضاح» [توضیح دادن، روشن کردن، ظاهر نمودن، پرده برداشتن] می‌باشد.

ب) تعریف اصطلاحی: «مُبهم» عبارت است از: حدیثی که نام یکی از راویان - یا نام یکی از کسانی که تعلق و ارتباطی به روایت دارد -، در متن یا سند حدیث، به صورت مُبهم و گنگ و پوشیده و نامعلوم آورده شود. [۳۶۳]

۲- برخی از فواید جستجو و بررسی «مُبهم»:

الف) اگر ابهام در سند باشد: در این صورت، هرگاه راوی ثقه و معتبر، تشخیص داده شود، حدیث، صحیح به شمار می‌آید، و اگر راوی ضعیف و غیرمعتبر شناخته شود، در این صورت، حدیث نیز، ضعیف به حساب می‌آید.

ب) و اگر ابهام در متن حدیث باشد: در این صورت فواید زیادی در جستجو و بررسی آن نهفته است که بارزترین و شاخص‌ترین فایده‌ی آن، «شناخت صاحب قصّه» یا «شناخت سائل» است؛ اینطور که اگر در حدیث، منقبت و فضیلتی برای او بیان شده بود، در این صورت ما به فضیلت و برتری او پی می‌بریم، و اگر در حدیث، عکس این قضیه اتفاق افتاده بود [یعنی: در حدیث به مذمت و توبیخ و سرزنش و نکوهش صاحب قصه و یاسائل، پرداخته شده بود] در این صورت با شناخت آن، از بدگمانی به غیر او از دیگر بزرگان و افاضل صحابه در امان خواهیم بود.

۳- به چه طریقی «مُبهم» شناخته می‌شود؟:

«مُبهم»، به یکی از این دو طریق، شناخته و تشخیص داده می‌شود:

الف) اینکه در برخی از روایات دیگر، به نام و نشانِ [دقیق راوی]، اشاره شود.

ب) بیوگرافی نویسان و سیره‌پردازان به بیشتر نام و نشان [راوی] تصریح نمایند.

۴- اقسام مبهم:

«مُبهم» برحسب شدت ابهام، یامیزان شدتِ ابهامش، به چهار قسم تقسیم می‌شود؛ و ما نیز از قسمی شروع می‌کنیم که از دیگر اقسام، ابهامش بیشتر و قوی‌تر است:

الف) «رجلٌ» [مردی] یا «امرأة» [زنی]: مانند حدیث ابن عباسبکه گفته است: «أن رجلاً قال: يا رسول الله! الحجّ كل عام؟» و مراد از «رجلٌ» در این حدیث، «أقرع بن حابس» است.

ب) «الابن» [پسر] و «البنت» [دختر]: و «الأخ» [برادر]، «الأخت» [خواهر]، «ابن الأخ» [برادرزاده = پسر برادر]، «ابن‌الأخت» [خواهرزاده = پسر خواهر]، «بنت الأخ» [برادرزاده = دختر برادر]، و «بنت الأخت» [خواهرزاده = دختر خواهر] نیز در این قسم داخل است.

مانند حدیث «ام عطیه» که درباره‌ی «غسل بنت النبي جبماء وسدر» [غسل دادن دختر پیامبر جبا آب و سدر] وارد شده است؛ و مراد از «بنت النبي ج» در حدیث، حضرت زینبلاست.

ج) «العمّ» [عمو] و «العمة» [عمه]: و «الخال» [دایی]، «الخالة» [خاله]، «ابن‌العم» [پسرعمو]، «بنت‌العم» [دختر عمو]، «ابن‌العمة» [پسر عمه]، «بنت العمة» [دختر عمه]، «ابن الخال» [پسر دایی]، «بنت الخال» [دختر دایی]، «ابن الخالة» [پسر خاله] و «بنت الخالة» [دختر خاله] نیز در این قسم داخل است؛ مانند حدیث «رافع بن خديج عن عمّه في النهي عن المخابرة» [حدیثی که رافع بن خدیج از عمویش در نهی از مخابرة [۳۶۴]، نقل کرده است]. و نام «عموی رافع بن خدیج» در این حدیث، «ظُهیر بن رافع» است.

و همانند «عمه‌ی جابر» که وقتی برادرش [پدر جابر] در روز جنگ اُحد شهید شد، بر او گریست و اشک ریخت؛ و اسم «عمه‌ی جابر»، «فاطمه بنت عمرو» است.

د) «الزوج» [شوهر] و «الزوجة» [همسر مرد]: مانند حدیث صحیح بخاری و صحیح مسلم که درباره‌ی وفات «زوج سبيعة» [شوهر سبیعه] روایت کرده‌اند؛ و نام «همسر سبیعه»: «سعد بن خولة» است.

و مانند حدیث «زوجه‌ی [همسر] عبدالرحمن بن زبیر» که در نکاح رفاعه‌ی قرظی بود که او را طلاق داد؛ و نامش «تمیمة بنت وهب» است.

۵- مشهورترین کتاب‌هایی که در زمینه‌ی تدوین و نگارش «مُبهم»، تألیف شده‌اند:

در نگارش این نوع [از علوم حدیث]، تعدادی از علماء و صاحب نظران اسلامی، دست به قلم برده‌اند و در این راستا کتاب‌هایی را به رشته‌ی تحریر درآورده‌اند که از این جمله می‌توان به «عبدالغنی بن سعید»، «خطیب» و «نووی» اشاره کرد؛ و بهترین و جامع‌ترین کتابی که در این زمینه تألیف شده است، کتاب «المستفاد من مبهمات المتن والإسناد»، تألیف ولی الدین عراقی می‌باشد.

[۳۶۳] راویِ مبهم، راوی‌ای است که دارای نام و نشان مشخصی است اما در سلسله بدون نام و نشان از او یاد شود. به عنوان مثال به «فلان» یا «مردی» یا «شخصی» یا «کسی که مورد وثوق است» او را ذکر کنند و محدثین برای معین کردن آن‌ها کتاب‌هایی تحت عنوان «مُبهمات» تألیف کرده‌اند. [مترجم] [۳۶۴] مخابره: آن است که مالک زمین خود را به زارع واگذار کند تا در آن کشت کرده و در عوض ثلث یا ربع محصول را به مالک بدهد. [مترجم]