۱- معرفة الصحابة [شناخت صحابه]
۱- تعریف صحابه:
الف) تعریف لغوی: «صحابه» در لغت، مصدر است و به معنای «الصحبة» [دوستی، رفاقت، همراهی، یار و همدم شدن، معاشرت، گفتگو] میباشد. و واژهی «صحابی» و «صاحب» نیز به همین معنا آمده است. و جمع آن بر وزن «اصحاب» و «صَحْب» است؛ و «صحابه» [مفرد]، به معنای «اصحاب» [جمع] نیز زیاد مورد استعمال قرار میگیرد. [یعنی واژهی «صحابه» - که مفرد است - به معنای واژهی «اصحاب» - که جمع صحابه است - زیاد به کار برده میشود. و زیاد اتفاق میافتد که کسی «صحابه» را به کار برده و منظورش جمعی از صحابه است].
ب) تعریف اصطلاحی: صحابی در اصطلاح، به کسی گویند که پیامبر اکرم جرا در حال اسلام ملاقات و دیدار کرده، و بر اسلام نیز مرده باشد؛ گر چه در این فاصله، ارتدادی نیز رخ داده باشد؛ بنا به قول صحیح. [یعنی اگر فردی به پیامبر جایمان آورد و ایشان را ملاقات نمود، و سپس از اسلام برگشت و مرتد شد، و در آخر، دوباره به آغوش اسلام بازگشت و از ارتدادش توبه نمود، باز هم به چنین فردی، «صحابی» گفته میشود]. [۳۴۰]
۲- اهمیت «شناخت صحابه» و فایدهی آن:
«شناخت صحابه»، علمی بس مهم و اساسی و بزرگ و بنیادین است که در آن فواید و نکاتی ارزنده و مفید به ودیعه نهاده شده است. و یکی از فواید مهم آن، شناخت «متصل» از «مرسل» است.
۳- به چه وسیلهای «صحبت و همراهی» صحابی [با پیامبر گرامی اسلام ج]، شناخته میشود؟:
«صحبت و همراهی صحابی [با پیامبر ج]»، به یکی از این امور پنج گانه، شناخته میشود که عبارتند از:
الف) تواتر: مانند ابوبکر صدیق س، عمر بن خطاب س، و سایر عشرهی مبشره.
ب) شهرت: مانند ضمام بن ثعلبة س، و عکّاشة بن مِحصن س.
ج) خبر دادن فردی از صحابه [به اینکه فلانی، صحابهی پیامبر جاست].
د) خبر دادن فردی مؤثق و معتبر از تابعین [به اینکه فلانی، صحابهی پیامبر گرامی اسلام جاست].
هـ) خبر دادن خود فرد به اینکه وی از زمرهی اصحاب پیامبر جاست. البته مشروط بر اینکه وی فردی عادل، و ادعایش نیز قابل تصور و محتمل باشد. [۳۴۱]
۴- عادل بودن تمامی صحابه:
به اجماع علمای مورد اعتبار و صاحبنظران اسلامیِ مُعتمد، تمامی صحابه عادل هستند؛ خواه این صحابه از زمرهی افرادی باشند که در فتنهها قاطی شدهاند و یا از جملهی افرادی باشند که خویشتن را از فتنهها [یعنی دورهی خلافت عثمانسو بعد از آن که اهواءو حزبگرایی، امت اسلامی را در برگرفت] دور نگه داشتهاند و بدانها نزدیک نشدهاند. [و همهی آنها عادل هستند و خداوند متعال عدالت آنان را در قرآن به اثبات رسانده و در بیشتر از یک سورهی قرآن، آنان را ستایش و تمجید فرموده است. از جمله در آخر سورهی «فتح» به خصوص مهاجرین و انصار و اصحاب بیعة الرضوان را به ستایش خود مختص نموده است. و رسول گرامی اسلام جدر چندین حدیث به بیان عدالت و امانت آنان پرداخته و سیرت و تاریخ پاک اسلام نیز گواه عدالت و امانتداری آنان میباشد].
