درآمدی بر علوم حدیث

فهرست کتاب

تاریخچه‌ی پیدایش علم مصطلح الحدیث

تاریخچه‌ی پیدایش علم مصطلح الحدیث

تاریخچه‌ی پیدایش علم مصطلح الحدیث، و دوره‌ها و حالاتی که در طی زمان بر آن گذشته است.

(تاریخچه‌ی پیدایش و تدوین علم مصطلح الحدیث در ادوار مختلف):

شخص محقّق و پژوهشگر، ملاحظه می‌کند که اساس و شالوده‌ی بنیادین و محوری برای دانستن و دریافت روایتِ [صحیح] و نقلِ اخبار، در کتاب الهی و سنّت نبوی، موجود است. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن جَآءَكُمۡ فَاسِقُۢ بِنَبَإٖ فَتَبَيَّنُوٓاْ ...[الحجرات: ٦].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر شخصِ فاسقی، خبر مهمی را به شما رسانید درباره‌ی آن تحقیق کنید».

و پیامبر جمی‌فرماید: «نَضَّرَ اللهُ امْرَأً سَمِعَ مِنّا شَيْئاً فَبَلَّغَهُ كَمٰا سَمِعَهُ، فَرُبَّ مُبَلَّغٍ أوْعيٰ مِنْ سٰامِعٍ» [۶].

«خدا بنده‌ای را شادمان و خنده‌رو سازد که حدیثی را از ما شنید و همانگونه که خود شنیده است - بدون تغییر لفظ و عبارت - آن را به سمع دیگری رسانیده است، که بسا تبلیغ شده‌ای که حافظه‌اش از حافظه‌ی شنونده قویتر باشد.»

و در روایتی دیگر می‌فرماید:

«فَرُبَّ حٰامِلِ فِقْهٍ اِلىٰ مَنْ هُوَ اَفْقَهُ مِنْهُ، ورُبَّ حٰامِلِ فِقْهٍ لَيْسَ بِفَقِيْهٍ» [۷].

«چه بسیارند دانشمندانی که دانش را به دانشمندتر از خویش حمل می‌کنند، و چه بسیارند حمل‌کنندگان دانش که دانشمند نیستند.»

این آیه‌ی کریمه و حدیث گهربار، اساس و شالوده‌ی اعتماد و اطمینان یافتن و تحقیق کردن در پذیرفتن اخبار، و کیفیت ضبط آن، به دقت کردن در آن و حفظ کردن آن و تحقیق و بررسی نمودن در نقل آن، برای دیگران است.

و صحابهشنیز در راستای اطاعت و فرمانبرداری از فرمان خدا و پیامبر خدا ج، در نقل و پذیرش اخبار احتیاط می‌کردند و برای اطمینان یافتن از صحّت و درستی آن، تحقیق و بررسی و مطالعه و وارسی می‌نمودند؛ به ویژه هنگامی که در صداقت و راستگویی فردِ نقل کننده‌ی اخبار، دچار شک و تردید می‌شدند.

بنابراین [اهمیت و جایگاه] موضوع «اسناد» [سند حدیث] و ارزش آن در پذیرش یا ردّ اخبار، [برای همه] ظاهر و روشن شد. در مقدمه‌ی صحیح مسلم به نقل از ابن سیرین آمده که وی [در مورد اسناد] گفته است:

«لَمْ يَكُوْنُوا يَسْأَلُوْنَ عَنِ الْاِسْنٰادِ، فَلَمّٰا وَقَعَتِ الْفِتْنَةُ قٰالُوْا سَمُّوْا لَنٰا رِجٰالَكُمْ فَيَنْظُرُ اِليٰ اَهْلِ السُّنَّةِ فَيُؤْخَذُ حَدِيْثُهُمْ ويَنْظُرُ اِليٰ اَهْلِ الْبِدَعِ فَلٰا يُؤْخَذُ حَدِيْثُهُمْ» [۸].

