درآمدی بر علوم حدیث

فهرست کتاب

مبحث اول: خبر ضعیف

مبحث اول: خبر ضعیف

۱- تعریف «خبر ضعیف»:

الف) تعریف لغوی: «ضعیف»، ضد «قوی» است. و ضعف، هم شامل ضعف حسّی می‌شود و هم ضعف معنوی؛ و مراد از ضعیف در اینجا، «ضعف معنوی» می‌باشد.

ب) تعریف اصطلاحی: خبر ضعیف، عبارت است از: «ما لم يجمع صفة الحسن، بفقد شرط من شروطه»؛ حدیثی که یکی از شرایطِ حدیثِ [صحیح یا] حسن، در آن جمع نباشد. [۹۰]

بیقونی در منظومه‌ی خویش می‌گوید:

وكلّ ما عن رتبة الـحُسنِ قَـصر
فهو الضعيف وهو أقسام كثُر

«هر حدیثی که در مرتبه‌ی نازلتر از حسن باشد، ضعیف است و اقسام ضعیف، زیاد می‌باشد».

۲- متفاوت بودن ضعف حدیث ضعیف:

مراتب ضعف حدیثِ ضعیف، به موجب شدتِ ضعف راویان و خفّت و سبکی [اسناد و متن] آن، متفاوت و گوناگون می‌باشد؛ همچنانکه مراتب صحّت حدیثِ صحیح بر حسب شرایط آن متفاوت می‌باشد. از این رو برخی از احادیث، «ضعیف» [که نه صفات صحیح در او است و نه صفات حسن] و برخی بسیار ضعیف، و برخی نیز «واهی»، و برخی «منکر» [به خاطر کثرت خطا و اشتباه راوی]، و برخی نیز موضوع و جعلی می‌باشند که از بدترین انواع ضعیف تلقی می‌شوند. [۹۱] [۹۲]

۳- ضعیفترین و واهی‌ترین اسانید:

بنا به آنچه در بحث «صحیح» از ذکر «صحیح‌ترین اسانید» گذشت، علماء در بحث «ضعیف» نیز به بیان احادیثی که به «ضعیفترین و واهی‌ترین اسانید» نام نهاده شده‌اند، پرداخته‌اند؛ و حاکم نیشابوری [۹۳]نیز تعداد زیادی از «ضعیفترین اسانید» را به نسبت برخی صحابه یا برخی جهات [ناحیه‌ها و منطقه‌ها] و شهرها، بیان نموده، و من نیز [در اینجا] به بیان برخی از این مثال‌ها و نمونه‌ها از کتاب حاکم نیشابوری و دیگران خواهم پرداخت:

الف) ضعیفترین اسانید به نسبت ابوبکر صدّیقس: عبارت است از اسناد: «صدقة بن موسی الدقیقی، از فرقد السبخی، از مرة الطیب، از ابوبکرس». [۹۴]

ب) ضعیفترین اسانید اهل شام: عبارت است از اسناد: «محمد بن قیس المصلوب، از عبید الله بن زَحر، از علی بن یزید، از قاسم، از ابی امامه.» [۹۵]

ج) ضعیفترین اسانید به نسبت عبدالله بن عباسب: عبارت است از اسناد: «السُّدّی الصغیر محمد بن مروان، از کلبی، از ابی صالح، از ابن عباسب».

حافظ ابن حجر می‌گوید: «هذه سلسلة الكذب لا سلسلة الذهب»؛ این سند و سلسله، «سلسلة الكذب» [زنجیره‌ی دروغ] است نه «سلسلة الذهب» [زنجیره‌ی طلایی]. [۹۶]

۴- مثال حدیث ضعیف:

آنچه ترمذی از طریق حکیم بن اثرم، از ابوتمیمة الهُجَیمی، از ابوهریرهس، از پیامبر جروایت نموده که آن حضرت جفرموده است: «من أتى حائضاً أو امرأة في دبرها أو كاهناً فقد كفر بما أنزل على محمد»؛ «کسی که با زنش در ایام قاعدگی از راه عقب جفت شود، یا پیش کاهنی رود [و گفته‌ی او را تصدیق کند] به آنچه بر محمد جنازل شده، کفر می‌ورزد».

ترمذی پس از روایت این حدیث می‌گوید: «لانعرف هذا الحديث إلّا من حديث حكيم الأثرم عن أبي تميمة الـهُجيمي عن أبي هريرة»؛ یعنی این حدیث را فقط از طریق حدیث حکیم اثرم، از ابوتمیمة الهُجیمی، از ابوهریره می‌شناسیم.