و معنای «عدالت صحابه»، این است که آنها از اینکه به عمد به دروغپردازی در روایت بپردازند، اجتناب و خودداری میکردند و از انحراف و کجروی و فساد و بیراهه رفتن در روایت نیز، پرهیز مینمودند و دوری میجستند و مرتکب اموری نمیشدند تا به ذریعهی انجام آنها، روایتشان از درجهی اعتبار و قبولیت بیفتد؛ پس بدین گونه میتوان چنین نتیجه گرفت که تمامی روایات صحابه - بدون بدوش کشیدن سختیهای تحقیق و بررسی در مورد عدالت آنها - مورد قبول است؛ و در مورد افرادی از آنها که در فتنهها قاطی شدهاند، میتوان چنین نتیجه گرفت که به خاطر حسن ظن بدانها، امر هریک از آنها بر اجتهاد حمل میشود که هریک از آنها در این اجتهادشان مأجور میباشند، چرا که آنها حاملان شریعت و از زمرهی «خیر القرون» به شمار میآیند.
۵- صحابیهایی که بیش از دیگران حدیث روایت کردهاند:
شش تن از صحابه از زمرهی صحابیهایی هستند که بیش از دیگران به روایت حدیث پرداختهاند، و این شش نفر به ترتیب عبارتند از:
الف) ابوهریرهس: تعداد مرویات: ۵۳۷۴ حدیث. از وی بیش از سیصد مرد نیز حدیث نقل نمودهاند.
ب) ابن عمرب: تعداد مرویات: ۲۶۳۰ حدیث.
ج) انس بن مالکس: تعداد مرویات: ۲۲۸۶ حدیث.
د) ام المؤمنین عایشهل: تعداد مرویات: ۲۲۱۰ حدیث.
هـ) ابن عباسب: تعداد مرویات: ۱۶۶۰ حدیث.
و) جابر بن عبداللهب: تعداد مرویات: ۱۵۴۰ حدیث. [و ابوسعید خدریس: تعداد مرویات: ۱۱۷۰ حدیث]
۶- صحابیهایی که بیش از دیگران، فتوا میدادند:
بیشتر فتواهای صحابه، از ابن عباسبنقل شده است، و پس از ایشان، اکثر فتواها از بزرگان علمای صحابه روایت شدهاند که بنا به گفتهی مسروق، بزرگان علمای صحابه، شش نفر بودهاند؛ وی در این زمینه گفته است:
«انتهى علم الصحابة إلى ستة: عمر وعلي وأبي بن كعب وزيد بن ثابت وأبي الدرداء وابن مسعود، ثم انتهى علم الستة إلى على وعبدالله بن مسعود.»
«علم صحابه، به شش نفر ختم میشود: عمر س، علی س، ابی بن کعبسزید بن ثابت س، ابودرداء س، و ابنمسعود س. و علم این شش نفر نیز به علیسو عبدالله بن مسعودسختم میگردد.»
۷- «عبادله» کیست؟
در اصل، مراد از «عبادله»، هر آن کسی از صحابه است که اسمش «عبدالله» باشد، و تعداد صحابیهایی که اسمشان «عبدالله» است، به نزدیکی سیصد نفر میرسد؛ ولی در اینجا مراد از «عبادله» چهار نفر از صحابه است که اسم هریک از آنها «عبدالله» میباشد. و این چهار نفر عبارتند از:
الف) عبدالله بن عمر ب.
ب) عبدالله بن عباسب.
ج) عبدالله بن زبیر ب.
د) عبدالله بن عمرو بن العاصب.
و امتیاز و ویژگی این گروه از صحابه بر دیگران، این است که آنها از زمرهی علمای صحابهای به شمار میآیند که وفاتشان به گونهای به تأخیر افتاده که [از ناحیهی مسلمانان و افراد تازه مسلمان] احساس نیاز به علم و دانش آنها شده است [و بدین گونه مرجعی برای دانشجویان و تکیهگاهی برای حدیثپژوهان و منبع مورد اعتمادی برای مسلمانان قرار گرفتند] و بدین ترتیب، از این طریق، دارای شهرت و آوازه و امتیاز و ویژگی بر دیگران میباشند. پس هرگاه «عبادله» بر فتوایی به اتفاق نظر برسند، گفته میشود: «هذا قول العبادلة»؛ «این فتوا براساس قول عبادله است».
