مبحث اول: آداب محدّث
۱- پیش درآمد:
از آنجا که مشغولیت به حدیث، از برترین و بهترین وسایل نزدیکی به خداوند متعال، و از شریفترین و نجیبترین هنرها و تخصصها به شمار میآید؛ از این رو بر کسی که به احادیث و روایات مشغول و سرگرم است و عهدهدار پخش و نشر آنها در میان مردم میباشد، مناسب و زیبنده است که خویشتن را به اصالتهای اخلاقی و شرافتمندی، و خُلق و خویهای شایسته و بایسته، و عادات و خصلتهای خوب و نیک، مزین و آراسته بگرداند تا الگو و نمونهای حقیقی، و سمبل و سرمشقی واقعی برای تعالیم و آموزههایی باشد که به مردم میآموزاند؛ و پیش از آنکه دیگران را بدانها فرمان دهد، خویشتن را به عمل بدانها متعهّد و پایبند نماید [و تطابقی بین گفتار و کردار خویش ایجاد نماید، و احادیث و روایات مُنجی عالم بشریت و تعالیم و آموزهها و اوامر و فرامین و احکام و دستورات و حقایق و مفاهیم والای نبوی را نخست خودش در تمام ابعاد زندگی، نصب العین و آویزهی گوش خویش قرار دهد].
۲- شاخصترین و برجستهترین خصلتهایی که مناسب است، فرد محدث خویشتن را بدان، آراسته و مزین نماید:
الف) تصحیح و اخلاص نیت و پاکیزه ساختن قلب از اهداف و اغراض دنیایی؛ همانند: دلبستگی به ریاست و یا شهرتطلبی. (به هر حال منظور از اخلاص برای فرد محدث، جویا شدن رضایت خدا در عمل و تصفیهی آن از شایبههای شخصی یا دنیوی است؛ یعنی انسان جز به خاطر جلب رضایت خدا و منزل اخروی کاری را انجام ندهد و اگر کاری را انجام میدهد، آن را از شایبهها و امیال و آرزوهای زودگذر نفسی، اعم از ظاهر و باطن و موانع راه، اعم از سرمایه، شهوت، مقام، مال، شهرت، کسب منزلت در دل دیگران، مدح و ثنا، گریز از ملامت، کسب رضایت عامهی مردم، تعارف با بزرگان، شفا یافتن از عقده و کینههای پوشیده، استجابهی حسادتها و امراض پنهانی درونی یا کبر و نخوتِ ناشی از ذلت، و علل و خواستههای دیگر، پیراسته گرداند).
ب) اینکه بزرگترین و والاترین توجه و اهتمام محدّث، نشر و پخش احادیث و ابلاغ از جانب رسول خدا جباشد، و در این راستا فقط مشتاق و علاقمند به پاداش بزرگ و سترگ [الهی] باشد.
ج) اینکه در حضور کسی که از او - از حیث سن و سال و یا علم و دانش - سزاوارتر و شایستهتر و برازندهتر و قابلتر است، نقل حدیث نکند.
د) هرکس از محدث پیرامون چیزی از حدیث سؤال کند - و محدث بداند که علم و دانش این موردِ سؤال شده در نزد غیر او از دیگر محدثان است - برایش مناسب و شایسته است که فرد سؤال کننده را به طرف محدثِ دیگر، ارشاد و راهنمایی کند.
هـ) از تحدیث [حدیث بیان کردن] برای کسی - به این خاطر که نیت وی صحیح و درست نیست - امتناع و خودداری نورزد، چرا که انتظار میرود و امید است که نیت وی [در آینده] تصحیح و خالص گردد.
و) اینکه فرد محدث، مجلس و محفلی را برای املا و دیکته کردن حدیث و تعلیم و آموزش آن، منعقد نماید، مشروط بر اینکه صلاحیت و قابلیت این کار را داشته باشد؛ چرا که چنین کاری از برترین و والاترین مراتبِ نقل و روایت حدیث به شمار میآید [۳۱۴].
۳- آداب و مستحبات حضور در مجلسِ املاء [۳۱۵]برای محدث:
الف) اینکه خویشتن را پاک و پاکیزه و تمییز و تطهیر، و معطر و عطرآگین نماید، و به سر و ریش خویش، برسد و آن را شانه زند.
ب) اینکه به جهت تعظیم و بزرگداشت احادیث رسول خدا ج، با وقار و متانت و شکوه و ابهت بنشیند.
ج) اینکه به تمام حاضران مجلس، توجه و عنایت ورزد و بدانها روی آورد، و توجه و عنایت خویش را به یکی از آنها - جدای از دیگری - اختصاص ندهد، [بلکه همه را به یک دید نگاه کند].
د) اینکه افتتاحیه و اختتامیهی مجلسش را حمد و ثنای خدا، سلام و درود بر پیامبر ج، و دعای مناسب و مطابق با مقتضای حال، تشکیل دهد.