سپس می‌گوید: «وضعّف محمد [۹۷]هذا الحديث من قبل إسناده» [۹۸]؛ یعنی: محمد [بن اسماعیل بخاری] این حدیث را از ناحیه‌ی اسنادش، ضعیف شمرده است.

نگارنده می‌گوید: چرا که در اسناد این حدیث، حکیم اثرم وجود دارد که علماء وی را فردی ضعیف شمرده‌اند. حافظ ابن حجر در کتاب «تقریب التهذیب» درباره‌ی او می‌گوید: «فیه لِینٌ» [یعنی از غیر ثقه روایت می‌کند و در این زمینه، متساهل و کم توجه است].

۵- حکم روایت «حدیث ضعیف»:

در نزد اهل حدیث و دیگر صاحب نظران اسلامی، روایت کردن احادیث ضعیف و تساهل در اسانید آن‌ها بدون آنکه ضعف آن‌ها بیان گردد، به دو شرط جایز است - به خلاف احادیث موضوع که روایت آن‌ها جز با بیان وضع و جعل آن‌ها درست نیست - و این دو شرط در روایت کردن احادیث ضعیف و تساهل در اسانید آن‌ها بدون اینکه ضعف آن‌ها بیان گردد، عبارتند از:

الف) اینکه آن احادیث، مربوط به عقاید، مانند صفات خداوند متعال نباشد.

ب) اینکه آن احادیث، در عرصه‌ی بیان احکام شرعی - که ارتباطی با حلال و حرام دارند - نباشند؛ یعنی روایت احادیث ضعیف در مثل «مواعظ»، «ترغیب»، «ترهیب»، «قصص» و امثال آن‌ها درست و صحیح است [اما در عقاید و احکام شرعی که ارتباط با حلال و حرام دارند، درست نیست]. و از کسانی که در روایت احادیث ضعیف تساهل ورزیده‌اند [بدون اینکه ضعف آن‌ها را بیان کنند] می‌توان به سفیان ثوری و عبدالرحمن بن مهدی و احمد بن حنبل اشاره کرد. [۹۹]

خاطر نشان می‌شود که هرگاه به روایت کردن احادیث ضعیف - بدون اسناد - پرداختی، [سعن کن تا] در روایت آن‌ها اینطور نگویی: «قال رسول الله جكذا»؛ بلکه بر تو لازم است تا چنین به روایت آن‌ها بپردازی و بگویی: «رُوي عن رسول الله جكذا» یا «بلغنا عنه كذا» و امثال این‌ها، تا نسبت این حدیث را به طور قطع و جزم به رسول خدا جندهی، حال آنکه تو ضعف این حدیث را می‌دانی [و آگاهی که این حدیث از لحاظ سند ضعیف و معیوب است!]

۶- حکم عمل به حدیث ضعیف:

علماء پیرامون عمل به حدیث ضعیف، اختلاف نظر دارند. جمهور علماء بر این باورند که عمل به حدیث ضعیف [فقط] در فضائل اعمال [همچون مواعظ، ترغیب و ترهیب] درست و مطلوب است، آن هم به سه شرط که آن‌ها را حافظ ابن حجر [۱۰۰]توضیح و تبیین نموده است که عبارتند از:

الف) ضعف حدیث، خیلی شدید و حادّ نباشد.

ب) حدیث تحت یکی از اصول «مَعمول به» [مرسوم و معتبر و رایج و متداول و به عمل آمده و شایع] گنجانده شود.

ج) در وقت عمل بدان، معتقد به ثبوت حدیث ضعیف نباشد، بلکه معتقد به احتیاط‌کردن در آن باشد.

۷- مشهورترین کتاب‌هایی که در آن‌ها احادیث ضعیف وجود دارد:

الف) کتاب‌هایی که در عرصه‌ی بیان «ضعفاء» [راویان ضعیف] به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند: مانند «کتاب الضعفاء» تألیف ابن حبان، و کتاب «میزان الاعتدال» تألیف ذهبی. این بزرگواران در این کتاب‌ها به بیان مثال‌ها و نمونه‌هایی از احادیث پرداختند که به سبب روایت این عده از راویانِ ضعیف، به «ضعف و نقص»، منتهی شده‌اند.

ب) کتاب‌هایی که در [بیان] انواع خاصّی از احادیث ضعیف، به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند: مانند کتاب‌های «مراسیل»، «علل»، «مدرج» و امثال آن‌ها همانند: «کتاب مراسیل» ابوداود، و «کتاب العلل» دارقطنی.