۸- آمار صحابه:
در اینجا آمار دقیقی از تعداد صحابه وجود ندارد، ولی در این زمینه، آراء و نظریههایی از علماء و صاحب نظران اسلامی، مطرح شده است که از مجموع آنها میتوان چنین برداشت نمود که آمار صحابه، بیش از یکصد هزار نفر است؛ و مشهورترین این آراء و نظریهها، نظریهی ابوزعهی رازی میباشد. وی گفته است: «قُبض رسول الله جعن مائة ألف وأربعة عشر ألفاً من الصحابة ممن روى عنه وسمع عنه» [۳۴۲]؛ «اصحاب هنگام وفات پیامبر اکرم جیکصد و چهارده هزار نفر (زن و مرد) بودهاند که این تعداد از پیامبر جاستماع حدیث کردهاند و به روایت احادیث ایشان پرداختهاند».
۹- تعداد طبقات صحابه:
پیرامون تعداد طبقات صحابه، در میان علماء و صاحب نظران دینی، اختلاف نظر وجود دارد و هریک از آنها بر حسب اجتهاد و استنباط خویش، به تقسیم آنها پرداخته است؛ برخی از آنها، طبقات صحابه را به اعتبار «پیشتازی در قبول دین اسلام»، یا «هجرت» و یا «حضور در مشاهد محترم و شریف» تقسیم نمودهاند، و برخی دیگر نیز، طبقات آنها را به اعتباری دیگر تقسیم کردهاند.
[به هر حال]، هریک از علماء برحسب اجتهاد خویش، به تقسیم طبقات صحابه پرداخته است [مثلاً:]
الف) ابن سعد، طبقات صحابه را به پنج طبقه تقسیم نموده است.
ب) و حاکم، طبقات صحابه رابه دوازده طبقه تقسیم کرده است.
۱۰- برترین صحابه:
به اجماع اهل سنت و جماعت، برترین صحابه (به طور مطلق)، ابوبکر صدیقسو سپس عمرسمیباشد.
و جمهور اهل سنت و جماعت برآنند که عثمانساز نظر فضل و برتری در درجهی سوم قرار دارد و بعد از ایشان علیسدر درجهی چهارم میباشد؛ و سپس در درجهی بعدی، سایر عشرهی مبشره [طلحه س، زبیر س، سعد س، عبدالرحمن بن عوف س، ابوعبیده عامر بن جراح س، زیدس] و بعد از آنها، اهل غزوهی بدر، و سپس اهل غزوهی «اُحد» و پس از آنها «اهل بیعة الرضوان» میباشد.
۱۱- طلایهداران و پیشقراولانِ صحابه در عرصهی پیشتازی در قبول اسلام:
[صحابههایی که در زمینهی قبول کردن دین اسلام، جزو طلایهداران، پیشقراولان، پیشگامانِ پیشتاز، و پیشآهنگان به شمار میآیند، عبارتند از:]
الف) از مردان آزاد: ابوبکر صدیق س.
ب) از بچهها: علی بن ابی طالب س.
ج) از زنان: ام المؤمنین خدیجهل.
د) از بردههای آزاد شده: زید بن حارثه س.
ه) از بردهها: بلال بن رباح س.
۱۲- آخرین کسانی که از صحابه درگذشتند و چهره در نقاب خاک کشیدند:
آخرین کسی که از صحابه درگذشت، «ابوالطفيل عامر بن واثلة الليثي» بود که به سال ۱۰۰ هجری در مکهی مکرمه درگذشت، و برخی نیز بیشتر از این گفتهاند [و بر این باورند که وی به سال ۱۱۰ هجری وفات نموده است] و قبل از او در بصره، «انس بن مالک» در سال ۹۳ ه. ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید. [۳۴۳]
۱۳- مشهورترین کتابهایی که در زمینهی تدوین و نگارش «معرفة الصحابة» تألیف شدهاند:
الف) «الإصابة فی تمييز الصحابة»، تألیف ابن حجر عسقلانی.
ب) «أسد الغابة فی معرفة الصحابة»، تألیف علی بن محمد جزری، مشهور به ابن اثیر.
