درآمدی بر علوم حدیث

فهرست کتاب

۶- «مُدَبَّج» و «روایة الأقران»

۶- «مُدَبَّج» و «روایة الأقران»

۱- تعریف «أقران»:

الف) تعریف لغوی: همچنانکه در «القاموس» [۳۳۲]آمده: «اقران» جمع «قرین» و به معنای «مُصاحب» [همنشین، همراه، یار و همدم، ملازم و معاشر، و رفیق و دوست] است.

ب) تعریف اصطلاحی: «اقران» عبارت است از: «المتقاربون في السنّ والإسناد»؛ «راویانی که در سنّ و سال، و در اسناد [۳۳۳][در ملاقاتِ شیخ] با یکدیگر، متقارب و نزدیک به هم باشند».

۲- تعریف «رواية الأقران»:

«روایت اقران»، این است که راوی، حدیثی را از کسی روایت کند که سن و استادشان، یکی باشد. [یعنی یکی از دو نفری که در سن و سال و در اسناد - در ملاقاتِ شیخ - با همدیگر مساوی‌اند، از دیگری نقل حدیث نماید].

مثل: «روایت سلیمان تیمی از مِسعَر بن کِدام» که هردو قرین یکدیگرند؛ ولی ما در این زمینه که مِسعر به نقل حدیث از تیمی پرداخته باشد، اطلاعی در دست نداریم [بلکه اطلاع ما در این زمینه، فقط در همین حد است که سلیمان تیمی از مِسعر به نقل و روایت حدیث پرداخته است. و مشخص می‌شود که «اقران» روایتی یک طرفی است. یعنی در «اقران» فقط یکی از دو قرین از دیگری نقل حدیث می‌کند. و براساس تحقیقی که صورت گرفته، مشخص می‌شود که فقط سلیمان تیمی از مِسعر نقل حدیث کرده است].

۳- تعریف «مُدَبَّجْ»:

الف) تعریف لغوی: «مُدَبَّج»، اسم مفعول از «تدبیج»، و به معنای «تزیین» [آرایش و تزیین‌نمودن] است. و «تدبیج»، مشتق از «دیباجتی الوجه» یعنی «دو گونه» می‌باشد. و «مُدَبَّج» را به این عنوان، بدان خاطر نامگذاری نموده‌اند، زیرا که راوی و مَروی عنه [در سن و استاد] با یکدیگر برابرند، همانگونه که دو گونه با یکدیگر یکسان و برابرند.

ب) تعریف اصطلاحی: «مُدَبَّجْ»، عبارت است از: «أن يروي القرينان كل واحدٍ منهما عن الآخر»؛ «اینکه دو نفر راوی - که هم از نظر سن و سال با هم برابرند و هم از لحاظ استاد و ملاقاتِ شیخ - هردو حدیث را از یکدیگر روایت کنند. [یعنی هریک از دو قرین از یکدیگر، نقل حدیث کنند]. [۳۳۴]»

۴- مثال‌هایی برای «مُدَبَّج»:

الف) مُدَبَّج در میان اصحاب: روایت عایشهلاز ابوهریره س؛ و روایت ابوهریرهساز عایشهل[که هردو از یکدیگر حدیث را روایت کرده‌اند].

ب) مُدَبَّج در میان تابعین: روایت زهری از عمر بن عبدالعزیز؛ و روایت عمر بن عبدالعزیز از زهری [که هردو از یکدیگر به نقل حدیث پرداخته‌اند].

ج) مُدبّج در میان تبع تابعین: روایت مالک از اوزاعی؛ و روایت اوزاعی از مالک [که هردو از یکدیگر حدیث را نقل کرده‌اند].

۵- برخی از فواید «رواية الأقران» و «مُدبّج»:

الف) تا چنین تصور نشود که در سلسله‌ی سند حدیث، زیادتی رخ داده است. [۳۳۵]

ب) تا چنین گمان نشود که در سلسله‌ی سند، تغییر و تبدیلی صورت گرفته و «عن» به «واو» تبدیل شده است [۳۳۶].

۶- مشهورترین کتاب‌هایی که در زمینه‌ی نگارش «رواية الأقران» و «مُدبَّج» تألیف شده‌اند:

الف) «المدبّج»، تألیف دار قطنی.

ب) «رواية الأقران»، تألیف ابوالشیخ اصفهانی.

[۳۳۲] القاموس، ج ۴، ص ۲۶۰. [۳۳۳] منظور از «تقارب در اسناد» این است که هردو از شیوخ یک طبقه، حدیث را فرا گرفته باشند. [یعنی در ملاقاتِ شیخ و در استاد با یکدیگر برابر باشند]. [۳۳۴] از تعریف «رواية الأقران» و «مدبّج»، مشخص شد که «اقران»: روایتی است یک طرفی، و «مدبّج»، روایتی است دو طرفی. پس هر مدبّجی اقران است، اما هر اقرانی مدبج نیست. چرا که در «اقران» فقط یکی از دو قرین از دیگری نقل حدیث می‌کند، ولی در «مدبّج» هریک از دو قرین از یکدیگر نقل حدیث می‌نمایند. [مترجم] [۳۳۵] چرا که اصل این است که شاگرد از استادش روایت کند. پس هرگاه راوی از قرین خود حدیثی را روایت نماید، چه بسا کسی که به این نوع [از علوم حدیث = روایة الأقران] اطلاع و آگاهی نداشته باشد، چنین گمان کند که ذکر «قرینِ مروی عنه»، زیادتی از طرف ناسخ [کسی که از روی کتاب یا نوشته‌ای نسخه بردارد] است. [۳۳۶] یعنی تا فرد شنونده یا خواننده، پیرامون اسناد حدیث دچار این تصور نشود که اصل روایت «حدثنا فلان وفلان» بوده، ولی راوی دچار خطا و اشتباه شده و به جای «واو» از «عن» استفاده کرده و گفته است: «حدثنا فلان عن فلان».