[۹۰] به تعبیری دیگر، «ضعیف»: حدیثی است که یک شرط یا بیشتر از یک شرط از شرایط صحّت و حسن را فاقد است؛ و به این اعتبار به اقسام زیادی تقسیم می‌شود و مراتب ضعف آن به موجب ضعف راویان و خفّت و سبکی اسناد و متن آن، متفاوت می‌باشد. و به طور کلّی هر حدیثی که نه صفات و شرایط صحیح را داشته باشد و نه صفات و شرایط حسن را، بدان ضعیف می‌گویند. [مترجم] [۹۱] نگا: علوم الحدیث، مبحث «معرفة الموضوع» ص ۸۹ [۹۲] به هر حال، حدیث ضعیف: حدیثی است که شروط یکی از اقسام صحیح، حسن، موثق و قوی در آن جمع نباشد. و گاهی ضعیف بر روایت مجروح نیز اطلاق می‌شود. [جرح در مقابل تعدیل استعمال می‌شود و مراد از جرح: وجود صفتی است که حدیث را از درجه‌ی صحت پائین آورده و موجب ضعف آن گردد. الفاظ جرح راوی عبارت است از: ضعیف، مضطرب، غالٍ، مرتفع القول، متهم، ساقط، لیس بشیءٍ، کذوب، وضّاع، یروی عن الضعفاء، لایبالی عمن اخذه و..]. و انواع ضعیف بدین قرار است: ۱- موقوف ۲- مقطوع ۳- مرسل ۴ - منقطع ۵- معضل ۶- شاذ ۷- منکر ۸- معلّل ۹- مدلّس ۱۰- مضطرب ۱۱- مقلوب ۱۲- موضوع ۱۳- متروک ۱۴- مختلق [مختلق نام دیگری از حدیث موضوع است]. در شرح بیقونیه آمده است که فاقد شروط قبول را ضعیف نامند و شروط قبول شش امر است: ۱- اتصال سند ۲- عدالت راوی ۳- ضبط راوی ۴- فقدان شذوذ ۵- فقدان علّت قادحه ۶- فقدان روایت معارض. و موجبات ضعف حدیث به قرار ذیل است: ۱- کذب راوی در حدیث که موسوم است به «موضوع» ۲- اتهام وی به کذب که موسوم است به «متروک» ۳- کثرت خطای وی که موسوم است به «منکر» [بنا به رأی کسی که در منکر، مخالفت با قواعد را شرط نمی‌داند]. ۴- غفلت راوی از اتقان و ضبط در نقل که موسوم است به «منکر». ۵- فسق راوی که چون بیشتر موجب جعل حدیث می‌شود، موسوم است به «موضوع» ۶- روایت راوی بر سبیل توهّم [منظور از توهم راوی آن است که حدیث مرسل یا منقطعی را طوری نقل کند که گمان شود حدیث مزبور متصل است، و یا حدیثی را در حدیث دیگر وارد سازد، و یا چند سند را با هم مخلوط کند]. که موسوم است به «معلّل». ۷- مخالفت در نقل روایت با ثقات که اگر به واسطه‌ی تغییر سند باشد، موسوم است به «مدرج». ۸- مجهول بودن راوی که موسوم است به «مجهول». ۹- بودن راوی از اهل بدعتی که ناشی از شبهه باشد که موسوم است به «متروک» ۱۰- کم حافظگی راوی که اگر همیشگی باشد، موسوم است به «شاذ»، و اگر به واسطه‌ی پیری و عوارض دیگر باشد، موسوم است به «مختلط». اگر خدا بخواهد، در آینده با تک تک این اقسام، بیشتر آشنا خواهید شد. [مترجم] [۹۳] معرفة علوم الحدیث، صص ۷۱-۷۲. [۹۴] همان. [۹۵] همان. [۹۶] نگا: تدریب الراوی، ج ۱، ص ۱۸۱. [۹۷] مراد: محمد بن بخاری است. [۹۸] ترمذی با شرحش، ج ۱، صص ۴۱۹ و ۴۲۰. [۹۹] نگا: علوم الحدیث، ص ۹۳، و الکفایة صص ۱۳۳ و ۱۳۴ باب «التشدّد في أحاديث الأحكام والتجوز في فضائل الأعمال». [۱۰۰] نگا: تدریب الراوی، ج ۱، صص ۲۹۸ و ۲۹۹، و فتح المغیث، ج۱، ص ۲۶۸.