ج) «الاستيعاب فی إسماء الأصحاب»، تألیف ابن عبدالبرّ. [۳۴۴]
[۳۴۰] از نظر لغوی و لفظی، «صحابی» منسوب به «صاحب» است و دارای معانی زیادی میباشد، اما نقطهی مشترکی در تمام معناهایی که برای آن ذکر شده است، وجود دارد و آن، این است: «ملازمت، همنشینی و اطاعت». اما تعریف اصطلاحی آن، براساس تعاریفی که علمای اصول بیان نمودهاند، «صحابی» کسی را گویند که پیامبر جرا دیده و یا اینکه پیامبر جاو را دیده باشد. (منظور افراد نابینا میباشد، همچون ام مکتوم) و به اسلام گرویده و بر همان حالتِ ایمان فوت کرده باشد. پس براساس این تعریف، افرادی مانند ابوجهل و ابولهب و... هر چند پیامبر جرا دیدهاند، اما جزو صحابه نیستند چون، بر ایمان نمردهاند. شیخ ابن حجر گوید: «هر کس از پیامبر جیک حدیث یا یک کلمه روایت کرده یا به حال ایمان او را دیده باشد، از صحابه است. هرکس با ایمان، پیامبر جرا ببیند و بر اسلام بمیرد، چه همنشینی او با پیامبر جبسیار یا کم باشد، روایت از آن حضرت جداشته باشد یا نه، در غزوه و جنگی شرکت کرده باشد یا نه. هرکس او را دیده و با او ننشسته یا به دلیل مانعی، او را ندیده باشد، همه و همه از صحابه هستند.» و علماء و صاحبنظران اسلامی دربارهی «تعداد صحابهی کرام» گفتهاند: پیامبر جمدت ۲۳ سال فعالیت دعوت و تبلیغ را انجام داده و در این مدت توانستند افرادی را تربیت نمایند که برای همیشهی تاریخ، به عنوان اسوه و الگو و نمونه شناخته میشوند. تعداد این افراد از سال اول تا سال بیست و سوم بعثت، رو به افزونی و نهایتاً به ۱۲۴ یا ۱۴۴ هزار نفر رسیده است. تعداد صحابه در سه سال اول، ۴۰ نفر بود. در جنگ «بدر» ۳۱۳ نفر، در هنگام صلح حدیبیه ۱۵۰۰ نفر، در وقت فتح مکه، ۱۰ هزار نفر، در جنگ «حنین» ۱۲ هزار نفر، در جنگ «تبوک» ۷۰ هزار نفر؛ و در حجة الوداع - یعنی آخرین سال زندگانی رسول خدا ج- تعداد این بزرگواران ۱۲۴ یا ۱۴۴ هزار نفر بوده است. [مترجم] [۳۴۱] مثل اینکه پیش از سپری شدن صد سال از وفات پیامبر ج، ادعای «صحبت و همراهی با پیامبر» را نماید. ولی اگر ادعای صحبت و همراهی را در وقتی دیرتر از این نمود، در این صورت، ادعایش پذیرفتنی نیست. همانند: «رتن الهندي» که بعد از گذشت شش قرن از هجرت (ششصد سال بعد از وفات پیامبر ج) ادعای «صحبت و همراهی با پیامبر ج» نمود. و در حقیقت همچنانکه علامه ذهبی در «المیزان» ج ۲ ص ۵۴ گفته، «رتن الهندی» شیخی دروغگو و شیاد و حیلهگر و مکّار است. [۳۴۲] التقریب مع التدریب، ج ۲، ص ۲۳۰. [۳۴۳] آمار آخرین صحابههای پیامبر در شهرها، عبارتند از: در فلسطین: «أبو أبي عبدالله بن عمر» در سال ۷۴ ه . ق. در مصر: «عبدالله بن حدث زبيدی» در سال ۸۶ ه، در کوفه: «عبدالله بن أبی أوفى» در سال ۸۷ ه، در دمشق: «عبدالله بن مازنی اسلمی» در سال ۸۸ در سن ۹۴ سالگی و قبل از او در دمشق: «أبوأمامه باهلی» در سال ۸۶ ه، در مدینه: «سهل بن سعد انصاری»، در سال ۹۱ در سن ۹۶ سالگی و قبل از او در مدینه: «جابر بن عبدالله انصاری» در سال ۷۴ ه، در بصره: «انس بن مالک» در سال ۹۱ و در سن ۱۰۷ سالگی، و قبل از او در بصره: «عمر بن حديث» در سال ۸۵ ه . جالب است بدانید که جوانترین صحابه به اعتبار