درآمدی بر علوم حدیث

فهرست کتاب

۲۱- معرفة أوطان الرواة وبلدانهم [شناخت وطن و سرزمین راویان]

۲۱- معرفة أوطان الرواة وبلدانهم [شناخت وطن و سرزمین راویان]

۱- هدف از مطرح کردن این بحث:

«اوطان» جمع «وطن»، و به معنای «اقلیم» [منطقه، بخش] یا ناحیه‌ای است که انسان در آن متولد می‌شود، یا در آن اقامت و سُکنی می‌گزیند و مستقر می‌شود.

و «بلدان» جمع «بلد»، و به معنای شهر یا روستایی است که انسان در آن زاده می‌شود، یا در آن اقامت می‌گزیند و مستقر می‌گردد.

و هدف از مطرح کردن مبحث «شناخت وطن و سرزمین راویان»: شناخت منطقه و ناحیه‌ی راویان و شهر و سرزمینی است که راویان در آن متولد شده‌اند، یا در آن اقامت و سکنی گزیده‌اند.

۳- برخی از فواید «شناخت وطن و سرزمین راویان»:

یکی از فواید «شناخت وطن و سرزمین راویان»، این است که به وسیله‌ی آن می‌توان میان دو اسم که در لفظ با هم موافق‌اند، و از دو شهر مختلف‌اند، تفاوت گذاشت و هردو را از هم متمایز ساخت و جدا کرد؛ و این در حالی است که پژوهشگران و حافظانِ حدیث، در تصرفات و تصنیفات خویش، به شناخت اینگونه موارد، نیازی مبرم دارند.

۳- عرب‌ها و عجم‌ها، به سوی چه چیزی نسبت داده می‌شوند؟ [قبیله و عشیره، یا شهر و روستا؟]:

الف) در زمان‌های قدیم، عرب‌ها به قبیله و عشیره‌ی خویش، نسبت داده می‌شدند؛ زیرا بیشتر آن‌ها مردمانی صحرانشین و خانه بدوش و صحراگرد و چادرنشین بودند، از این رو پیوند و ارتباطشان با قبیله و عشیره، محکمتر از پیوند آن‌ها با منطقه و ناحیه و کشور و دیار بود؛ اما هنگامی که اسلام پا به عرصه‌ی وجود گذاشت و در میان عرب‌ها، شهر گزینی و روستانشینی رواج یافت؛ از آن زمان بود که عرب‌ها به شهر و روستاهایشان نسبت داده می‌شدند.

ب) ولی عجم‌ها، از همان زمان‌های قدیم، به شهرها و روستاهایشان نسبت داده می‌شدند [نه به قبایل و عشیره‌ی خویش].

۴- اگر فردی از شهری به شهری دیگر، انتقال یافت، در این صورت به کدام یک از آن دو نسبت داده می‌شود؟ و کیفیت انتسابش بدانها چگونه خواهد بود؟:

الف) اگر فردی خواست که راوی را به هردو شهر نسبت دهد، در این صورت باید نخست شهر اوّلِ راوی را بیان کند و پس از آن به ذکر شهری بپردازد که بدان منتقل شده است؛ و در این صورت مناسب است که در وقت ذکر شهرِ دوم، حرف «ثم» را داخل کند؛ [به عنوان مثال:] درباره‌ی فردی که در حلب [سوریه] متولد گردیده و از آنجا به مدینه‌ی منوره منتقل شده، بگوید: «فلان الحلبي ثم المدني»؛ و عمل بیشتر علماء و صاحب نظران اسلامی نیز به همین منوال است.

ب) و اگر نخواست که راوی را به هردو شهر نسبت دهد، در این صورت وی مختار است و می‌تواند راوی را به هر شهری که می‌خواهد نسبت دهد؛ و این عمل [نسبت به عمل پیشین] کمتر است.

۵- چگونگی انتساب کسی که ساکن روستا است و آن روستا، تابع و زیر مجموعه‌ی شهری دیگر است؟:

[اگر فردی ساکن روستا بود و آن روستا نیز تابع و زیر مجموعه‌ی شهری دیگر بود، در این صورت در وقت انتساب آن فرد به روستا یا شهر، می‌توان چنین عمل کرد:]

الف) می‌توان وی را به روستای وابسته و تابع، نسبت داد.

ب) و نیز می‌توان او را به شهری که آن روستا از زیر مجموعه‌ی آن به شمار می‌آید، نسبت داد.

ج) و نیز می‌توان، وی را به ناحیه و منطقه‌ای که آن شهر در آن واقع شده است، نسبت داد. به عنوان مثال: هرگاه فردی از دهستان «باب»، از توابع شهر «حلب» [سوریه] که در منطقه و ناحیه‌ی «شام» واقع شده است، وجود داشت، در این صورت، در وقت انتساب وی می‌توان «فلان البابي» یا «فلان الحلبي» و یا «فلان الشامي» گفت.

۶- چه اندازه باید فرد راوی در شهری بماند و اقامت گزیند، تا بدان نسبت داده شود؟:

اگر فردی به مدت چهار سال در شهری مستقر شد و اقامت گزید، بدان شهر نسبت داده می‌شود؛ و این قول عبدالله بن مبارک است.

۷- مشهورترین کتاب‌هایی که در زمینه‌ی «شناخت وطن و سرزمین راویان»، به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند:

الف) کتاب «الأنساب»، تألیف سمعانی را می‌توان از مشهورترین این کتاب‌ها دانست که در تحریر و نگارش این نوع از علوم حدیث، پیشاپیش و پیشگام دیگر کتاب‌های این عرصه به شمار می‌آید. زیرا در آن، نسبت راویان به منطقه و ناحیه‌ای که در آن متولد شده‌اند و یا در آن اقامت گزیده‌اند و... بیان شده است.

ب) و از دیگر کتاب‌هایی که در آن به بیان وطن و شهر راویان پرداخته شده، می‌توان به کتاب «الطبقات الكبرى»، تألیف ابن سعد اشاره کرد.

و این بود پایان مطالبی که خداوند عز و جل آن را در این کتاب هموار و آسان نمود.

«وصلى الله على سيدنا ونبينا محمد وعلى آله وصحبه، والحمد لله رب العالمين»