ه) اینکه با حاضران مجلس به گونهای که در خورِ فهم آنان است، سخن بگوید و از آنچه که در توان ادراک آنان نیست و از درک و فهم آن عاجز و ناتوانند، پرهیز نماید. [و خویشتن را متعهد و پایبند نماید که از اصطلاحاتِ سخت و ناهموار، و کلماتِ غریب و نامأنوس در روایت احادیث و روایات، جداً خودداری کند و دقّت و سهولت را در مکالمات به کار بندد].
و) برای آرامش بخشیدن به قلبها و سرحال آوردن آنها و از میان بردن کسالت و خستگی [حضّارِ مجلس]، املاء و دیکتهی خویش را با نقل حکایات و نوادر به پایان برساند.
۴- در چه سن و سالی برای فرد محدّث، مناسب است که به تصدیگری و دست یازیدن به «نقل حدیث برای دیگران» بپردازد؟:
در این زمینه اختلاف وجود دارد:
الف) برخی گفتهاند که برای محدث مناسب است که در پنجاه سالگی به تصدیگری «نقل و روایت حدیث» بپردازد؛ و برخی چهل سالگی را برای این کار معین کردهاند؛ و برخی نیز غیر آن را مشخص و معین نمودهاند.
ب) و قول صحیح این است که در هر زمان که فرد محدث، لیاقت و قابلیتِ «نقل حدیث» را بدست آورد، و نیاز به نقل روایات و احادیثی که در نزد وی است، پیدا شد؛ در این صورت وی میتواند [در هر سن و سالی که باشد] برای «تحدیث» [نقل و روایت حدیث]، مجلسی را برای خویشتن منعقد نماید و چنین امری، منوط به سن و سال معین و مشخصی نیست.
۵- مشهورترین کتابهایی که در زمینهی تدوین و نگارش «آداب محدث» به رشتهی تحریر درآمدهاند:
الف) «الجامع لأخلاق الراوي وآداب السامع»، تألیف خطیب بغدادی.
ب) «جامع بيان العلم وفضله، وما ينبغي في روايته وحمله»، تألیف ابن عبدالبرّ.
[۳۱۴] امام محمد غزالی در کتاب «الادب في الدين» در آداب محدث میگوید: «محدث باید متوجه درستی و صداقت باشد. از دروغ اجتناب ورزد. معمولاً احادیث مشهور را نقل نماید (نه حدیثهای شاذ و غریب را). از ثقات و راویانِ معتبر و مورد اعتماد نقل حدیث کند. احادیث منکر را ترک کند. عارف و آشنا به زمان و موقعیت باشد. از لغزش در نقل، و تصحیف حدیث پرهیز کند. از غلط خواندن حدیث و تحریف خودداری نماید. هنگام تحدیث شوخی نکند. به جدال و ستیز نپردازد. بر نعمت حدیث گفتن که در درجهی پیامبر قرار گرفته، شکرگزاری نماید. فروتن و متواضع باشد. چیزهایی را نقل کند که موجب انتفاع و بهرهگیری مردم در واجبات و سنن و سایر آداب گردد و حدیثی را که نمیداند، نقل نکند.» قواعد التحدیث، علامه قاسمی، ص ۲۳۴ و علم الحدیث، صص ۱۸۶ و ۱۹۱. [مترجم] [۳۱۵] «املاء»: یعنی مطلبی را تقریر کردن که دیگری بنویسد. و مطلبی که استاد میگوید و شاگرد مینویسد. در املاء غالباً از این اصطلاحات به کار میرود: الف) «مملي»: کسی که حدیث را القاء (= دیکته) میکند. ب) «مستملي»: یعنی کسی که تقاضای املای حدیث از شیخ [= استاد] میکند. ج) «معيد»: کسی که حدیثی را که از شیخ میشنود، برای دیگران بازگو میکند. و معمولاً این کلمه در مورد مجالس بزرگ درس حدیث که صدای شیخ (= استاد) به تمام طلاب و حدیثپژوهان نمیرسد، استعمال میگردد. زیرا در این صورت، یک یا چند تن آنچه را از شیوخ میشنوند، برای دیگران دیکته میکنند. د) «أمالي»: امالی جمع «املاء»، و غالباً به کتاب حدیثی اطلاق میشود که شیخ حدیث در مجالس متعدد آن را املاء فرموده باشد و از این رو آن را «مجالس» نیز نامند. «امالی» از نظر قوت اعتبار و دوری از احتمال سهو و نسیان، نظیر اصل است، به ویژه اگر املای شیخ از روی کتاب مصحّح یا مستند به حافظهی او باشد، مشروط بر اینکه اطمینان به حافظهی وی داشته باشیم. [مترجم]