سن، به ترتیب عبارتند از: «ابوالطفيل» و «مسور بن مخرمه» که هردو در سال وفات پیامبر جهشت ساله بودهاند؛ و «نعمان بن بشير» که سال دوم هجری متولد گشته است. و «حسن» و «حسين بن علي» و «عبدالله بن زبير» که سال وفات پیامبر جنه ساله بودهاند، و «جعفر بن عبدالرحمن» در سفر حجة الوداع کودک بوده است، و «مسلمة بن مخلد خزرجی» و «عبدالله بن جعفر» و «قسم بن عباس» و «عبدالله بن عباس»، عموماً ده ساله بودهاند و «عمر بن ابی سلمه» نه ساله بوده است. و به اعتبار طول عمر، این صحابیها، هریک یکصد و بیست سال عمر کردهاند: «حسان بن ثابت»، «حويطب بن عبد العزي»، «مخرمة بن نوفل»، «حكيم بن حزام بن خويلد» (برادرزادهی خدیجهل)، «سعيد بن يربوع قرشي» (نامبردگان فوق، هم جاهلیت و هم اسلام را درک کردهاند)، «لبيد بن ربيعهي عامري»، «عاصم بن عدي عجلاني»، «سعد بن جنادهي عوفي»، «نوفل بن معاويه منتج نجدي»، «عدي بن حاتم طايي»، «نافع بن سليمان عبدي» و «نابغهي جغدي». به نقل از سیوطی در الفیة ص ۲۸۷ و کفایهی خطیب صص ۵۶-۷۶. [مترجم] [۳۴۴] به هر حال گروهی از دانشمندان اسلامی، احوال صحابه را به طور مستقل و جداگانه، یا در ضمن مجموعهای از مجموعهها تدوین و گردآوری نمودهاند. کتابهایی که به طور مستقل در شرح حال صحابه، تألیف و نشر یافتهاند، عبارتند از: الف) «الاستيعاب في أسماء الأصحاب»، تألیف حافظ ابی عمرو یوسف بن عبدالله، معروف به ابن عبدالبر قرطبی (متوفی ۴۶۳ ه) که ترجمهی ۳۵۰۰ تن از صحابه را حاوی است. ب) «أسد الغابة في معرفة الصحابة»، تألیف ابن اثیر (متوفای ۶۳۰ هـ) که شامل ترجمهی ۷۵۵۴ صحابی است. این کتاب توسط شمس الدین محمد بن احمد ذهبی (م ۷۴۸ هـ) مختصر شده و مؤلف نام آن را «تجريد أسماء الصحابة» گذارده و شامل ترجمهی ۸۸۶۶ تن از صحابهی رسول اکرم است. ذهبی در این کتاب، نام کسانی را که در «أسد الغابة» نیامده نیز از خود اضافه کرده است. ج) «الإصابة في تمييز الصحابة»، تألیف شیخ الاسلام شهاب الدین احمد بن علی بن محمد، معروف به ابن حجر عسقلانی (متوفی ۸۵۲). د) «طبقات ابن سعد» (طبقات الصحابة والتابعين)، تألیف ابو عبدالله احمد بن سعد زهری که کاتب واقدی، مورخ مشهور بوده و خود معروف به ابن سعد است. کتاب مزبور - چنانکه از اسم آن پیداست - اختصاص به صحابه نداشته و تابعین نیز، طی آن ترجمه شدهاند. سه کتاب اول به ترتیب حروف الفبای نام صحابه است که معمولاً در آخر کتاب، فصلی اختصاص به صاحبان کنیه و لقب - که لقب و کنیهشان از نام آنها بیشتر اشتهار داشته - داده شده، ولی کتاب اخیر، صحابه و تابعین را به طرز خاصی دستهبندی کرده که عبارت است از: ۱) سیرهی پیامبر اکرم ج ۲) غزوات آن حضرت جو وقایع زمان آن جناب تا رحلت، و شرح حال کسانی که از صحابه که در مدینهی منوره فتوا میدادند و یا قرآن را جمعآوری و تدوین کرده بودند. ۳) در بدریین ۴) در مهاجرین و انصاری که قبل از فتح مکه، اسلام آورده ولی در بدر شرکت نجسته بودند. ۵) در اسامی تابعین از اهل مدینه. در صحابهی طائف، یمن، یمامه، بحرین. ۶) در کوفیان از صحابه و تابعین ۷) در صحابه و تابعین از اهالی بصره، شام، مصر و دیگر شهرهای اسلامی. ۸) در نساء (زنان). [مترجم]