«امت اسلامی در ابتدا، درباره‌ی سند حدیث سؤال نمی‌کردند، ولی هنگامی که فتنه در میان امّت روی داد، از آن تاریخ مردم به راویان حدیث می‌گفتند: رجال سند خود را بیان کنید تا ببینند اگر رجال سند از اهل سنّت و جماعت باشند آن را بگیرند و اگر از بدعت‌گرایان باشند، از روایت آن اجتناب ورزند».

و با توجه به اینکه هیچ خبری پذیرفته نمی‌شود مگر بعد از شناخت «سندِ» آن، به همین خاطر «علم جرح و تعدیل»، «نقد و تضعیف راویان حدیث» [علم رجال]، «شناخت سند متصل حدیث»، یا «شناخت سند منقطع حدیث» و «شناخت عوامل و اسباب پنهانی» [که مربوط به متن حدیث و یا سند آن می‌باشد که اگر آشکار گردد به صحّت حدیث ضرر می‌رساند = علّت حدیث]، تأسیس گردید و به جلوه‌گری و خودنمایی پرداخت، و تعداد اندکی از راویان حدیث مورد نقد و بررسی و تضعیف و اعتراض قرار گرفتند؛ زیرا در ابتدای امر، شمار راویانی که مورد نقد و تضعیف [جرح] قرار گرفته بودند، اندک و انگشت شمار بود.

پس از آن، علماء و صاحب نظران اسلامی در این زمینه مباحث را گسترش دادند و در این راستا به تفصیل سخن گفتند تا اینکه بحث و تحقیق و بررسی و پژوهش در علوم بسیاری که به حدیث از ناحیه‌ی «ضبط راوی»، «کیفیت تحمّل و ادای حدیث»، «شناخت ناسخ حدیث از منسوخ آن»، «شناخت حدیث غریب» و... تعلّق دارند، ظاهر و نمایان شد، جز آنکه علماء این مباحث و علوم را به طور شفاهی و زبانی به دیگران منتقل می‌کردند.

سپس این امر توسعه پیدا کرد و تکامل یافت و رشد و پیشرفت نمود، و این علوم به رشته‌ی تحریر درآمدند و تدوین و نگارش یافتند؛ امّا این علوم [علوم مصطلح الحدیث] در لابلای کتاب‌ها به صورت پراکنده که با دیگر علوم، همانند علم اصول، علم فقه و علم حدیث در هم آمیخته و مخلوط شده بودند، تدوین و گردآوری شدند، همانند کتاب «الرسالة» و کتاب «الأُمّ» که هردو از تألیفاتِ امام شافعی به شمار می‌آیند.

و در پایان - در قرن چهارم هجری قمری - با توجه به اینکه علوم به تکامل و پیشرفت و رشد و توسعه رسیده و اصطلاحات [علمی و فنّی] نیز مستقر و تثبیت و مرتّب و ساماندهی شده‌اند، و هر فن از دیگر فنون استقلالش را به دست آورده و از وابستگی درآمده و مستقل گردیده است، علماء و صاحب نظران اسلامی نیز علم «مصطلح الحدیث» را در کتابی مستقل و جداگانه تدوین کرده‌اند و کتابی مجزّا برای آن در نظر گرفته‌اند و اختصاص داده‌اند. و نخستین فردی که علم مصطلح الحدیث را در کتابی مستقل و جداگانه به رشته‌ی تحریر و نگارش درآورد و کتابی مجزّا برای آن در نظر گرفت و اختصاص داد، «قاضی ابومحمد، حسن بن عبدالرحمن بن خلاد رامهُرمُزی» [متوفی ۳۶۰ ه‍. ق] است که در کتابی با عنوان «المحدّث الفاصل بين الراوي والواعي» به تدوین و نگارشِ علم مصطلح الحدیث پرداخته است؛ و بزودی به ذکر مشهورترین کتاب‌هایی خواهم پرداخت که درباره‌ی علم مصطلح - از زمان شروعِ تدوین و نگارش این علم توسط قاضی رامهرمزی تا عصر کنونی ما - به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند.

[۶] ترمذی، کتاب العلم؛ و ترمذی گفته است: حدیثی حسن و صحیح است. [۷] ابوداود، ابن ماجه، احمد و ترمذی. و ترمذی گفته است: حدیثی حسن است. [۸] مقدمه‌ی صحیح مسلم.