سنت در گذرگاههای تاریخ

فهرست کتاب

عثمان شو تقلیل روایت

عثمان شو تقلیل روایت

او از جمله‌ی کسانی بود که در ((تقلیل روایت)) که دو خلیفه‌ی گذشته در استحکام پایه‌های آن و پذیرش و اجرای همه جانبه‌اش سعی وافر نموده بودند، کاملاً پذیرفته و به مفاد آن عقیده داشت.

((عثمان)) ساگر چه نتوانست در به راه انداختن این طریقه‌ی مهم در یک سطح عمومی موفق شود، اما خویشتن در عمل به آن کوتاهی نمی‌کرد و به تقلید دیگران از خویش که عنوان خلیفه و امیر و مقتداتی مسلمین را داشت، در این امر امید بسته بود.

((عبدالرحمن بن حاطب)) گفته است: ((هیچ کس از اصحاب رسول الله جرا ندیدم که کاملتر و زیباتر از عثمان بن عفان احادیث را روایت نماید. اما او مردی بود که امر حدیث برایش عظیم و مهیب می‌آمد [۶٧].

او در جواب اینکه، چرا از اشاعه‌ی عمومی احادیث اجتناب می‌ورزد، فرمود: ((علت اینکه از رسول الله جروایت نمی‌کنم، این نیست که در حفظ احادیث وی دست کمی از صحابه‌ی دیگر دارم، بلکه از آن حضرت جشنیده ام که فرمود: هر که سخنی به طرف من نسبت نماید که من آن را نگفته ام، جایگاهش را در دوزخ مهیا گرداند)) [۶۸].

شاید برای عده‌ای جواب فوق ((عثمان))، تا اندازه‌ای سوال بر انگیز باشد و چنین فکر کنند که: وقتی خود ((عثمان)) ادعا داشته باشد که از نظر حفظ احادیث پیامبر جچیزی از دیگران کم نداشته و مانند سایرین به مقدار معتنابهی از سخنان آن حضرت جرا به یاد دارد، چگونه می‌توان باور کرد او اندیشه انتساب سخن دروغ به پیغمبر داشت؟ آیا مگر به نیروی حافظه‌اش چندان مطمئن نبود؟

((مناظره احسن گیلانی)) در توجیه جواب ((عثمان))، می‌گوید: ((به نظرم، با توجه به مقام بلند و مقدس خلافت، اگر او روش اشاعه‌ی عام احادیث رسول الله جرا در پیش می‌گرفت، بلاریب هر کس جرات می‌کرد هر نوع سخنی را که از او می‌شنید، به آن حضرت جنسبت دهد)).

او در ادامه‌ی سخنش می‌گوید: ((حضرت عثمان سبی‌هیچ تردیدی، بر حافظه و قوه‌ی یادداشت خویش اعتماد کامل داشت، اما اندیشه‌ی اینکه ممکن است شنوندگان روایات وی، هر آنچه را که شنیده‌اند، (بدون تمییز گفتارهای شخصی) به جانب رسول اکرم جمنسوب نمایند و بدین ترتیب، سخنان ص لطی بنام پیامبر جبه سمع عموم برسد، از ترویج گسترده‌ی آن خودداری ورزید)) [۶٩][۳].

[۶٧] سیوطی، ((تاریخ الخلفاء))، ص: ۱۴٩-۱۴۸. [۶۸] هیثمی، ((مجمع الزوائد))، ج: ۱، ص: ۱۴۸ + ((جامع المسانید و السنن))، ((ابن کثیر))، ج: ۱٧، ص: ۲۰۰، چاپ دارالکفر بیروت. [۶٩] گیلانی، ((تدوین حدیث))، ص: ۴۰۲.